جنایت، پایان خیانت دخترخاله
متهم: دخترخاله ام به زور در آن زندگی مانده بود. شوهرش او را همیشه كتک میزد و خانوادهاش هم حمایتش نمی کردند. حتی به صورت لفظی او را طلاق داده بود.
دوات آنلاین-رفت و آمدش به خانه دخترخاله اش باعث شد به او علاقه مند شود. هر بار که به آنجا می رفت، دخترخاله از كتكهای شوهرش می گفت و همین درددل ها باعث شد رابطه آنها بعد از سه سال سرانجامی جز جنایت نداشته باشد.
سرهنگ محمد نادربیگی، رئیس پلیس آگاهی استان البرز در تشریح این پرونده به خبرنگار جام جم گفت: نخستین برگ در این پرونده شامگاه ۲۶ تیر امسال و به دنبال گزارش قتل مردی در منطقه کلاک در دستور کار پلیس قرار گرفت. در تحقیقات پلیسی مشخص شد، مرد ۳۰ ساله هنگام ورود به خانه اش از ناحیه شکم هدف گلوله قرار گرفته و جان خود را از دست داده است. در ادامه بازپرس جنایی کرج در محل قتل حاضر شد و دستور تحقیقات برای شناسایی قاتل را صادر کرد. بررسی دوربین های مداربسته نشان داد قاتل صورت خود را با کلاه پوشانده بود و بایك قبضه اسلحه شکاری قتل را انجام داده است.
وی ادامه داد:همسر مقتول نخستین فردی بود که در این پرونده مورد تحقیق قرار گرفت. او در جریان تحقیقات گفت: شوهرم از محل کار به خانه آمد و بعد از کمی استراحت برای خرید نان بیرون رفت. حدود نیم ساعت بعدصدای داد و فریاد از داخل کوچه شنیدم و وقتی به مقابل در رفتم با جسد غرق در خون شوهرم روبه روشدم.
رئیس پلیس آگاهی استان البرز با اشاره به دستگیری همسر مقتول گفت: پس از تحقیقات مقدماتی متوجه تناقض گویی های همسر مقتول شده و با بررسی تیم اداره اطلاعات جنایی دریافتیم که او با پسرخاله اش ارتباط پنهانی دارد. با افشای این موضوع زن جوان بازداشت و تحقیقات روی پسرخاله او متمرکز شد. ردیابی های ما نشان می داد بعد از قتل به یکی از شهرهای شمالی کشور گریخته است، تجسس ها برای دستگیری او ادامه داشت تا اینکه بعد از دو روز وقتی برای پیگیری پرونده به اداره آگاهی آمده بود، دستگیر شد. متهم وقتی با دلایل پلیسی روبه روشد، به قتل شوهردخترخاله اش اعتراف کرد و مدعی شد قصد داشت بعد از قتل با دخترخاله اش ازدواج کند.
سرهنگ نادربیگی خاطرنشان کرد: در این پرونده متاسفانه یك رابطه خلاف عرف و چارچوب باعث شده علاقه ای کاذب بین دومتهم به وجود بیاید، درد دل های متهم زن درباره کتک خوردن از سوی شوهرش باعث ترغیب پسر جوان به انتقام می شود. او تصور می کرد بعد از قتل می تواند به راحتی با دخترخاله اش ازدواج کند کارآگاهان از همان لحظات اولیه بعد از تیراندازی در محل حاضر شدند وبه
خاطر حساسیت موضوع، تحقیقات گسترده ای را آغاز کردند. در کمترین زمان ممکن متهم به قتل شناسایی و در کمتر از ۷۲ ساعت دستگیر شد.
قاضی جلیل پیران، بازپرس شعبه هفتم دادسرای جنایی کرج بعد از تحقیق از دو متهم برای آنها قرار قانونی صادر کرد تا متهم اصلی صحنه جنایت را بازسازی کند.
گفتوگو با متهم
هنوز باور ندارد که به اتهام قتل دستگیر شده و در حرف هایش تاکید دارد که دخترخاله اش در این قتل نقشی نداشته است. قرار بود بعد از این قتل همراه دخترخاله اش به خانه بخت بروند اما هر دو روانه بازداشتگاه پلیس آگاهی شدند. سهیل در گفت وگو با جام جم به تشریح انگیزه اش از قتل پرداخت که در ادامه می خوانید:
*تا چند سال داری؟
۳۴ ساله
*درس خواندهای؟
کلاس اول را رفتم، اما خوشم نیامد و ترك تحصیل کردم.
*چرا خوشت نیامد؟
دوست داشتم کار کنم و كمك خرج خانواده ام باشم.
*پدرت چه کاره بود؟
باغبانی می کرد
*تو هم سراغ همین کار رفتی؟
ابتدا بله. اما بعد در یک کارگاه چوب بری مشغول به کار شدم. با پس اندازم با یکی از دوستانم شریک شدم و یك سوپرمارکت راه اندازی کردیم.
*از چه زمانی با دخترخاله ات رابطه پنهانی داشتی؟
از حدود دو سال قبل
*چطور این رابطه شکل گرفت؟
مدتی در خانه آنها بودم و کم کم به او علاقه مند شدم.
*او چند ساله بود؟
25سال
*پس از تو بزرگتر بود.
بله. سه سال
*او هم به تو علاقه داشت؟
نمی دانم. ولی همیشه با من درد دل میکرد.
*ارتباطتان چطور بود؟
اغلب پیامکی بود، اما هفته ای یکبار هم بیرون از خانه قرار می گذاشتیم و به گردش می رفتیم.
*نمیترسیدید شوهرش متوجه شود؟
نه. برای این که کسی شک نكند، سیمکارت های مخفی داشتیم.
*مقتول هم پسرخاله ات بود؟
بله. ما فرزندان سه خواهر بودیم.
*از چه زمانی تصمیم به قتل گرفتی؟
حدود شش ماه قبل. می خواستم دخترخاله ام را نجات دهم.
*مگر گرفتار بود؟
بله. به زور در آن زندگی مانده بود. شوهرش او را همیشه كتک میزد و خانوادهاش هم حمایتش نمی کردند. حتی به صورت لفظی او را طلاق داده بود.
*نقش رابین هود فامیل را داشتی؟
شاید. تنها امید دخترخاله ام به من بود.
*چرا به تو امید داشت؟
چون پای درد دل هایش می نشستم
* او گفت همسرش را بکشی؟
نه از نقشه ام خبر نداشت.
*گفتی شش ماه قبل نقشه قتل را کشیدی اما بررسی پرونده نشان می دهد دو سال پیش هم او را به شدت کتک زده بودی.
به خاطر این بود که به مادرش توهین کرده بود. آن زمان هنوز به دخترخاله ام علاقه مند نشده بودم.
*بعد برای اجرای نقشهات سلاح خریدی؟
درست است. یك روز مردی به مغارهام آمد و گفت سلاح شکاری می فروشد. من هم یك سلاح از او خریدم. همان جا یك گلوله با آن شلیک كردم تا از سالم بودنش مطمئن شوم.
*چند خریدی؟
یك میلیون و 500 هزار تومان
*خب درباره شب قتل بگو.
حدود ساعت 8 شب مقابل خانه دخترخاله ام رفتم. منتظر بودم شوهرش بیرون بیاید. بعد از نیم ساعت بیرون آمد. او را تعقیب کردم. به پارک رفت و چند دقیقه ای پیش مردی نشست. دوباره به سمت خانه بازگشت. وقتی به کوچه شان رسید، فاصله ام را نزدیک تر کردم. حدود یك متری او رسیده بودم که صدای پایم را شنید و برگشت.
*تو را شناخت؟
نه. کلاه بافتنی روی سر و صورتم کشیده بودم و فقط چشمانم معلوم بود.
*بعد چه شد؟
به سمتم حمله کرد که یك گلوله شلیک كردم. گلوله به شکمش اصابت کرد. بعد هم از محل فرار کردم.
*سلاح را کجا مخفی کردی؟
داخل یك گونی گذاشتم و در رودخانه کرج انداختم.
*فرار کردی؟
فرار که نه، همراه شریکم دو روز شمال رفتیم و در این مدت گوشیام را خاموش کردم. می خواستم صحنه سازی کنم که وقتی قتل رخ داد شمال بودم.
*چطور دستگیر شدی؟
بعد از دور روز وقتی برگشتم، فهمیدم دخترخاله ام بازداشت شده است. به اداره آگاهی رفتم تا او را آزاد کنم که خودم هم گرفتار شدم.
*فکر میکردی دستگیر شوی؟
نه نقشه ام حساب شده بود.
*پس چطور همه چیز لو رفت؟
خاله ام به ماموران گفته بود که من از پسرش کینه داشتم و چند بار با پسرش درگیر شده بودم.
* می دانی چه مجازاتی در انتظارت است؟
نه.
*این رابطه ارزش آدمکشی داشت؟
می دانستم دخترخاله ام وقتی بفهمد شوهرش را کشتم دیگر با من ازدواج نمی کند. اما برای این که او را نجات دهم قتل را انجام دادم.
*خب چرا تو باید دخترخاله ات را نجات می دادی؟
گفتم که کسی به فکر او نبود.
*دخترخاله ات می توانست طلاق بگیرد؟
زبانی گرفته بودند اما قانونی شوهرش طلاقش نمیداد.
12jav.net