بازخوانی پرونده خفاش شب؛ قاتل سریالی زنان غرب تهران(6)
ششمین قسمت از داستان زندگی خفاش شب را بخوانید:
دوات آنلاین-ضمن اینکه میتوانید قسمت قبلی داستان زندگی خفاش شب را اینجا بخوانید، ادامه ماجرا و نحوه دستگیری قاتل را مطالعه کنید:
خفاش شب هر انگیزه پیدا و پنهانی که داشت یک واقعیت غیرقابل انکار بود. او با خون تغذیه میکرد و خیال نداشت دست از کشتار بکشد تا اینکه بالاخره بهصورت اتفاقی و در شرایطی که هرگز گمانش را نمیکرد، به دام افتاد.
شامگاه نوزدهم تیر سال 76 در حالی که تهران در تب ترس میسوخت، او با خیالی آسوده در پارک پونک روی یک نیمکت دراز کشیده بود و استراحت میکرد. دو مامور پایگاه شهیدنظری ناحیه 10 شهری سپاه غرب تهران هنگام گشتزنی در پارک او را دیدند و به پرسوجو پرداختند.
- برای خرید به فروشگاه شهروند آمده بودم بعد از آن میخواستم به خانه دوستم بروم اما منزل نبودند برای همین به پارک آمدم تا استراحت کنم.
ماموران دلیلی برای ظنینشدن به این مرد نداشتند برای همین فقط به او تذکر دادند از آنجا برود اما آنها دو ساعت بعد دوباره او را در حال پرسهزدنهای بیهدف دیدند و مظنون همان ادعا را تکرار کرد. دو مامور این بار هوشیارانه عمل کردند و از مرد غریبه خواستند خانه دوستش را به آنها نشان بدهد. خفاش شب مدتی ماموران را در خیابانها چرخاند تا اینکه معلوم شد حرفش بیاساس است. به این تریب او بازداشت و سوییچ یک خودرو از جیبش کشف و معلوم شد این اتومبیل مسروقه است.
اینگونه بود که پروندهای تشکیل شد و متهم خودش را تبعه افغانستان و با نام عبدالرحمان عبدالرحمان معرفی کرد. تحقیقات از مرد افغان بهصورت ویژه و در شرایطی که همه دنبال شکارچی زنان بودند پی گرفته و فاش شد او همان قاتل سریالی تحت تعقیب است. این خبر بهسرعت در اختیار رسانهها قرار گرفت:« قاتل زنان تهرانی مردی افغان است». اعلام همین موضوع سبب شد موجی علیه افاغنه به راه بیفتد. حتی تیمسار ابوالفتحی، رییس وقت پلیس تهران، در برنامهای در شبکه خبر اعلام کرد باید تمامی افغانهای غیرمجاز جمعآوری و از کشور اخراج شوند.
محمد بلوری که آن زمان دبیر گروه حوادث روزنامه ایران بود و لقب خفاش شب را او برای غلامرضا خوشرو انتخاب کرد، میگوید:" بعد از اعلام این خبر بود مردم علیه افغانها موضع گرفتند حتی نزدیک بود موجی از قتل این افراد راه بیفتد اما خیلی زود معلوم شد قاتل مردی ایرانی است."
کسی که در افشای هویت اصلی قاتل به پلیس کمک کرد نوجوانی 16 ساله بود. این پسر خفاش شب را قبلا در آرایشگاه محلشان دیده بود و میدانست او برادر مرد سلمانی است. پسر نوجوان وقتی عکس این مرد را در تلویزیون دید موضوع را به مادرش اطلاع داد و همراه او به اداره آگاهی رفت تا این راز را برملا کند. پس از آن هویت غلامرضا فاش شد البته آن زمان مردم او را نه به نام بکه بیشتر با لقبش میشناختند.
بلوری درباره انتخاب لقب خفاش شب برای غلامرضا خوشرو میگوید:" من همیشه برای اخبار سعی میکردم یک اسم شاخص انتخاب کنم تا مردم آن خبر را با همان اسم پیگیری کنند. خفاش شب را هم به همین دلیل انتخاب کردم تا این پرونده با همین لقب شناخته شود و خوانندگان به محض دیدن عنوان خفاش شب بفهمند از چه کسی صحبت میشود. او شبها قتل انجام میداد و به همین خاطر هم این لقب را انتخاب کردم."
ماموران بعد از پی بردن به هویت اصلی خفاش شب به خانه برادر او رفتند و در آنجا تعدادی از اموال مسروقه را پیدا کردند . به این ترتیب برادر خفاش شب و همسربرادرش به اتهام اختفای ادله جرم بازداشت شدند. پس از آن زهرا – خواهر خفاش شب- نیز به همین اتهام دستگیر شد. این سه نفر نیز همراه قاتل اصلی در جلسات محاکمه حضور داشتند. گزارشها از جریان دادگاه در نشریات منتشر میشد و بسیاری از مردم در سراسر کشور درصدد کسب اطلاعات تازه از این پرونده بودند؛ پروندهای که با درخواست اشد مجازات برای متهم ردیف اول آن تشکیل شده بود.
12jav.net