بیوگرافی و زندگی خانوادگی ترانه علیدوستی
یک هنرمند تمام عیار؛ این بهترین توصیف برای ترانه علیدوستی است؛ بازیگری توانا که در هر نقشی بهترین است البته این هنرمند برخلاف بسیاری از هنرپیشگان در کودکی علاقهای به بازیگر شدن نداشت بلکه موسیقی را ترجیح میداد و گمان میکرد روزی خوانند اپرا شود.
دوات آنلاین-یک هنرمند تمام عیار؛ این بهترین توصیف برای ترانه علیدوستی است؛ بازیگری توانا که در هر نقشی بهترین است البته این هنرمند برخلاف بسیاری از هنرپیشگان در کودکی علاقهای به بازیگر شدن نداشت بلکه موسیقی را ترجیح میداد و گمان میکرد روزی خوانند اپرا شود.
ترانه دی ماهی است. او 22 دی سال 62 در تهران به دنیا آمد. پدرش چهرهای کاملا شناخته شده است. حمید علیدوستی از فوتبالیهای معروف است. او سال 1354 در لیگ ایران با پیراهن تیم دارایی به میدان رفت. علیدوستی حضور در تیمهایی مثل هما و کشاورز را هم تجربه کرد و بین سالهای 1365-1366 در لیگهای آلمان بازی کرد اما در سال 1374، با تیم سایپا در مسابقات لیگ حاضر شد و آخرین سال دوران فوتبالش را طی کرد. او سالها است که در عرصه مربیگری فعالیت دارد.
مادر ترانه علیدوستی زنی هنرمند به نام نادره حکیم الهی است که سنگتراشی و مجسمهسازی میکند. ترانه یک برادر به نام پویان نیز داشت که اکنون جایش در خانواده بسیار خالی است. پویان در چهارشنبه سوری سال 83 یعنی همان روزها که خواهرش در فیلم چهارشنبه سوری اصغر فرهادی بازی میکرد جانش را از دست داد.
و اما کودکی ترانه. او در بچگی بچه درسخوان و منضبطی بود که به موسیقی بسیار علاقه داشت برای همین وقتی در مقطع راهنمایی درس میخواند در هنرستان موسیقی ثبتنام کرد. او ساز کلارینت را بهعنوان ساز تخصصیاش انتخاب کرد و البته پیانو ساز دوم او بود.
ترانه علیدوستی در آن زمان نتوانست به صورت جدی و حرفهای وارد عرصه هنر شود اما هرگز از دنیای هنر جدا نبود. او از بچگی علاقه زیادی به سینما رفتن و فیلم دیدن داشت. این علاقه را شاید از پدرش به ارث برده بود. حمید علیدوستی از آن فیلمبینهای حرفهای است که سینما را خیلی خوب میشناسد. او آرشیو کاملی از فیلمهای مطرح تاریخ سینما داشت و ترانه آنها را تماشا میکرد. دختر کوچک بسیار شیفته فیلم سینما پارادیزو شد اما هنوز تا ورود به عرصه بازیگری فاصله زیادی داشت.
علیدوستی در دبیرستان رشته تجربی را انتخاب کرد و همان موقع بود که علاقه به بازیگری در او رشد کرد به گونهای که به کلاسهای موسسه آزاد بازیگری که زیرنظر امین تارخ اداره میشد رفت و نامنویسی کرد. ترانه در این کلاسها استادان بزرگی مانند حسین محجوب، امین تارخ، آتیلا پسیانی و مهدی فتحی داشت که از آنها بسیار آموخت.
در همان ایام رسول صدرعاملی در تدارک بود تا فیلم من، ترانه، 15 سال دارم را جلوی دوربین ببرد. او برای بازگیر نقش اصلی دنبال چهرهای تازه میگشت به همین دلیل حبیب رضایی مامور شد بازیگری مناسب پیدا کند. رضایی از 400 نفر تست گرفت تا اینکه بالاخره ترانه را انتخاب کرد و علیدوستی چنان در این فیلم درخشید که جایزهٔ سیمرغ بلورین بیستمین جشنوارهٔ فیلم فجر، جایزهٔ نخل زرین از سومین جشنوارهٔ اجتماعی آبادان، جایزهٔ منتقدین و نویسندگان سینمای ایران و همچنین جایزه بهترین بازیگر زن از پنجاه و پنجمین جشنوارهٔ فیلم لوکارنو (سوئیس) را دریافت کرد. این شروعی خارقالعاده برای یک بازیگر است اما ترانه آن زمان هنوز بچه مدرسهای بود.
بازی در من، ترانه سبب شد علیدوستی از درس و مدرسه جا بماند اما بعد از این فیلم دوباره به پشت نیمکتها برگشت البته تغییر رشته داد و در نهایت دیپلم کامپیوتر گرفت. علیدوستی در مجموع علاقه زیادی به دانستن دارد. او بسیار اهل مطالعه است و در کنار تحصیل در رشته تجربی، موسیقی، کامپیوتر و بازیگری، دیپلم عکاسی هم دارد و به زبان انگلیسی کاملا مسلط است.
او در هنر هم در شاخههای متخلف کار کرده و غیر از بازیگری، صداپیشگی، نوسیندگی فیلنامه و ترجمه داستان را امتحان کرده و اهل نقاشی هم هست و گاهی چیزهایی میکشد. او علاوه بر سینما در تئاتر و شبکه نمایش خانگی با سریال شهرزاد هم حضور داشته اما هرگز او را در تلویزیون ندیدهایم و تصمیماش این است که در هیچ کار تلویزیونی حضور نداشته باشد.
ترانه علیدوستی بازیگر زیاد پرکاری نیست. او بعد از اینکه در سال 80 من، ترانه، 15 سال دارم را بازی کرد تا سال 82 جلوی دوربین نرفت تا اینکه برای اولین بار با اصغر فرهادی آشنا شد و در فیلم شهرزیبا بازی کرد. او دو سال بعد در چهارشنبه سوری باز هم جلوی دوربین همین کارگردان رفت و دوباره دو سال کار نکرد تا اینکه سال 86 در فیلم کنعان ساخته مانی حقیقی حاضر شد.
سال 87 برای ترانه سال پرکاری بود و او در سه فیلم تردید ، درباره الی و زندگی با چشمان بسته حاضر شد و یک سال بعد در راز دشت تاران بازی کرد. بقیه فیلمهای او به این شرح است:
فروشنده 1394
استراحت مطلق (1393)
آسمان زرد کم عمق (1391)
زندگی مشترک آقای محمودی و بانو (1391)
انتهای خیابان هشتم (1390)
پذیرایی ساده (1390)
هر چی خدا بخواد (1389)
ترانه علیدوستی متاهل است. او تابستان سال 90 با علی منصور ازدواج کرد و زندگی خیلی خوبی در کنار همسرش داشته و دارد. آن زمان شایعات زیادی درباره همسر ترانه منتشر شد و عدهای میگفتند شوهر او یک تاجر ثروتمند ونیزی است. خودش آن زمان در این باره گفت : برداشته اند تیتر زده اند ترانه علیدوستی با یک تاجر انگلیسی ازدواج کرده است و در حال حاضر هم در لندن زندگی می کند. دوستان خانوادگی مان سر به سر همسرم می گذارند و به شوخی به او می گویند تاجر ونیزی ! من و همسرم همسن هستیم و او تا مدتی قبل دانشجو بوده و تازه درسش را تمام کرده است.
این زوج در سال 92 صاحب فرزند دختر شدند و نامش را حنا گذاشتند. علیدوستی در این باره گفته است: لذت بچهداشتن با هیچ لذتی در دنیا قابل مقایسه نیست. من دوست داشتم پسر هم داشته باشم اما حالا که دختر دارم آنقدر شیرین است که میخواهم باز هم دختر داشته باشم.
ترانه علیدوستی در مجموع بسیار خانواده دوست است. او رابطه خاصی با پدرش دارد و درباره بهترین هدیههایی که از او گرفته است میگوید: قبلا که خانه پدرم بودم او هر سال تولدم متنی را مینوشت و به یخچال میچسباند بعد از آن باز هم همین متنها را مینوسید و اساماس میکند. این متنها بسیار زیبا هستند و من هر بار با خواندنشان گریه میکنم.
آشپزی از جمله کارهای مورد علاقه این بازیگر است البته وقتهایی که سر کار نیست و فرصت دارد. او میگوید هم غذای ایرانی خوب درست میکند و هم غذاهای من درآوردی.
و نکته آخر اینکه ترانه علیدوستی یک بیمار خاص دارد که باعث ترس از محیط های بسته می شود. این بیماری کلاستروفوبیا نام دارد. او به دلیل این بیماری نمی تواند از اتوبوس ، مترو و یا حتی دراز برخی آسانسورهای کوچک و بدون آینه استفاده کند.
12jav.net