2024/11/23
۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
پیشنهادات ما
گفت‌وگو با بدشانس‌ترین دزد ایران؛ واقعا باورتان نمی‌شود

گفت‌وگو با بدشانس‌ترین دزد ایران؛ واقعا باورتان نمی‌شود

متهم: حتی تصورش را هم نمی‌کردم این طور دستگیر شوم. درست مثل فیلم‌های خارجی. باورش هنوز هم سخت است.

دوات آنلاین-شاید بتوان لقب یکی از بدشانس‌ترین دزدان را به او داد. البته قطعا نباید تلاش پلیس و تیزهوشی افسر پرونده را نیز در نظر نگرفت. سارق جوان که هنگام فروش خودروی سرقتی به پلیس بازداشت شده است در گفت‌وگو با جام جم از سرقت‌هایش و نحوه دستگیری‌اش می‌گوید.

 

*به چه جرمی بازداشت شدی؟

سرقت خودرو. البته کارم این نبود، به خاطر بیماری مادرم مجبور شدم دزدی کنم. وگرنه من کجا و دزدی! اگر کارم را خوب بلد بودم که به دام نمی‌افتادم.

 

*چی سرقت کردی؟

خودرو. برایم فرقی نداشت چه مدلی باشد، چهار تا چرخ را داشته باشد دیگر فرقی نمی‌کرد.

 

*چرا برایت فرقی نداشت؟

با این اوضاع و احوال، گاری هم بخواهی بفروشی خریدار دارد. چه برسد به خودرو که خریدارهایش زیاد است.

 

*خودروها را چطور سرقت می‌کردی؟

باورتان می‌شود خود مالباخته‌ها خودرویشان را بدون هیچ زحمتی در اختیارم قرار می‌دادند.

 

*چطوری خودرویشان را در اختیارت قرار می‌دادند؟

وقتی که شخص ماشین روشن با سوئیچ را رها می‌کند و برای خرید وارد مغازه می‌شود. این کار چه معنی می‌تواند داشته باشد. یعنی دزد محترم تشریف بیاورید و خودروی مرا ببرید. وگرنه بچه هم وسایلش را به این صورت در خیابان رها نمی‌کند. تازه این را هم باید در نظر بگیریم که کلی در رسانه‌ها سفارش شده که این کار را انجام ندهید اما باز هم بی‌فایده است. خلاصه این‌که خودروهایی که رویشان سوئیچ قرار داشت را انتخاب می‌کردم و سوارشان می‌شدم. تا صاحب خودرو از مغازه بیرون می‌آمد من از آنجا دور شده بودم.

 

*با خودروها چه می‌کردی؟

با دوتا از خودروها مسافرکشی کردم. من آدم بدشانسی هستم و دزدی به من نیامده است.

 

*چرا این حرف را می‌زنی؟

برایتان تعریف می‌کنم خودتان قضاوت کنید. دو ماشین اولی را که سرقت کردم تصمیم داشتم با آنها کار کنم. از بس که بدشانس بودم هر دو خودرو هنگامی که با آنها مسافرکشی می‌کردم در راه خراب شد. من هم به‌ناچار مجبور شدم ماشین‌ها را همانجا رها کنم.

 

*چرا به تعمیرگاه نمی‌بردی؟

به تعمیرگاه می‌بردم که مستقیما بگویم آقایان پلیس بیایید مرا دستگیر کنید! بعد هم اگر پول داشتم ماشین تعمیر کنم که دزدی نمی‌کردم.

 

*چطور دستگیر شدی؟

این موضوع اوج بدشانسی بود. فکرش را بکنید با خریداری قرار گذاشتم که پلیس بود. وقتی دیدم از راه مسافرکشی با خودروهای دزدی به نتیجه نمی‌رسم تصمیم گرفتم این بار ماشین‌هایی که سرقت می‌کنم را بفروشم. برای همین به دوستان و آشنایان گفتم که دنبال خریدار خودرو هستم. چند روز قبل از دستگیری یک نفر با من تماس گرفت و خودش را خریدار خودرو معرفی کرد. من هم قبول کردم و زمانی که برای فروش خودروها به محل قرار رفتم به جای خریدار ماموران پلیس به محل قرار آمدند و مرا بازداشت کردند. تازه آن‌موقع بود که متوجه شدم کسی که خودش را خریدار ماشین معرفی کرده بود افسر پرونده‌ام بود.

 

*قرار بود چه خودروهایی به او بفروشی؟

یک پراید بود و یک خودروی پرشیا.

 

*به چه مبلغی؟

پراید را سه میلیون تومان و پرشیا را 20 میلیون تومان.

 

*چرا با مبلغی آنقدر پایین؟

مال دزدی بود. کسی خریدار خودروی بدون سند و مدارک نیست. از طرفی من فقط می‌خواستم از شر ماشین‌ها خلاص شوم و پولی گیرم بیاید. سه میلیون تومان هم برای من که هیچ زحمتی نکشیده بودم کلی پول بود.

 

*فکر می‌کردی پلیس به جای خریدار به محل قرار بیاید؟

حتی تصورش را هم نمی‌کردم. درست مثل فیلم‌های خارجی. باورش هنوز هم سخت است.

12jav.net

 

پیشنهادات ما
دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.