دام شیطانی برای دختر نوجوان
صدای موسیقی ضبط خودرو را زیاد کرد و کمکم داشت از شهر خارج میشد که فهمیدم فکر پلیدی در سر دارد و میخواهد بلایی سرم بیاورد. با گریه به او التماس کردم که دست از سرم بردارد اما هرچقدر اصرار میکردم، گوشش بدهکار نبود و با سرعت به راهش ادامه میداد و خندههای شیطانی میکرد؛ انگار چیزی مصرف کرده بود.
دوات آنلاین-دختر نوجوانی که با حضور به موقع پلیس از چنگ مرد شیطان صفت نجات بافته بود داستان زندگیاش را این طور تعریف کرد:
5 ماه پيش بود که توسط یکی از همکلاسیهایم به نام مریم با يك گروه چت آشنا شدم. اوایل فعاليت زیادی در گروه نداشتم و کمحرف بودم تا اینکه شبی يكي از پسران گروه به نام مجید كه از همه فعالتر بود، به قسمت چت خصوصي من آمد و صحبت را آغاز كرد.
آن شب تا 4 صبح در اتاقم بیدار بودم و بدون اینکه پدر و مادرم اطلاع داشته باشند، با مجید چت میکردم. بعد از آن شب، رابطه من و مجید از طریق چت ادامه پیدا کرد و به شدت به او وابسته شدم. مجید خودش را 24ساله و اهل اراك معرفي کرد و گفت در شركت پدرش حسابدار است.
بهمرور ارتباط من و مجید به تماسهای تلفنی کشیده شد تا اینکه از من خواست همدیگر را ملاقات کنیم. با شنیدن این حرف، شوکه شدم. نمیدانستم چه کنم. از طرفی خوشحال بودم و میخواستم هرچه زودتر او را ببینم و از طرفی هم میترسیدم چون تا حالا با هیچ پسر غریبهای از نزدیک ارتباط دوستانه نداشتم. به او گفتم باید فکر کنم. خلاصه با اصرار او قبول کردم و قرار شد همدیگر را در یکی از خیابانهای شهر ملاقات کنیم. او گفت با یک پراید مشکی میآید.
ساعت 9 صبح به بهانه كلاس جبراني از منزل بيرون رفتم و سر خیابانی ایستادم که با مجید قرار گذاشته بودم و به هر پراید مشکی که از کنارم عبور میکرد، نگاه میکردم. ایستادن من برای خیلیها ایجاد شبهه کرده بود و مدام برایم توقف میکردند و بوق میزدند.
بالاخره نزدیکهای ساعت 11 يك پرايد مشكي جلوی من توقف کرد و برايم بوق زد. راننده که مردی حدودا 40 ساله بود از داخل ماشین نگاهی به من کرد و گفت: "بیا بالا." من که تا حالا قیافه مجید را ندیده بودم، او را نشناختم و گفتم: "آقا لطفاً مزاحم نشوید؛ من منتظر کسی هستم." راننده خندهای کرد و گفت: "هستی عزیزم! من مجیدم. مرا نشناختی؟!" خوب که دقت کردم، ديدم صدايش خيلي شبيه مجید است. حسابی جا خوردم. اصلاً تصوری که از مجید در ذهنم داشتم با واقعیت یکی نبود اما دیگر دیر شده بود؛ چون مجید مرا تهدید کرد اگر سوار ماشینش نشوم، همه عکسهای شخصی را که از خودم برایش ارسال کرده بودم، در اینترنت منتشر میکند.
با ناراحتی سوار شدم و گفتم: "از من چی میخواهی؟" پوزخندی زد و گفت: "میخواهم چند ساعتی باهم خوش باشیم. نگران نباش؛ اذیتت نمیکنم. من با خیلی از دخترها اینطوری دوست هستم." بعد صدای موسیقی ضبط خودرو را زیاد کرد و کمکم داشت از شهر خارج میشد که فهمیدم فکر پلیدی در سر دارد و میخواهد بلایی سرم بیاورد. با گریه به او التماس کردم که دست از سرم بردارد اما هرچقدر اصرار میکردم، گوشش بدهکار نبود و با سرعت به راهش ادامه میداد و خندههای شیطانی میکرد؛ انگار چیزی مصرف کرده بود.
فکرم دیگر کار نمیکرد. شیشه را دادم پایین و با فرياد از خودروهاي عبوري کمک خواستم. خوشبختانه يكی از رانندهها با دیدن وضعیت من، با 110 تماس گرفت و کمتر از 10 دقیقه، یک خودرو گشت پليس بهدنبال ما آمد و مرا از دست این مرد شیطانصفت نجات داد.
وقتی به کلانتری آمدیم و سوابق مجید را بررسی کردند، دروغهای او یکی پس از دیگری برملا شد. اسم اصلیاش سروش، متأهل و داراي 2 فرزند بود. اصلاً اهل اراک نبود و سواد آنچنانی هم نداشت. او به قصد سوءاستفاده از دخترها در گروهها و شبکههای اجتماعی خودش را فرد دیگری معرفی کرده و به این طریق با آنها ارتباط برقرار میکرد.
حالا خیلی خدا را شکر میکنم که توانستم بهوسیله ماموران پلیس از دست این مرد بدذات نجات پیدا کنم و از کاری که کردم، خیلی پشیمانم. امیدوارم پدر و مادرم مرا بهخاطر این کار ببخشند.
لزوم کنترل فرزندان در فضای مجازی
فرقانی کارشناس ارشد مرکز مشاوره آرامش فرماندهی انتظامی استان اصفهان در خصوص این پرونده به خبرنگار ما گفت: متأسفانه امروزه شاهد هستیم والدین بدون هیچگونه محدودیتی، اقدام به خرید تلفنهایهوشمند برای فرزندانشان کرده و بدون آگاهی آنها را وارد فضای پرتلاطم مجازی میکنند.
وی افزود: اتفاق تلخی که در این داستان از نظرتان گذشت، ممکن است برای هر دختر نوجوانی رخ دهد؛ چرا که این روزها داشتن تلفنهمراه هوشمند در بین دختران و پسران، امری عادی شده و والدین هم هیچ نظارتی روی آنها ندارند.
این کارشناس مرکز مشاوره آرامش بیان داشت: امروزه درحالی پدران و مادران تلفن همراه هوشمند را تهیه کرده و در اختیار فرزندانشان قرار میدهند که خود از سواد رسانهای کافی برخوردار نیستند و نمیدانند چگونه میتوانند آنان را در این فضا کنترل کنند.
فرقانی، با بیان اینکه شبکههای اجتماعی و کلا فضای مجازی بستری امن برای مجرمان فراهم کرده تا بتوانند از این طریق با سوءاستفاده از سهلانگاری کاربران، آنها را به دام بیندازند، افزود: در این فضا فرد پیر خودش را جوان، صورت زشتش را زیبا، فقیر بودنش را ثروتمند، بیکار بودنش را صاحب شرکت و مهندس و ... معرفی و با این کار نقشههای شومش را عملی میکند که باید کاربران هوشیار باشند و طوری از این فضا استفاده کنند که مورد بزهدیدگی قرار نگیرند.
کارشناس مرکز مشاوره آرامش فرماندهی انتظامی استان اصفهان، اظهار داشت: والدین محترم اولا باید دقت کنند تلفنهمراه متناسب با سن فرزندشان خریداری کنند و وی را نسبت به کارآیی اینترنت، شبکههای اجتماعی و آسیبهایی آگاه کنند که میتواند در این فضا او را تهدید کند، و مکالمات و پیامهای او را تحتنظر و کنترل داشته باشند، دوستانش را بشناسند و او را در فضای پرتلاطم مجازی رها نکنند.
تهیه و تنظیم: حمیدرضا محمدی، کارشناس رسانه پلیس اصفهان
12jav.net