دوات آنلاین-فیلم قصیده گاو سفید ساخته بهتاش صناعی ها که اولین بار در جشنواره فجر 98 اکران شد موضوعی حساس دارد و از آن دست فیلمهایی است که به گفته برخی منتقدان از تماشای آن پشمان نخواهید شد.
بهتاش صناعی ها فیلمنامه این فیلم را همراه با مریم مقدم که در نقش اصلی زن را بازی کرده وهمچنین مهرداد کوروش نیا نوشته و سیدغلامرضا موسوی تهیه کننده آن است.
خلاصه فیلم قصیده گاو سفید
داستان فیلم درباره زنی است که حدود یک سال قبل همسرش اعدام شده است و حالا پس از یک سال با خبری که به وی میرسد متوجه می شود که همسرش به دلیل اشتباه قاضی مجرم شناخته و اعدام شده است. قاضی که از قضا با زن و فرزند مجرم ، هیچ گاه مواجه نشده است در صدد جبران است. یک روز از زندگی این زن در فیلم نشان داده میشود.
بازیگران فیلم قصیده گاو سفید
مریم مقدم، علیرضا ثانی فر، لیلی فرهادپور، فرید قبادی، فرید ازقندی، امیر شریعت، ماهور احمدی، زهرا پرهون، ابراهیم گله دارزاده، سمیه برجی، مهدی پیله وری، ماندانا معزی پور، سمکو روشنی، ساچلی تاجبخش، آوین پوررئوفی و پوریا رحیمی سام از بازیگران فیلم قصیده گاو سفید هستند.
ابتدا قرار بود شهاب حسینی در این فیلم بازی کند ولی این اتفاق نیفتاد و علیرضا ثانی فر نقش او را برعهده گرفت.
کارگردان فیلم کیست
بهتاش صناعی ها قبل از فیلم قصیده گاو سفید در سال 93 فیلم احتمال باران اسیدی و در سال 95 فیلم دیپلماسی شکست ناپذیر آقای نادری را نوشته و کارگردانی کرده بود.
بهتاش صناعی ها درباره فیلم قصیده گاو سفید گفت: موضوع این فیلم درباره قانون اعدام است که البته حرف زدن در مورد هر قانونی ایراد ندارد. تلاش کردیم شرایطی را فراهم کنیم که پیرامون قانونی حرف زده شود البته قصد نداریم که قانون را زیر پا بگذاریم. پرونده های زیادی پیش و پس از انقلاب در خصوص موضوع اعدام در کشور وجود دارد. از مجموعهای از از این پرونده ها الهام بخش ما در این داستان بود.
وی افزود: داستان و قصه این فیلم حوالی ما اتفاق میافتد و قصه آنها ما را تحت تأثیر قرار داده است. این فیلم دغدغه انسانی دارد و قصدش زیر سوال بردن قانون نیست.
نقدهایی بر فیلم قصیده گاو سفید
منتقدان نگاههای متفاوتی به این فیلم داشتهاند. برخی آن را تحسین کرده و برخی فیلم را ضعیف دانستهاند. برخی دیگر نیز در میانه حرکت کرده و از ضعفها و قوتهای فیلم به طور همزمان سخن گفتهاند. در ادامه سه نقد بر قصیده گاو سفید را بخوانید:
نمایش آسیبپذیری زنان در قصیده گاو سفید
خبرگزاری فارس در نقدی نوشت: بهتاش صناعیها کارگردان فیلم قصیده گاو سفید سعی کرده است در این فیلم با بهره گیری از عنصر صدا، مفاهیم مورد نظر را به بیننده القا کند.
یک روز از زندگی شخصیت زن با بازی مریم مقدم، با نمایش مکان هایی که هر روز به آنها مراجعه می کند و افکت صوتی منحصر به آن، در معرض دید تماشاگر قرار می گیرد. صدای خط تولید کارخانه، سر و صدای خیابان و رسیدن به مدرسه ای ساکت که دخترش در آن تحصیل میکند، صدای قطارهای مترو و سرانجام رسیدن به خانه ای که هواپیما از فراز آن می گذرد، صدای موسیقیهای قدیمی، جر و بحث زن و مردی که بصورت مبهم شنیده می شود، حاکی از این است که زن وضع مالی مناسبی ندارد و در محله جنوب شهر تهران که نزدیک به فرودگاه است، زندگی می کند و برای گذران عمر کارگر کارخانه شیر است. بیننده پس از شنیدن چنین صداهایی، با پچ پچ زن با زبان ایما و اشاره برای سخن گفتن با فرزندش روبرو میشود و این صدای کم، عمق مشکلات زن را نشان می دهد که با نمایش ناتوانی فرزندش در شنیدن و صحبت کردن دو چندان است.
بیشتر بخوانید: معرفی کامل فیلم سه کام حبس؛ خلاصه داستان، بازیگران و نقد
یکی دیگر از بهره گیری های کارگردان از عنصر صدا، مقایسه منزل قاضی با منزل زن است. محیط اطراف خانه زن، شلوغ و پر سر و صدا ست در حالی که وقتی داستان را دنبال می کنیم و قاضی با ماشین مدل بالایش راهی خانه است، فقط رادیو گوش می کند و از اتوموبیل همسایگانش هم که در حال عبور از خیابان هستند، صدای موزیک بلند به گوش می رسد. حال آنکه با رسیدن به خانه فقط سکوت حکمفرما می شود و ارتباط سرد پدر و فرزندی.
تمایل برادرشوهر برای ارتباط عاطفی با زن، جست وجو برای یافتن خانه اجاره ای و شنیدن جمله کلیشه ای که هیچ کس به زن مجرد خانه اجاره نمی دهد از موضوعاتی است که بارها دستاویز فیلم های تلویزیونی و سینمایی قرار گرفته و حرف تازهای نیست. حال آنکه در شرایط کنونی جامعه شاهد کمرنگ شدن چنین کلیشه هایی هستیم.
سیگار کشیدن زن از روی استیصال و ناراحتی نیز از جنس همان ابزارهایی است که در دهه های گذشته استفاده از آن در طیف سوپراستارهای مرد سینما مرسوم بود و حالا به زنان تعمیم پیدا کرده و قرار است که همان مفاهیم گذشته را القا کند.
بیشتر بخوانید: معرفی کامل و نقد فیلم عامه پسند +خلاصه داستان و بازیگران
به هم ریختگی خانه زن نشان از افکار مشوش او دارد که با تغییر محل سکونتش و گرفتن حمایت از یک مرد از بین میرود. یکی دیگر از نمادهایی که بارها در فیلم های مختلف ایرانی از آن به عنوان نماد آراستگی برای حضور و ارتباط جنسی با یک مرد استفاده شده است، رژ لب زدن بازیگر زن در مقابل دوربین است. صحنه ای که بدون هیچ خلاقیت و ابتکاری در این فیلم نیز به همان کیفیت فیلم های سینمایی قبلی استفاده می شود و نقطه ضعفی می شود برای پرداخت خلاقانه کارگردان بر فیلمنامه.
سادگی بیش از حد شخصیت اول فیلم در مقابل محبتهای بی حد و حصر فردی که خود را دوست همسرش معرفی کرده، کنجکاوی نکردن درباره این مرد و حتی توجه نکردن به فامیلی وی در بانک که می توانست باعث شود همان ابتدا بفهمد که مرد در معرفی خود صادق نبوده است، واکنش هیجانی منفی نشان ندادن زن از خبر اخراجش از عواملی است که باور پذیری داستان را تا حدودی تحت الشعاع قرار داده است. علاوه بر این، قاضی، فردی که وجود سگ را در خانه مایه نجاست و ناپاکی می داند، به حدی تغییر عقیده می دهد که چند شب را در خانه زنی غریبه به صبح می رساند و نظرش راجع به همه چیز از دیدن فیلم فارسی های قدیمی گرفته تا شنیدن موسیقی عوض می شود.
در فیلم هایی نظیر قصر شیرین و با بازی حامد بهداد، شاهد روند تغییر و تحول شخصیت اصلی داستان بودیم اما این تغییر، تدریجی و تأثیر گذار بود ولی در قصیده گاو سفید بدون آنکه روند تغییر قاضی را در بازی وی مشاهده کنیم، از واکنشهایش ناگهان متوجه می شویم که چه تغییرات بنیادی و اعتقادی در وی رخ داده است.
بیشتر بخوانید: معرفی کامل فیلم شنای پروانه + خلاصه داستان، بازیگران و چند نقد
می توان گفت که پرداختن به موضوع قصاص، یک سوژه تکراری شده که در سال های اخیر بارها به دست کارگردان های مختلف به تصویر کشده شده است اما اشتباه یک قاضی در ارائه حکم یک سوژه جدید و جنجالی بود که این فیلم فقط توانست آن را بیان کند که البته به خاطر پرداختن بیش از حد به سوژه ها و قصههای فرعی نتوانست به حد کافی تأثیر گذار باشد.
نمایش آسیب پذیری زنان در جامعه کنونی، جنگیدن برای گرفتن حضانت فرزند از خانواده همسر و گرفتن گواهی کفالت، طعنه زدن به قوانین قضایی از پیام هایی است که به روشنی از این فیلم دریافت می شد گرچه ارتباط مناسبی بین نام این فیلم سینمایی و قصه به شفافیت این پیام ها ، پیدا نشد.
قصیده گاو سفید؛ فیلمی جسورانه
صوفیا نصرالهی در دیجی کالا مگ نوشت: بهتاش صناعیها کارگردانی است که هنوز بهترین فیلمش را نساخته اما به وضوح نگاه جسورانهای به سینما دارد. فیلم قبلیاش «احتمال باران اسیدی» فضایی متفاوت با بقیهی آثار سینمای ایران داشت. جهان خودش را خیلی خوب ساخته بود. به عبارتی فیلم خودبسندهای بود که میتوانستید جهان کاراکترش را با بازی دیدنی شمس لنگرودی درک کنید. «قصیده گاو سفید» قرار است فیلم اجتماعیتری باشد. هر چند کارگردان باز هم تلاش میکند فضای شخصی خودش را داشته باشد اما به هر حال متاثر از یکی از مهمترین بحثهای این سالها است.
«قصیده گاو سفید» یکی از جسورانهترین فیلمهای سالهای اخیر است. با دو بازی خوب از مریم مقدم و علیرضا ثانیفر که باعث میشود هر چند فیلم ریتم کندی دارد و کشدار است اما بتوانید با کاراکترها و احساساتشان همراه شوید.
بیشتر بخوانید: فیلم تومان؛ خلاصه داستان، بازیگران و 3 نقد متفاوت
مشکل از جایی شروع میشود که صناعیها در دل جهان خودش میخواهد یک درام اجتماعی واقعگرایانه داشته باشد و نمیتواند در روایتش تعادل را رعایت کند. به نظر میرسد بعضی از کاراکترهایش را نمیشناسد و در نتیجه شخصیتپردازیهایش با نقص روبهرو هستند. آن بخشهایی از فیلم که به رابطهی میان زن و مرد میپردازد جذاب از کار درآمده اما سکانسهایی که کاراکتر مرد محور فیلم میشود که در حقیقت مربوط به بخش اعتراضی قضیه به یک سوژهی اجتماعی است فیلم از دست میرود.
آن قسمتی از ایدهای را که در ذهن صناعیها بوده و تبدیل به اسم فیلم و حضور نمادین آن گاو سفید در محوطهی زندان شده، درک نمیکنم. آن قاب چیزی بیشتر از یک قاب صرف اهمیت دارد چون گاو و شیر و پایانبندی آخر که فیلم را خراب میکند همه به یکدیگر مربوط هستند.
اعتبار فیلم «قصیده گاو سفید» به سوژهاش برمیگردد و بازی بازیگرانش و شیوه نمایش رابطه میان زن و مرد. به این که سردی و کندی فیلم صناعیها، حتی اگر دوستش نداشته باشید تحمیلی نیست.
نقطه ضعفش این جاست که به نظرم کارگردان تصور غلطی از کاراکتر مردش دارد. در نتیجه تقابلهای درونی و بیرونی کاراکتر مرد با خودش و دیگران گاهی مضحک میشود. مثل واکنشی که به سگ همسایه نشان میدهد یا این که در زندگیاش انگار اسم گوگوش را نشنیده و ولنتاین هم برایش یک واژهی خارجی است که معنایی ندارد.
ما خیلی زود به عنوان ناظر مرد را میشناسیم اما سوال این جاست که چهطور زن او را نمیشناسد؟ سوالی که یک سوم فیلم ذهن مخاطب را درگیر میکند و در نهایت با یک دیالوگ سرسری که مرد دو روزی مریض بوده و فقط برادرشوهر زن را دیده سر و تهش را هم میآورند. رابطهی زن و مرد هر چند در رفتار زن نمودهای جذابی پیدا میکند، که البته خیلی از آنها مثل رژ لب زدن جلوی آینه کلیشه شده ولی همچنان کارکرد خودش را دارد، اما برای شروع رابطهی آنها منطق چندانی از سمت زن وجود ندارد.
کلیشهها گاهی آزاردهنده میشوند مثل حضور برادرشوهری که به نظر میرسد به شیوهی فیلم «واکنش پنجم» تهمینه میلانی انتظار میرود سرپرست زن باشد وگرنه خانوادهی شوهرش چشم به حضانت بچه دارند.
همهی این نقاط ضعف میتوانست قابل بخشش باشد اگر فیلم جایی تمام میشد که به قرینهی صحنهی ابتدایی با گریهی زن در ماشین تمام شود اما بهتاش صناعیها دور از ذهنترین پایان را برای قهرمانش رقم میزند تا کل فیلم را با آن بر باد دهد. پایانی که هیچ منطقی برایش متصور نیست و انگار از جهان دیگری آمده و به جهان آرام فیلم تحمیل شده است.
درام آرام و درونگرایانه ناگهان تبدیل به یک تریلر جنایی میشود و بدتر از آن گذاشتن سکانسی است که نمیشود فهمید آن چه اتفاق میافتد در ذهن زن گذشته یا واقعیت است. انگار خود فیلمساز هم نمیتوانسته تصمیم بگیرد که قهرمانش باید چهطور دست به انتقام بزند.
به این ترتیب کارگردان جهانی را که خلق کرده با دست خودش، با کلیشههای گل درشت میانهی فیلم و پایانبندی نچسب و غیرمنطقی، خراب میکند.
«قصیده گاو سفید» فیلمی جسورانه است که جسارتهایش ممکن است زمان اکران کار درستش بدهد اما به صرف جسورانه بودن نمیشود آن را فیلم خوبی دانست.
مخاطب پشیمان نمیشود
یاسمن خلیلی فرد در سلام سینما نوشت: از محاسن فیلم صناعی ها روشن شدن تدریجی رازهای آدم های آن است. در واقع فیلمساز فیلم خود را خشت به خشت جلو می برد و به همان میزان گام به گام اطلاعات و داده هایی را راجع به زندگی، پیشینه و گذشته ی آن ها آشکار می کند. به همین دلیل است که بخش رمانتیک کار نیز باورپذیر است و توی ذوق مخاطب نمی زند. شاید از همان لحظه اولی که سر و کله رضا به خانه ی مینا پیدا می شود مخاطب بتواند این حدس را بزند که مواجهه ی این دو قطعاً بعد عاشقانه ای به کار خواهد بخشید و ممکن است حتی مسیر فیلم را دستخوش تغییر کند اما جزئیاتی که پذیرش این واقعه را امکان پذیر می کنند به ظرافت در متن کار گنجانده شده اند. فیلم با آن که ماهیتاً کند است و متکی به شخصیت ها، از ریتم نمی افتد. فیلمساز در روایت درامش دچار سکته نمی شود و حرکات حساب شده دوربین و تدوین دقیق و حساب شده نیز به چنین رویکردی دامن می زنند.
از دیگر امتیازات «قصیده گاو سفید» آن است که آدم هایش را به دو قطب مثبت و منفی تقسیم نکرده است. رضا با احساس گناهی مداوم و تمام نشدنی دست و پنجه نرم می کند و مریم نیز به رغم سادگی هایش در نهایت دست به اقدامی غافلگیرکننده می زند. درواقع صناعی ها بیش از آن که مترصد قضاوت شخصیت ها باشد به قوانینی معترض است که انسان ها را در موقعیت دست زدن به چنین اعمالی قرار می دهند.
تنهایی، یکی از زنجیره های اتصال مینا و رضا به یکدیگر است. هر دوی این شخصیت ها با تنهایی های کشنده خود دست و پنجه نرم می کنند که بانی آن خود رضا بوده است؛ البته به صورت کاملا ناخواسته. فیلمساز به تنهایی های این دو به زیبایی ورود می کند تا مخاطب بتواند علت گرایش این دو را به یکدیگر بهتر درک کند.
"قصیده گاو سفید" اجرای تمیزی دارد. میزانسن کار حساب شده است و رویدادها در فیلمنامه در جای درست خود قرار گرفته اند. بازی های فیلم به جا و به اندازه اند و علیرضا ثانی فر با بازی به شدت درونی اما عمیقش نقش را از خود عبور می دهد و تصویر درخشانی را از کاراکتر پیچیده رضا ارائه می دهد.
پایان بندی فیلم از دیگر غافلگیری های آن به حساب می آید که به ناگاه شوکی را نیز به مخاطب وارد می کند.
«قصیده گاو سفید» شاید یک شاهکار نباشد اما فیلمی ست که قطعاً بسیار بالاتر از انتظاری که از آن داشتم ظاهر شد و تماشایش مخاطب را پشیمان نخواهد کرد.
12jav.net