قتل زنانه به‌خاطرعشق به مرد متاهل

دوات آنلاین-زنی که به‌دلیل عشق دوران جوانی با همسر مرد مورد علاقه خود درگیر شده و او را به قتل رسانده است داستان زندگی‌اش را تعریف کرد.

اداره مشاوره و مددکاری پلیس تهران بزرگ اعلام کرد: خبر قتل زنی جوان ،ماموران را برای بررسی جسد سوخته ای که با ضربات چاقو به قتل رسیده و سپس سوزانده شده بود به محل حادثه کشاند. تحقیقات کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی از همسر و خانواده همسر مقتول آغاز و در نهایت به زنی به نام نسرین ختم شد . بررسی پیامهای رد و بدل شده میان نسرین و همسر متوفی خبر از رابطه ی عمیقی می داد که به دور از چشم مقتول مدتها بود بین آنها شکل گرفته بود .

نسرین که تحصیل کرده ،کارمند و مطلقه  بود وقتی خواست برای همیشه مرد محبوبش را به دست آورد بی رحمانه‌ترین شیوه را برای نبرد با سرنوشت برگزید. او بعد از چندین روز بازداشت و بازجویی بالاخره دست از مقاومت برداشت و لب به اعتراف گشود :

داود را از سالها پیش و زمانی که هر دو مجرد بودیم دوست داشتم و او نیز به من علاقمند بود اما هیچوقت برای ازدواج با من اقدامی نکرد تا من به شکل سنتی و با اصرار خانواده ام ازدواج کردم و وقتی کار از کار گذشت شنیدم داود گفته اگر نسرین صبر می کرد حتما به خواستگاری اش می رفتم .

تلخی شنیدن این خبر تا سالها گوشه ای از ذهنم نشسته بود و این حرف سختی از دست دادن او را برایم چند برابر کرد . ولی با این وجود خواستم تن به زندگی مشترکی که سرنوشت برایم مقدر کرده بود بدهم اما همسرم مرد هوسباز و لاابالی بود و خیانت های مکررش اجازه دلگرم شدن به زندگی را به من نمی داد و در نهایت زندگی ام به جدایی انجامید ومدتی بعد سر و کله داود پیدا شد.

می دانستم که رابطه خوبی با همسرش ندارد . مادرش را به خواستگاری ام فرستاد و قول داد ازدواج پنهانی‌مان خیلی طول نکشد و با جدایی از همسرش زندگی مشترکمان را آغاز کنیم اما کم کم متوجه شدم خبری از طلاق نیست و من باید همچنان همسر موقت پنهانی‌اش بمانم و زندگی مشترک او نیز در جریان باشد.

حسادت زنانه تمام وجودم را پر کرده بود و دلم نمی خواست بعد از سالها انتظار باز هم عشق گذشته‌ام را با کسی قسمت کنم یا از دست بدهم. آنقدر مستاصل و ناامید شده بودم که بالاخره تصمیم گرفتم با قتل تمام موانعی را که بر سر راه خوشبختی ام می دیدم از سر راه بردارم.

به دلیل نسبت فامیلی که بین من و خانواده داود بود با وجود شک و سوءظن همسرش به راحتی به خانه‌شان رفت و آمد می‌کردم و به دلیل همین آمد و شد سرقت کلید خانه‌شان کار سختی نبود. فردای همان روز که کلید را سرقت کردم صبح زود به آنجا رفتم و چاقویی را روی میز ناهار خوری گذاشتم. می دانستم همسر داود برای رساندن فرزندش به مدرسه رفته است.

از روی کنجکاوی مشغول گشتن وسایل خانه شدم که یکدفعه همسرش را در برابر خود دیدم و درگیری فیزیکی بین ما آغاز شد و در این میان چاقو به دست من افتاد و برای رهایی خودم چند ضربه به او زدم و خواستم از خانه خارج شوم که پایم را گرفت و مجبور شدم باز هم با چاقو ضربه‌ای به او بزنم و بعد از ترس به جای ماندن آثار جرم به انباری رفتم و مقداری مواد آتش زا پیدا کردم و روی جسد ریختم و از خانه خارج شدم. انگار با سوزاندن جسد همه چیز پاک می‌شود و به شکل روز اولش برمی‌گردد و من می‌مانم و رویاهای دخترانه ای که سالها پیش داشتم و با وجود همسر داود بر باد رفته بودند.

نظریه کارشناس

عدم پایبندی به زندگی مشترک و جریحه دار ساختن اعتماد همسر اول و احساسات زنانه همسر دوم موجب رقم خوردن حوادث تلخی چون حادثه مذکور می گردد .

گاهی ناکامی در تحقق رویاهای ناپخته بلوغ و نوجوانی و شکستهای مکرر عاطفی فرد را در شرایطی قرار می دهد که عواطف و هیجانات را جایگزین عقلانیت می سازد تا انتقام شکستهایی که ناشی از تصمیمات اشتباه خود بوده از دیگران بگیرد و به جای اصلاح شرایط زندگی خویش و کمک گرفتن از مشاوران آگاه و مورد اعتماد به رویا پردازی از زندگی توام با خوشبختی با فردی خاص وبزرگ نمایی از ویژگی های شخصیتی وی روی آورد و کم کم آنقدر این تصویر برای وی پر رنگ می شود که جایگزین واقعیت گردیده و قوه ی قضاوت از وی سلب می گردد و در این شرایط تن به هر عملی می دهد تا به زندگی خیالی خود با فرد مورد علاقه اش برسد .

یک سمت دیگر این ماجرا مردی است که به جای ترمیم زندگی مشترک خود به رابطه ی پنهانی با نسرین رو آورده و با وعده ی ازدواج و طلاق همسرش ، حسادت و اشتیاق زنانه متهم را برای تصاحب زندگی که حق خود می داند بر می انگیزد و خواسته و ناخواسته متهم را در مسیر ارتکاب به قتل عمد رقیب قرار می دهد .

نویسند: سروان سمانه مهربانی