2024/11/21
۱۴۰۳ پنج شنبه ۱ آذر
پیشنهادات ما
کلیله و دمنه/ حکایت سارقی در خانه بازرگان

کلیله و دمنه/ حکایت سارقی در خانه بازرگان

کلیله و دمنه پر است از داستان‌ها و حکایت‌های زیبا و خواندنی. یکی از آنها مربوط به داستان بازرگانی است که عاشق همسر زیبای خودش بود اما زن از او نفرت داشت...

دوات آنلاین-کلیله و دمنه پر است از داستان‌ها و حکایت‌های زیبا و خواندنی. یکی از آنها مربوط به داستان بازرگانی است که عاشق همسر زیبای خودش بود اما زن از او نفرت داشت و از نزدیکی به او پرهیز می‌کرد تا این‌که یک شب زن وقتی شوهرش در خواب بود او را به سختی در آغوش گرفت. بازرگان بیدار شد و از این متعجب بود که چه چیزی باعث شده زن با او مهربان شود تا این‌که فهمید دزد به خانه آمده و زن از ترس سارق به مرد پناه برده است. بازرگان چون این را فهمید خطاب به سارق گفت هر چه می‌خواهی ببر و حلال‌ات باشد چون تو باعث شدی این زن با من مهربان شود.

 

اصل این حکایت را به قلم نصرالله منشی بخوانید:

 

بازرگانی بود بسیار مال اما بغایت دشمن روی و گران جان، و زنی داشت روی چون حاصل نیکوکاران وزلف چون نامه گنهکاران.(منظور موی سایه است).

 

شوی (شوهر) برو ببلاهای جهان عاشق و او نفور(متنفر) و گریزان. که بهیچ تاویل تمکین نکردی، و ساعتی مثلا بمراد او نزیستی.

 

و مرد هر روز مفتون تر (عاشق تر) می‌گشت

 

تا یک شب دزد در خانه ایشان رفت. بازرگان در خواب بود. زن از دزد بترسید، او را محکم در کنار گرفت. از خواب درآمد و گفت: این چه شفقتست و بکدام وسیلت سزاوارتر این نعمت گشتم؟ چون دزد را بدید آواز داد که: ای شیر مرد مبارک قدم. آنچه خواهی حلال پاک ببر که بیمن تو این زن بر من مهربان شد.

12jav.net

 

پیشنهادات ما
کلید واژه
دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.