2024/04/26
۱۴۰۳ جمعه ۷ ارديبهشت
همه چیز درباره ویشکا آسایش

همه چیز درباره ویشکا آسایش

ویشکا آسایش از معدود زنانی است که خودش به خواستگاری همسرش رفت:« این ماجرا بعدها تبدیل به یک شوخی شد تا هر از گاهی بگوید بهترین پسر تهران را شکار کردی اما به نظر من آدم نباید بترسد. من فکر می کردم فوقش می گویند نه. چه اشکالی دارد. اگر نمی رفتم و نمی گفتم ممکن بود زندگی ام را با اگرهایی ادامه دهم؛ اگر می گفتم، اگر قبول می کرد، اگر می رفتم و ..»

دوات آنلاین-از همان اولین حضورش در مقابل دوربین معروف شد. او در نقش قطام در سریال امام علی (ع) بازی کرد. آن موقع هنوز نوجوان بود و تا حرفه‌ای شدن فاصله داشت اما مردم خیلی زود نام ویشکا آسایش را به خاطر سپردند.

 

تولد

ویشکا آسایش آبان ماهی است. روز 16 آبان سال 1349 در تهران به دنیا آمد. او دومین و آخرین فرزند خانواده بود و همیشه با خواهرش رابطه خوبی داشت. قبل از این‌که وارد محیط خانوادگی این نوزاد شویم و بگوییم که او خواهرزاده مازیار پرتو، فیلمبردار فقید، است، کمی درباره اسمش توضیح بدهیم البته به نقل از خودش:« از همان خردسالی معنی اسمم را می دانستم چون همه می گفتند چقدر اسمت قشنگه. ویشکا یعنی چی؟ بعد رفتم سراغ پدربزرگم و از او پرسیدم ویشکا به چه معناست؟ او هم گفت: «نعمت الهی» که از طرف خداوند به سوی بندگانش سرازیر است. بعد من هم نشستم و یک صفحه تمام معنی اسمم را نوشتم تا آن را حفظ شوم. حالا دیگر هرکس می پرسید معنی اسمت چه می شود؟ به سرعت می گفتم نعمت الهی که از طرف خداوند به سوی بندگانش سرازیر است».

 

کودکی

ویشکا در محیط گرم خانوادگی بزرگ شد و در هر کاری مادرش بزرگ‌ترین مشوق او بود. پدرش کار فنی انجام می‌داد و وضع مالی‌شان خوب بود. ویشکا از 9 سالگی سراغ هنر رفت البته نه سینما بلکه موسیقی و آن هم پیانو. خاطره‌ای از آن دوران:« یادم می آید پیانو را 9 سالگی شروع کردم و معلمم به مادرم گفت خانم آسایش این ویشکا تمرین نمی کنه، دیگه نیاریدش، حالا من را می گویی، اینقدر تمرین کردم.،من پیانو نروم؟ احتیاج داشتم بگویند آفرین … تو می تونی …»

 

ویشکا در بچگی چندان هم بچه آرام و بی سر و صدایی نبود و گاهی وقت‌ها دردسر هم درست می‌کرد. خودش در مصاحبه‌ای گفته است:« فکر کردن به دوران کودکی ام همیشه برای من جذاب است و حس خوشایندی را به دنبال دارد، راستش را بخواهید در دوران کودکی، حسابی فضول و کنجکاو بودم و دوست داشتم از همه چیز سر در آورم. پدرم فنی کار بود و همه چیز را خودش تعمیر می کرد؛ ماشین، لوازم برقی و... من هم سعی می کردم ادای او را درآورم و مثلا ناگهان دل و روده رادیو را می ریختم بیرون، با این خیال که دارم درستش می کنم فکر می کنم این موضوع به این خاطر بود که میل به تجربه گرایی زیادی در من وجود داشت».

 

مهاجرت ناموفق

ویشکا بعد از کلاس سوم راهنمای با تصمیم خودش و خانواده مصمم شد به انگلیس برود البته خواهرش هم همراه او بود. آن زمان دو خواهر برای اقامت در انگلیس ویزا نداشتند برای همین ابتدا راهی آلمان شدند و یک سالی را در آنجا ماندند. آسایش درباره آن دوران می‌گوید:« یک سالی که آلمان بودیم خیلی سخت گذشت چون زن عمویم آلمانی بود ما به پانسیون رفتیم. البته در مدرسه با ما خیلی خوب رفتار می کردند و به ما می گفتند دانش آموز مهمان و با من و خواهرم خیلی مهربان بودند و تشویقمان می کردند».

 

به هر حال بعد از یک سال به ویشکا و خواهرش ویزای انگلیس ندادند و دو خواهر به تهران برگشتند. ویشکا به درس‌اش ادامه داد.

 

سریال امام علی(ع)

ویشکا آسایش چه طور برای بازی در نقش قطام انتخاب شد؟ خودش در این باره می‌گوید:« مرحوم دایی ام «مازیار پرتو» از چهره های مطرح در عرصه فیلمسازی بودند. با این که رابطه بسیار نزدیکی با ایشان داشتم، اما او هیچ علاقه ای به حضور من و دیگر اقوام برای حضور در عرصه بازیگری نداشت و ترجیح می داد که ما حواس مان را به درس و مدرسه معطوف کنیم... هیچ وقت یادم نمی رود یک روز در خانه، مشغول گپ زدن با دایی بودم که ایشان به من گفتند ویشکا! ما در حال انتخاب بازیگر برای سریال «امام علی» هستیم، دوست داری بازی کنی؟

 

من هم چون فکر کردم دایی من را دست انداخته، با خنده گفتم البته، خلاصه من برای تست گریم به پشت صحنه کار رفتم و تست دادم و شوخی شوخی برای این نقش انتخاب شدم، تا آخرین لحظه ای که جلوی دوربین قرار نگرفته بودم، فکر می کردم یکی می آید به من می گوید: خانم ما شما را دست انداختیم، اما در کمال تعجب، هیچ کسی این حرف را به من نزد و من یکی از مهم ترین نقش هایم را در آن کار بازی کردم».

مهاجرت دوباره

ویشکا می‌خواست ادامه تحصیل بدهد اما نه در ایران. او می‌خواست گرافیک بخواند اما از کنکوردادن متنفر بود و می‌گفت رشته مورد علاقه او ربطی به درس‌های دیگری که باید تست‌شان را بزند ندارد. برای همین این بار با زحمت راهی انگلیس شد و توانست در رشته طراحی صحنه قبول شود. او بازیگری را به مدت 5 سال رها کرد و سخت درس خواند طوری که بعد از اتمام دانشگاه اقامت او را دو سال دیگر نیز تمدید کردند تا کارشناسی ارشد بخواند اما ویشکا آن زمان دغدغه دیگری داشت. او عاشق شده بود و می‌خواست ازدواج کند.

 

خواستگاری از شوهر

ویشکا آسایش از معدود زنانی است که خودش به خواستگاری همسرش رفت:« این ماجرا بعدها تبدیل به یک شوخی شد تا هر از گاهی بگوید بهترین پسر تهران را شکار کردی اما به نظر من آدم نباید بترسد. من فکر می کردم فوقش می گویند نه. چه اشکالی دارد. اگر نمی رفتم و نمی گفتم ممکن بود زندگی ام را با اگرهایی ادامه دهم؛ اگر می گفتم، اگر قبول می کرد، اگر می رفتم و ..»

 

شوهر ویشکا رضا نام دارد اما دختر جوان چگونه با او آشنا و به این پسر علاقه‌مند شد؟ خودش در مصاحبه‌ای گفته است:« ۵ سالی که در انگلیس تحصیل می کردم در زمان‌هایی که برای تعطیلات به ایران می آمدم رضا همسرم را دیدم. از همان لحظه ای که او را دیدم فهمیدم او مرد رویاهای من است و ویژگی هایی که دارد همان معیارهای من برای ازدواج است.

 

یک مرد قد بلند ، جدی و جنتلمن ! وقت زیادی گذاشتم تا او را دورادور بشناسم و هر چقدر بیشتر او را می شناختم بیشتر به او علاقمند می شدم. یک روز به خودم آمدم و دیدم که دارم وقتم را هدر می دهم بدون اینکه او از حس من نسبت به خودش با خبر باشد.

 

به همین دلیل بی‌خیال قضاوت‌ها شدم و با او در مورد حس واقعی ام صحبت کردم و به او گفتم دوست دارم با او بیشتر آشنا شویم تا ازدواج کنیم. خوشبختانه او هم از پیشنهاد من استقبال کرد و بعد از مدتی با هم ازدواج کردیم.

 

پس از این ماجرا قید تحصیل در مقطع فوق لیسانس در انگلیس را زدم تا در کنار همسرم یک زندگی خوب و آرام داشته باشم. حالا از این تصمیمی که گرفته ام خیلی خوشحال هستم».

 مادر شدن

ویشکا و رضا خیلی زود تصمیم گرفتند صاحب فرزند شوند. پسر آنها گیو نام دارد. آسایش درباره مادر شدن گفته است:« مادرشدن برای من یک تجربه کم نظیر است. از آن حس هایی که هر لحظه از فکر کردنش غرق شادی می شوم. پس از گذشت مدتی از زندگی مشترک من و همسرم هر دو به این فکر افتادیم که بچه دار شویم. من هم سعی کردم از لحظه لحظه حس مادرشدنم لذت ببرم».

 

او درباره رابطه‌اش با گیو اشاره کرده است:« رابطه من چندان شبیه رابطه یک مادر با بچه اش نیست. من و پسرم درست عین دو تا دوست هستیم و مدام سر به سر هم می گذاریم و از حسی که بین ما وجود دارد غرق شادی می شویم».

 

لجبازی

ویشکا آسایش کمی لجباز است. خودش گفته است:« من یک شخصیتی دارم که هر کاری را بهم بگویند نمی توانی بکنی سر لج می افتم و همان کار را انجام می دهم؛ یکمی جسور و یکمی هم دیوانه هستم».

 

عشق به ورزش

پاراگراف آخر را هم به نقل از خود این بازیگر بخوانید:« من در خانواده ای بزرگ شدم که در کنار هنر، ورزش حرف اول را می زد و مادرم تمام تلاشش را به کار می بست تا ما را با ورزش آشنا کند. انصافا هم از دوران کودکی به ورزش علاقه داشتم! به واسطه بازی در نقش های مختلف تاریخی هم به اسب سواری و شمشیرزنی تا حدی مسلط شدم. اما در کنار همه این ها، من شیفته کوهنوردی هستم... وقتی پی به این علاقه ام بردم سعی کردم با جدیت آن را دنبال کنم و این موضوع در نهایت باعث شد، «قله دماوند» را فتح کنم که این تجربه واقعا برایم کم نظیر بود».

12jav.net

 

دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.