2024/12/03
۱۴۰۳ سه شنبه ۱۳ آذر
پیشنهادات ما
کلیله و دمنه/ حکایت شغال و ماده شیر

کلیله و دمنه/ حکایت شغال و ماده شیر

شگال گفت: بدان که هر ابتدایی را انتهایی است، و هر گاه که مدت عمر سپری شد و هنگام اجل فراز رسید لحظتی مهلت صورت نبندد

دوات آنلاین-حکایتی که در زیر می‌خوانید از کلیله و دمنه است:

 

آورده‌اند که شیری ماده با دو بچه در بیشه ای وطن داشت.

 

روزی بطلب صید از بیشه بیرون رفت. تیراندازی بیامد (آمد) و هردو بچه او را بکشت و پوست بکشید (پوست کند). چون شیر بازآمد و بچگان را از آن گونه بر زمین افگنده دید فریاد و نفیر به آسمان رسانید. و در همسایگی او شگالی (شغالی) پیر بود، چون آواز او بشنود به نزدیک او رفت و گفت: موجب ضجرت (عذاب تو)چیست؟ شیر صورت حال باز راند (ماجرا را تعریف کرد) و بچگان را به او نمود (نشان داد).

 

شگال گفت: بدان که هر ابتدایی را انتهایی است، و هر گاه که مدت عمر سپری شد و هنگام اجل فراز رسید لحظتی مهلت صورت نبندد (لحظه‌ای مهلت نداری)، فاذا جاء اجلهم لایستاخرون ساعة و لایستقدمون. و نیز بنای کارهای این عالم فانی بر این نهاده شده ست، بر اثر ( بعد از) هر شادی غمی چشم می‌باید داشت(منتظر غمی باید بود)، و بر اثر هر غم شادیی توقع می‌باید کرد، و در همه احوال به قضای آسمانی راضی می‌بود که پیرایه مردان در حوادث صبر است.

 

تا بود چنین بده ست کار عالم/ شادی پس اندهست و راحت پس غم

 

جزع در توقف دار (گریه و زاری نکن) و انصاف از نفس خود بده، و ما اصابک من سیئة فمن نفسک. و در امثال آمده ست که «یداک او کتا وفوک نفخ. »

 

آنچه تیرانداز با تو کرده ست اضعاف آن از جهت تو بر دیگران رفته است( تو هم کاری را که تیرانداز با تو کرد به صورت خفیف‌تر با دیگران کردی) ، و ایشان همین جزع در میان آورده‌اند و اضطراب بیهوده کرده و باز بضرورت صبور گشته.

 

بر رنج دیگران صبرکن چنان که بر رنج تو صبر کردند، و نشنوده ای «کما تدین تدان؟» هرچه کرده شود مکافات آن از نیکی و بدی براندازه کردار خویش چشم می‌باید داشت، چه هرکه تخمی پراگند ریع آن بی شک بردارد. واگر همین سیرت را ملازم خواهی بود از اینها بسی می‌باید دید؛ اخلاق خود را برفق و کم آزاری آراسته گردان و خلق را مترسان تا ایمن توانی زیست.

 

شیر گفت: این سخن را بی محاباتر بران، و ببراهین و حجتها موکد گردان، گفت: عمر تو چند است؟ گفت: صد سال. گفت: دراین مدت قوت تو از چه بوده است؟ گفت: از گوشت جانوران - وحوش و مردم - که شکار کردمی. گفت: پس آن جانوران که چندین سال بگوش ایشان غدا می‌یافتی مادر و پدر نداشتند و عزیزان ایشان را سوز مفارقت در قلق و جزع نیاورد؟ اگر آن روز عاقبت آن کار بدیده بودی و از خون ریختن تحرز نموده، بهیچ حال این پیش نیامدی.

12jav.net

 

پیشنهادات ما
کلید واژه
دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.