2024/04/30
۱۴۰۳ سه شنبه ۱۱ ارديبهشت
روایت خواندنی پرستار عاشق و شوهرش بعد از شکست کرونا

روایت خواندنی پرستار عاشق و شوهرش بعد از شکست کرونا

این زوج جوان توضیح می‌دهند چگونه کرونا را شکست دادند و در این مدت چه اتفاقاتی برایشان رخ داد.

دوات آنلاین-چطور می توانم روزی را که جواب تست کرونای من و همسرم مثبت اعلام شد فراموش کنم؟ تا آن لحظه مرگ را به این نزدیکی حس نکرده بودم، تا دیروز درمانگر بودم و حالا کرونا نفس ما را به شماره انداخته بود. من در بخش عفونی کار می کنم و همسرم در بخش اداری بیمارستان. تا اینکه بالاخره نزدیک به یک ماه قرنطینه و دست و پنجه نرم کردن با کرونا به پایان رسید و اولین روز نوروز توانستیم با همسرم به بیمارستان برگردیم و کنار کادر درمانی باشیم، ماکرونا را شکست دادیم و برگشتیم تا به دیگران برای شکست این بیماری کمک کنیم.

 

 

نسترن طالبی و معین امینی هر دو در بیمارستان مسیح دانشوری کار می کنند و در همین بیمارستان به کرونا مبتلا شدند و بعد از یک ماه قرنطینه و بازیابی سلامتی دوباره به کادر درمانی این بیمارستان پیوستند. اما این همه ماجرا نیست؛ تصویر آنها در حالی که پلاسمای خون‌شان را برای درمان بیماران کرونایی اهدا می کنند به سرعت در فضای مجازی منتشر شد تا مردم بار دیگر به احترام کادر درمان فداکار و از خود گذشته، کلاه از سر بردارند.

 

نسترن طالبی می گوید: «وقتی عکس های پرستاران بخش عفونی بیمارستان مسیح دانشوری را در لباس های مخصوص میدیدم از اینکه در این شرایط، بیماری مرا از جمع همکارانم دور کرده بود احساس پوچی می کردم و گریه می کردم و می گفتم چرا در این وضعیت نباید کنار آنها باشم؟ آنها را درک می کردم و می دانستم چه فشاری را تحمل می کنند.

 

او ادامه می دهد: «۱۴ سال است که پرستار هستم و از ۱۰ سال قبل هم در بخش عفونی بیمارستان مسیح دانشوری فعالیت می کنم. همسرم در بخش اداری بیمارستان کار می کند و بهترین لحظه های زندگی مان وقتی است که یکی از بیماران سلامتی اش را بدست می آورد و مرخص می شود.

 

چگونه به کرونا مبتلا شدیم

او درباره نحوه ابتلایش به کرونا می گوید: هرسال فصل پاییز و زمستان با اپیدمی آنفلوانزا مواجه هستیم و از آنجایی که بیمارستان مسیح دانشوری به شکل تخصصی در زمینه عفونی ور یه فعالیت می کند بیماران مبتلا به آنفلوانزا در این بیمارستان بستری می شوند. این سال‌ها برخی از کادر درمانی هم با وجود اینکه از وسایل حفاظت فردی استفاده می کنند به آنفلوانزا مبتلا می شدند که معمولا ۳ روز تا یک هفته دوره درمان آن طول می کشد. من با علایم بدن درد و سرفه و تنگی نفس مواجه شدم و احساس کردم آنفلوانزا H1N1 گرفته ام که خیلی شایع شده بود.

 

هنوز اطلاعات چندانی درباره کرونا وجود نداشت. تصور می کردم از بیماران بستری در بخش آنفلوانزا گرفته ام و چون همسرم هم مبتلا شده بود، در خانه ماندیم تا روند بهبودی مان طی شود. با گذشت چند روز شرایط جسمی ما بدتر شد. روزهای نخست اسفند ماه وقتی خبر ابتلای چند بیمار به کرونا منتشر شد من و همسرم به بیمارستان رفتیم و تست کرونا دادیم و با مثبت شدن تست کل شرایط زندگی ما تغییر کرد.

زن و شوهر مبتلا به کرونا

سعی می‌کردیم به هم روحیه بدهیم

وقتی می خواهد از روزهای سخت قرنطینه حرف بزند مکث می کند. یادآوری روزهایی که از شدت نفس تنگی بالش را روی سینه اش فشار می داد تا درد کمتری حس کند، سخت است، روزهایی که هر بار برای تست کرونا به بیمارستان می رفتند و جواب همچنان مثبت بود: وقتی من و همسرم متوجه شدیم کرونا داریم با توصیه پزشکان و تجهیزاتی مثل کپسول اکسیژن و داروهایی که بیمارستان در اختیارمان قرار داد، تصمیم گرفتیم خودمان را در خانه قرنطینه کنیم. روزهای سختی بود، گاهی اوقات حوصله همدیگر را هم نداشتیم و حتی نمی توانستیم تا حیاط خانه برویم. تنگی نفس به حدی بود که گاهی اوقات احساس می کردم مشکل قلبی پیدا کرده‌ام چون به عضلات قلب و ریه فشار زیادی وارد می شود. سعی می کردیم به هم روحیه بدهیم و در این مدت هم اطرافیان و مسئولان اداری بیمارستان در تماس بودند و چیزهایی را که نیاز داشتیم برای مان تهیه می کردند. در طول قرنطینه دو بار برای آزمایش به بیمارستان رفتیم و دعا می کردیم جواب منفی باشد تا بتوانیم به محل کارمان برگردیم اما هر دو بار اعلام کردند جواب مثبت است. همسرم از عصبانیت با خودش قهر می کرد و نمی توانستیم برای این سؤال که ویروس از کجا و چطور وارد بدن ما شده و کی سلامتی مان را به دست می آوریم، جوابی پیدا کنیم.

 

وصیتنامه‌ام را نوشتم

معین در آن روزهای سخت قرنطینه و بیماری تلاش کرد به همسرش نسترن روحیه بدهد هرچند خودش سخت بیمار وكلافه بود. او می گوید: «وقتی بیماری عجیبی سراغت می آید حسابی کلافه می شوی، آن هم بیماری که نه دارویی دارد نه درمانی و مجبوری همچنان امیدوار باشی، تحمل تنگی نفسی که انگار دارد قفسه سینه ات را مچاله می کند، واقعا سخت است. روزهای اول وصیتنامه نوشتم و خودم را به خدا سپردم. در عین حال سعی می کردم به همسرم آرامش بدهم ولی در دلم غوغایی بود.

 

با توجه به اینکه من و همسرم در بیمارستان کار می کنیم شاید مریض شدن برای ما کمی عادی باشد اما این بار شرایط فرق می کرد. با همکاری مسئولان بیمارستان در خانه قرنطینه شدیم و در این مدت هیچ ارتباطی با بیرون نداشتیم تا کسی مبتلا نشود. خیلی اوقات با کمک کپسول اکسیژن نفس می کشیدیم و سعی می کردیم دستورات پزشکان را به خوبی اجرا کنیم.

 

در این مدت هم پرسنل و کادر درمان بیمارستان با ما در تماس بودند و روند درمان را بررسی می کردند. با همه سختی ها و ناتوان شدن ها نخواستیم تسلیم این ویروس شویم و خدا را شکر تسلیم نشدیم. بعد از یک ماه وقتی جواب تست کرونای ما منفی شد. با خوشحالی شال و کلاه کردیم و لحظه سال تحویل به محل کارمان در بیمارستان مسیح دانشوری برگشتیم. واقعا لحظه خوبی بود و ما به عنوان کسانی که کرونا را شکست داده بودیم تلاش کردیم به بیماران مبتلا به کرونا روحیه بدهیم.

 

اهدای پلاسمای خون به بیماران

تحقیقات نشان داده پلاسمای خون کسانی که به کرونا مبتلا شده و سیستم ایمنی بدن شان بر این بیماری غلبه کرده است می تواند در درمان بیماران دیگر مؤثر باشد و با افزایش آنتی بادی بدن آنها به روند درمان کمک کند. نسترن طالبی درباره لحظه بازگشت به بیمارستان و اهدای پلاسمای خون خود می گوید: بعد از یک ماه که به بیمارستان برگشتم دیدم چقدر دلم برای این لحظه تنگ شده بود. حالا من به بیماران و کادر درمان روحیه می دادم و به بیماران می گفتم نگران نباشید چون خیلی زود خوب می شوید. وقتی متوجه می شدند من هم کرونایی بوده ام خیلی خوشحال می شدند و روحیه می گرفتند.

 

این روزها پرستاران و پزشکان هم لحظه های خیلی سختی را از سر می گذرانند و خسته می شوند اما همچنان مقاومت می کنند و به کارشان ادامه می دهند. هفت ساعت با لباس هایی که حرارت بدن را بالا می برد و ماسك و محافظ صورت باید در بخش باشیم که کار سختی است. خیلی از پرستارها زیبایی و نشاط صورت شان را در این مدت از دست داده اند.

 

اهدای پلاسمای خون یکی از راه هایی است که پزشکان بیمارستان مسیح دانشوری براساس تجربه پزشکان چینی مشغول بررسی آن هستند. در این پروسه پلاسمای خون کسانی که به کرونا مبتلا شده و موفق به شکست این بیماری می شوند به بدن بیماران مبتلا به کرونا تزریق می شود. من و همسرم هم با توصیه پزشکان داوطلب شدیم پلاسمای خون مان را برای کمک به بیماران اهدا کنیم و این بهترین لحظه زندگی ما بعد از یک ماه قرنطینه و مبارزه با کرونا و به دست آوردن سلامتی مان بود.

 

 

منبع: ایران

12jav.net

 

دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.