آسیبهای غفلت از آموزههای دینی در تحلیل آسیبهای اجتماعی، آنان که طلاق را تأیید میکنند
اگر چه پدیدههای اجتماعی، بسیار پیچیده و چند وجهی هستند، اما در تحلیل آنها توجه به خطوط ارائه شده در آموزههای دینی برای شناخت این پدیدهها، ضروری است.
دوات آنلاین-دکتر سعید مسعودیپور، پژوهشگر مسائل اجتماعی در یادداشتی در روزنامه جوان به بررسی موضوع طلاق پرداخته و به نکات مهمی اشاره کرده است که میخوانید:
یکی از ابعاد پیچیدگی مسائل و آسیبهای اجتماعی، عدم اتفاق نظر بین صاحبنظران در خصوص ابعاد آن مسئله است. بخشی از این عدم اتفاق نظر ناظر به علل شکلگیری یک آسیب، تقدم و تأخر علل و سلسله تأثیر روابط بین آنها، نحوه مداخلهگری، ارائه راهکار و... است. البته این موضوع تا حدی بدیهی است، اما آنچه در اینجا جذاب خواهد بود دانستن این موضوع است که عدم توافق در حوزه مسائل و آسیبهای اجتماعی تا جایی است که نه تنها موضوعات گفته شده را متعدد و متنوع میکند، بلکه حتی تفاوت نگاه تا جایی پیش میرود که از منظر برخی افراد یک پدیده نه تنها آسیب نیست، بلکه بایسته جامعه انسانی است و هر گونه مداخله برای کنترل یا کاهش آن منجر به بینظمی و ضرر میشود. در خصوص طلاق نیز چنین نگاهی وجود دارد که در ادامه به مصادیق آن میپردازیم.
در پاسخ به این سؤال اولیه و مقدماتی که آیا طلاق یک آسیب اجتماعی تلقی میشود یا خیر، بین صاحب نظران اختلاف نظر وجود دارد. علاوه بر تکثر نگرشی در حوزه نظری به مسئله، بین دستگاههای اجرایی و مدیران سازمانهای مداخلهگر نیز تفاوت دیدگاه و حداقل، شدت و ضعف وجود دارد.
به برخی از نظرات تأییدی و سلبی در خصوص این که طلاق در کشور مسئله است یا خیر توجه کنید:
۱- «وضعیت طلاق نه تنها در کشور خوب است بلکه هر قدر طلاق بیشتر شود، وضعیت بهتر خواهد شد چراکه طلاق سوپاپ اطمینانی است که فشارهای ایجاد شده به خاطر ناکارآمدی اقتصادی و مدیریتی کشور که در خانواده سرریز میکند را آرام کرده و از بحرانهای بعدی جلوگیری میکند.»
۲- «نرخ طلاق در ژاپن به شدت پایین است، اما از آن طرف نرخ خودکشیاش خیلی بالاست. اگر طلاق تنها راه خروج آدمها برای خروج از یک رابطه زجرآور باشد، ما چرا نباید از این پدیده استقبال کنیم؟»
۳- «یک هیولایی از طلاق در جامعه ما دارد ساخته میشود که نمونه آن آمارهایی است که به صورت خام در جاهای مختلف در حال رد و بدل شدن است. مطرح کردن آمارهای طلاق بدون در نظر گرفتن ازدواج غلطترین کاری است که میشود کرد.»
۴- «در رابطه با بحرانی بودن باید گفت: طلاق در جامعه ما بحران است. میگویند اگر نرخ طلاق در غرب ۵۰ درصد است، اما در عوض ازدواج بعدی خیلی راحت است. در جامعه ایرانی ازدواج مجدد خانمهایی که طلاق گرفتهاند بسیار دشوار است.»
۵- «طلاق با آسیبهایی همچون اعتیاد، خشونت، تربیت فرزندان، فقر اقتصادی، جامعهپذیری، آرامش اجتماعی و روانی و... گره خورده است. هدف قرار گرفتن کانون خانواده در کشور، بحران و مداخله برای کنترل نرخ طلاق ضروری و اجتنابناپذیر است.»
در دیدگاههای فوق شاهد رویکرد مثبت به طلاق در گزینههای ۱ تا ۳ و رویکرد منفی در گزینههای ۴ و ۵ هستیم. با نگاه به این نگرهها به این نکته مهم میرسیم که در جامعه اسلامی در کنار تحلیلهای اجتماعی و جامعهشناختی، باید به آموزههای دینی نیز توجه کرد. در معارف اسلامی، طلاق هرچند جایز شمرده شده و احکام و قواعدی نیز برای آن بیان شده است، اما در روایات به عنوان مغبوضترین حلال از آن یاد شده است. این تعبیر به روشنی نشان میدهد که قوام نظام اجتماعی، در گرو حفظ خانواده و جلوگیری از فروپاشی آن است. تا زمانی که هسته اصلی خانواده یعنی زن و مرد در کنار هم نباشند و شاهد شکست رابطه بین این دو باشیم، طبیعی است که مسائل قابل توجهی چه در سطح خرد و چه در سطح کلان پدید خواهد آمد.
نتیجهگیری بحث اینکه، باید مراقب بود اگر چه پدیدههای اجتماعی، بسیار پیچیده و چند وجهی هستند، اما در تحلیل آنها توجه به خطوط ارائه شده در آموزههای دینی برای شناخت این پدیدهها، ضروری است. در غیر این صورت ممکن است گرفتار تحلیلهای نادرست و مبتنی بر رویکردهای غربی در شناخت این پدیدهها شویم.
12jav.net