2024/11/23
۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
پیشنهادات ما
آزار و اذیت دختر نوجوان بعد از مهمانی شبانه

آزار و اذیت دختر نوجوان بعد از مهمانی شبانه

وقتی وارد خانه شدم فهمیدم آنجا خانه مجردی است و همان بساط مواد و مشروب که در میهمانی دیده بودم آنجا هم در جریان بود و...

دوات آنلاین - دختری نوجوان که بعد از یک مهمانی شبانه زندگی‌اش دگرگون شد و مورد آزار و اذیت قرار گرفت، داستان زندگی‌اش را برای پلیس بازگو کرد. سروان سمانه مهربانی، روانشناس و کارشناس آموزش همگانی پلیس آگاهی پایتخت این پرونده را شرح داده است که در ادامه می‌خوانید:

 

اشتباه خودم بود با پسر دایی ام به یک میهمانی شبانه رفتم و مشروب مصرف کردم. آنقدر حالم بد بود که ترسیدم به خانه بروم.  پسر دایی ام پیشنهاد داد آن شب به خانه یکی از دوستانش بروم من هم بی خبر از نقشه شومی که برایم کشیده بودند پذیرفتم.

 

وقتی وارد خانه شدم فهمیدم آنجا خانه مجردی است و همان بساط مواد و مشروب که در میهمانی دیده بودم آنجا هم در جریان بود و تنها فرقش این بود که پسر دایی ام مرا تنها گذاشت و رفت و صاحب خانه و دوستانش مرا مورد آزار قرار دادند.

 

فردا صبح وقتی همه خواب بودند از آنجا گریختم و این بار توی پارک نشسته بودم که جوانی از راه رسید و وقتی متوجه تنهایی من شد مرا با چرب زبانی همراه خود برد. فکر می کردم قرار است به من کمک کند اما او هم مرا به خانه اش برد ودوستانش را خبر کرد و بعد از سوءاستفاده مرا از خانه بیرون انداختند.

 

گرسنه و تنها در خیابان رها شده بودم و روی برگشت به خانه را هم نداشتم.

 

آشنایی با دختر غریبه

این بار دختر جوانی را در پارک دیدم که مثل من مشخص بود کار خاصی ندارد و مشغول ولگردی است. چشمش که به من افتاد و داستان اتفاقات این چند روزه را برایش گفتم، گفت: ناراحت نباش الان تو را به خانه خاله می برم. نانت توی روغن است و برای خودت کار می کنی و سهم خاله را می دهی و دیگر لازم نیست نگران چیزی باشی گفتم چه کاری؟ خندید و گفت: بابا تو چقدر ساده هستی! بیا برویم و بعد که بهت غذا دادم و سر و وضعت مرتب شد برایت توضیح می دهم.

 

هنوز چند قدمی نرفته بودیم که توسط گشت پلیس دستگیر شدیم. آن دختر را تحویل پلیس امنیت دادند و مرا هم با توجه به شکایت خانواده ام در خصوص فقدان چند روزه ام تحویل اداره چهارم پلیس آگاهی دادند و وقتی به پلیس آگاهی رسیدم و گریه های مادرم را دیدم با خودم فکر کردم واقعا چرا من انقدر از برگشتن می ترسیدم و به خاطر ترس از تنبیه اجازه دادم این همه اتفاقات تلخ و سیاه برایم بیافتد.

 

نظریه کارشناس

فرزندان شما موجوداتی خام و بی تجربه هستند که در همه مراحل زندگی خصوصا بلوغ و نوجوانی نیاز به حمایت و راهنمایی شما دارند. اگر قرار باشد قضاوت آنها در مواجهه با مسائل و مشکلات مانند شما باشد که دیگر یک نوجوان محسوب نمی شوند. به آنها حق بدهید که تحت تاثیر گروه همسالان مرتکب خطا و اشتباه شوند و با احتمال این اتفاق، با فرزند خود صحبت کنید و به او بگویید : هرگز از اشتباهاتش خوشحال نمی شوید و ممکن است عصبانی هم بشوید و برخورد تندی بکنید ولی در نهایت او فرزند شماست و برای جبران هر خطا و اشتباهی از او حمایت می کنید و در برابر افراد سوءاستفاده گر پشتیبان و حامی او هستید و در صورت انجام هر کار اشتباهی می تواند به خانه بازگردد و برای جبران آن خطا روی حمایت و محبت شما به عنوان والدینش حساب کند. اگر قبل از بروز هر اتفاقی این اطمینان خاطر را به فرزند خود داده باشید نوجوان خام شما با آگاهی از موضع شما در قبال اشتباهاتش به شما پناه آورده و ترس او را به انجام اشتباهات بزرگتر وانمی دارد .

12jav.net

 

پیشنهادات ما
دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.