گفتوگو با خواستگار قلابی که دختران را اغفال میکرد
این مرد میگوید دختران آرزوی ازدواج با او را داشتند و به همین دلیل فریب میخوردند.
دوات آنلاین-اخاذی از خانمها، با همان شگرد همیشگی عشق و عاشقی و خواستگاری . باور کنید اگر از تک تک این مالباختگان بپرسید که آیا ازاینگونه اخبار خواندهاند ، برایتان با جزئیات چندین مورد را تعریف میکنند.حکایت این مالباختگان اما حکایت میخ آهنین و سنگ است، هر چقدر هم اطلاع داشته باشند و بدانند، بازهم فکر میکنند اوضاع و روزگار برای آنها جور دیگری میچرخد و آنها تافته جدا بافتهاند و هرگز فریب نمیخورند.خلاصه همین ها باز هم در دام خواستگاران قلابی گرفتار میشوند و اموالشان به سرقت میرود. یکی از اخاذها، مرد جوان و خوشتیپی است که از دختران و زنان جوان اخاذی کرده است. پای صحبتهای او نشستیم و از شگردش برای فریب دختران گفت.
* بهخاطر اخاذی بازداشت شدهای؟
باور کنید خیلی دارند پیاز داغش را زیاد میکنند، اخاذی کردم اما آنها از من گناهکارتر هستند.
*چرا این حرف را میزنی؟
برای اینکه من با زور پول نمیگیرم، آنها خودشان با دست خودشان و با میل خودشان طلا و جواهرات و پولهایشان را در اختیارم قرارمیدهند.
*بیشتر توضیح میدهی؟
همانطور که میبینید من مرد خوشتیپی هستم و چهرهام هم خوب است. مخصوصا با عملهایی که انجام داده ام. خوشسروزبان و خوشصحبت هم هستم و آدمی با این مشخصات یکخودروی مدل بالا زیر پایش باشد، چیزی کم ندارد و اگر نگویم همه، باید بگویم خیلی از دخترها آرزوی داشتن چنین همسری را دارند.
*خودروی مدل بالا را از کجا میآوردی؟
اجاره میکردم. اجاره خودروی مدل بالا خیلی سخت نیست، اگر بخواهی یک خودروی مدل بالای فول امکانات اجاره کنی نهایت شبی۳ یا ۴ میلیون تومان میخواهد و پول پیش که نهایت ۵۰ میلیون تومان است.
*شبی ۴ میلیون تومان زیاد نیست؟
در برابر طلا و جواهرات و پولهایی که بعدش گیرم میآمد، زیاد نبود. همیشه هم که شبی ۴ میلیون تومان نمیدادم بستگی به نوع ماشین قیمتها فرق داشت. دو شب خودرو را اجاره میکردم و اعتماد سوژهها را جلب میکردم. بعد از آن صحبت از خواستگاری را پیش میکشیدم و باقی نقشه.
*پولها را چطور میگرفتی؟
بهانه ها فرق داشت، سوژههایم که فکر میکردند من خیلی پولدار هستم گاهی خودشان پیشنهاد میدادند و میپرسیدند که چطور پولدار شدهای. من هم از فرصت استفاده میکردم و از شیوههای سرمایهگذاری حرف میزدم و درنهایت هم با کلی منت میگفتم شما را میتوانم شریک کنم. گاهی هم میگفتم چک دارم و پولهایم را جنس خریدم و با سودش برمیگرداندم. یا اینکه میگفتم پولهایتان را بدهید تا برایتان ماشینی مدلبالا با قیمتی مناسب بخرم. خلاصه راههای رسیدن به طلا و پولهای سوژهها زیاد بود. آنها هم که ماشین مدل بالا و سر و تیپ من را میدیدند خیلی زود خام نقشههای من میشدند.
*فکر نمیکردی دستگیر شوی؟
نه. با خودم میگفتم چه شکایتی میتوانند از من کنند. خودشان با میل خودشان طلا و جواهرات و پولهایشان را در اختیار من گذاشتند. بعدم با خودم میگفتم کارم تمیز است و هیچ مدرک شناسایی در اختیار آنها قرار ندادم که لو بروم اما تصورم اشتباه بود.
*پشیمانی؟
نمی ارزید. باور کنید چند کیلو طلا و جواهر به یک شب حبس نمیارزد.
*با پول و طلاهای سوژههایت چه میکردی؟
خرج لباسهای تنم و سر و وضعم و اجاره ماشینهای گرانقیمت میکردم. مال حرام برای کی برکت کرده که دومیاش من باشم؟
منبع: روزنامه جام جم
12jav.net