2024/11/21
۱۴۰۳ پنج شنبه ۱ آذر
پیشنهادات ما
ذهن ناخودآگاه چیست و چه تاثیری بر زندگی ما می گذارد

ذهن ناخودآگاه چیست و چه تاثیری بر زندگی ما می گذارد

ذهن ناخودآگاه به چه معنا است و آیا می توانیم آن را کنترل کنیم؟

دوات آنلاین -ذهن ناخودآگاه اصطلاحی است که حتما آن را شنیده یا خوانده اید اما دقیقا به چه معنی است، تاثیر آن بر زندگی ما چیست و چگونه می توانیم آن را هدایت و کنترل کنیم؟

 

ذهن ناخودآگاه دقیقا چیست

همشهری نوشت: معمولا هرکس با تئوری کارل یونگ آشنا می‌­شود، قطعا یکی از دغدغه‌هایش سایه­‌های شخصیتی خواهد بود؛ «سایه» اصطلاحی است که در سال ۱۸۰۰ توسط کارل یونگ به معنای ذهن ناخودآگاه ابداع شد.

 

سایه‌های درونی به شکل عجیبی روی ساختارهای روان و تصمیم‌­گیری در حیطه ازدواج، افسردگی، شخصیت و هر نوع بُعد دیگری از زندگی تاثیر می‌­گذارند. یونگ معتقد بود که سایه شخصیت یک کهن الگو است که منیت و خودخواهی فرد، آن را غیرقابل قبول می‌داند و در همه انسان‌­ها در طول تاریخ تکرار خواهد شد.

 

بیشتر بخوانید: چگونه حال درونی مان را خوب کنیم

 

ناخودآگاه شما عمیق‌ترین لایه شناخت شماست و دسترسی به آن به دلیل مکانیسم‌های داخلی مغز دشوار است. این سایه‌ها به دلایل مختلف در ذهن ما شکل گرفته‌اند و می‌توانند از زوایا و جنبه‌های مختلف بررسی شوند.

کارکرد ذهن ناخودآگاه چیست

خودآگاه، ناخودآگاه و پیش‌ آگاه

فروید نیز معتقد است سه سطح آگاهی وجود دارد: خودآگاه، ناخودآگاه و پیش‌آگاه. خودآگاه بخشی از ذهن است که در لحظه حال در حوزه آگاهی ما قرار دارد. ضمیر ناخودآگاه نیز شامل تمام خاطراتی است که به راحتی قابل یادآوری هستند؛ اما در آگاهی فعلی ما قرار ندارند.

 

فروید معتقد است ناخودآگاه ذخیره‌ای از انگیزه‌ها، خواسته‌ها و خاطراتی است که ذهن خودآگاه برای دفاع از خود، آن‌ها را مدفون نگه می‌دارد، با این حال او تلاش می‌کرد تا آنچه را در ضمیر ناخودآگاه بود کشف کند و عقیده دارد وقتی انگیزه‌های ناخودآگاه آشکار شوند، می‌توان به طور مستقیم با آن‌ها برخورد و بر آن‌ها غلبه کرد.

 

ذهن خودآگاه شامل افکار، حافظه، احساسات و آرزوهایی است که از آن در هر لحظه آگاهی داریم. در واقع جنبه‌ای از فرایند ذهنی است که می‌توانید در مورد آن فکر کنید و صحبت کنید. همچنین شامل حافظه می‌شود که همیشه جزو ناخودآگاه محسوب نمی‌شود اما می‌توانیم به راحتی آگاهی خودمان را از آن داشته باشیم.

 

بخش پیش خودآگاه شامل هر چیزی است که به صورت پنهانی وارد ذهن خودآگاه می‌ شود.

 

بخش ناخودآگاه ذهن

بخش ناخودآگاه مخزن احساسات، افکار، اضطراب و حافظه است که بیرونِ آگاهی ذهن خودآگاه ما قرار دارد. اکثر محتواهای ذهن ناخودآگاه غیر قابل قبول و ناراضی‌کننده هستند، مانند احساس درد، اضطراب، کشمکش و غیره.

 

بخش‌های مختلف ذهن

مهندس مجتبی تمسکی، مربی حوزه توسعه فردی و رشد شخصیتی در مورد چگونگی عملکرد ذهن می‌گوید: ذهن ما از دو بخش خودآگاه و ناخودآگاه تشکیل شده است. بخش ناخودآگاه بخشی از روان است که آگاهی پنهان و یادآوری آن دشوار یا غیرممکن است. تمام کارهایی که ما آگاهانه انجام می‌دهیم کار ضمیر خودآگاه است؛ مانند تصمیم برای انجام کارهای مختلف. اما هر فکری که به ذهن ما خطور می‌کند کار ضمیر ناخودآگاه است.

 

حتما بخوانید: چگونه تمرکز خود را بالا ببریم

 

مثلاً وقتی هنگام رانندگی متوجه دست‌اندازها نمی‌شویم و همین اتفاق باعث می‌شود ناگهان فکری به ذهن ما خطور کند مبنی بر اینکه ما چقدر دست و پا چلفتی و بی‌عرضه هستیم و چنین باوری در ذهن ما شکل می‌گیرد.

 

ضمیر ناخودآگاه؛ مرکز فرماندهی ذهن

به گفته این مربی حوزه توسعه فردی، ناخودآگاه ما از حدود ده ماهگی شروع به کار می‌کند؛ وقتی کودک کم‌کم می‌تواند مخالفت کند، نه بگوید و به نوعی نظر والدینش را جلب کند. به عبارتی در این هنگام، ضمیر ناخودآگاه که مرکز فرماندهی ذهن ماست و «ایگو» نیز نامیده می‌شود کار خودش را آغاز کرده است. البته ضمیر ناخودآگاه از چهار و نیم ماه قبل از تولد شروع به کار و ثبت و ضبط وقایع کرده است. بنابراین قدرت تأثیرگذاری آن بر ذهن ما بسیار زیاد است.

 

ناخودآگاه برای ما تصمیم می‌گیرد

تمسکی در ادامه می‌گوید: در واقع این ناخودآگاه ماست که برای ما تصمیم می‌گیرد، در حالی که ما خودمان خبر نداریم. مثلا ممکن است در آینده جذب افرادی شویم که شبیه کسانی بوده‌اند که در کودکی به نوعی به ما کمک کرده‌اند. در حالی که ما آن‌ها را به یاد نمی‌آوریم. بنابراین بسیاری از انتخابات ما ریشه در خاطرات کودکی و ضمیر ناخودآگاه ما دارند که خودمان هم آن‌ها را به یاد نمی‌آوریم.

 

ناخودآگاه؛ جایگاه اصلی باورهای ما

این مربی حوزه توسعه فردی در ادامه توضیح می‌دهد: ناخودآگاه ما جایگاه تمام خاطرات، باورها و چیزهای بسیاری است که خودمان از آن‌ها بی‌خبریم؛ یکی از آن‌ها هم سایه‌هاست. سایه‌ها بخش مهمی از ناخود آگاه ما را تشکیل می‌دهند. ولی ما برای اینکه بتوانیم زندگی جمعی داشته باشیم مجبوریم خودمان را با قوانین جامعه سازگار کنیم؛ وگرنه نمی‌توانیم راحت کنار هم زندگی کنیم. برای این کار هم مجبوریم بخش‌هایی از وجود خودمان را انکار و به عبارتی پنهان و حذف کنیم.

ضمیر ناخودآگاه چه تاثیری بر ما می گذارد

شکل‌گیری سایه‌ها در ضمیر ناخودآگاه

سایه‌هایی که به دلایل مختلف در ذهن ما شکل گرفته‌اند می‌توانند از زوایا و جنبه‌های مختلف بررسی شوند. کارل یونگ از سایه به عنوان یک کهن الگو برای توصیف جنبه تاریکی از روان انسان استفاده کرده که منیت و خودخواهی فرد، آن را غیرقابل قبول می‌داند. تمسکی در این باره توضیح می‌دهد: ما نمی‌توانیم همان رفتارهایی را که در خانه داریم در محیط کار هم داشته باشیم، به همین خاطر نقاب‌هایی می‌زنیم که باعث می‌شود نور نتواند به آنجا برسد؛ به این ترتیب سایه در ضمیر ناخودآگاه ما شکل می‌گیرد. کم‌کم ما برای انکار خواسته‌هایمان که جامعه نمی‌پذیرد، آن‌ها را به عنوان سایه در لایه‌های زیرین ذهن خود پنهان خواهیم کرد.

 

مربی حوزه توسعه فردی می‌گوید: موضوع مهم آنجاست که سایه‌ها بخش‌هایی از ناخودآگاه هستند که موازی خودآگاه ما رشد می‌کنند و البته خود ما هم از آن‌ها بی‌خبریم؛ در صورتی که بسیار پرقدرت هستند.

 

بیشتر بخوانید: روش هایی برای خلاصی از افکار مزاحم

 

به گفته یونگ، هیچ موضوع و خاطره‌ای در ذهن ما از بین نمی‌رود؛ حتی اگر آن‌ها را به یاد نیاوریم. در واقع ما آن‌ها را سرکوب می‌کنیم و نیز به این ترتیب آن‌ها به ناخودآگاه ما رانده می‌شوند و آنجا شروع به رشد و پرورش خواهند کرد. بنابراین سایه‌ها بخش‌هایی از ناخودآگاه هستند که موازی خودآگاه ما رشد می‌کنند.

 

تمسکی در ادامه می‌گوید: برای شناخت بهتر سایه‌ها می‌توانیم به عملکرد آینه‌ها توجه داشته باشیم؛ یعنی همان گونه که آینه‌ها به ما کمک می‌کنند بخشی از وجود و صورت خودمان را ببینیم که بدون آن‌ها چشممان قادر به دیدن آن‌ها نیستیم؛ سایه‌های پنهان شده در ذهن ما نیز می‌توانند مانند آینه، لایه‌های زیرین و پنهان درون ما را به ما نشان دهند که خودمان قادر به دیدن آن‌ها نیستیم.

 

ارتباط با دیگران

تمسکی می‌گوید: انسان‌های مقابل ما که به شیوه‌های مختلف با آن‌ها در ارتباط هستیم می‌توانند درون ما را که از آن‌ها بی‌خبریم به ما نشان دهند. در واقع ما آینه‌های وجود همدیگر هستیم که می‌توانیم بخش‌های پنهان وجود یکدیگر را به هم نشان دهیم.

 

به گفته این مربی حوزه توسعه فردی، یکی از مهم‌ترین راه‌های شناخت سایه آن است که ببینیم چه ویژگی در وجود دیگران به شدت نظر ما را به خود جلب می‌کند. البته این ویژگی‌ها می‌تواند مثبت یا منفی باشد. مثلاً وقتی بیش از حد از حسادت در وجود دیگران بدمان می‌آید؛ یعنی آن ویژگی در سایه ما وجود دارد. ولی ما نمی‌توانیم آن را بپذیریم. بنابراین آن را پنهان می‌کنیم و حسادت و صفات منفی دیگری مانند آن را به دیگران نسبت می‌دهیم.

 

تمسکی در ادامه توضیح می‌دهد: بسیاری از ما نمی‌توانیم بپذیریم چیزهایی را که به شدت از آن‌ها دوری می‌کنیم، بدمان می‌آید و به آن‌ها حساسیت داریم؛ در بخشی از وجود خود پنهان کرده‌ایم. یعنی مثلاً وقتی ما از حسادت بدمان می‌آید یعنی یا خودمان قبلا در زندگی چندین بار حسادت کرده‌ایم یا هنوز هم گاهی به بعضی افراد حسودی می‌کنیم و شاید هم در آینده این گونه عمل کنیم. اما فکر می‌کنیم اصلاً حسود نیستیم و چنین صفتی را در دیگران شماتت خواهیم کرد.

 

ضرورت باور و پذیرش اشتباهات

مربی حوزه توسعه فردی با بیان اینکه ما باید بپذیریم خود ما هم در موقعیت‌های متفاوت مانند افرادی رفتار می‌کنیم که آن‌ها را مورد سرزنش قرار می‌دهیم، می‌گوید: در واقع تمام صفات منفی و همچنین فضیلت‌های اخلاقی به طور بالقوه در وجود تک تک انسان‌ها قرار دارد. اما آن ویژگی‌هایی که به شدت آن‌ها را در دیگران انکار می‌کنیم و از آن‌ها بدمان می‌آید یا حتی خیلی خوشمان می‌آید در واقع در وجودخود ما هم هستند. اما آن‌ها در سایه‌های خود که از آن‌ها بی‌خبریم جای گرفته‌اند. وقتی با حسرت و غبطه هنر یا خصوصیاتی را در دیگران تحسین می‌کنیم یعنی این سایه‌های مثبت در وجود خود ما هم وجود دارند. اما در گذشته به نوعی سرکوب شده است. مثلاً با وجود آنکه در کودکی خیلی خوب نقاشی می‌کردیم. اما والدین و اطرافیان، ما را از آن منع می‌کردند. بنابراین ما نیز به ناچار آن را در بخشی از وجود خود پنهان کرده‌ایم.

 

تمسکی می‌گوید: همان گونه که تابش نور می‌تواند باعث از بین رفتن سایه شود؛ ما نیز می‌توانیم به جای آنکه صفات اخلاقی منفی خود را به دیگران نسبت دهیم و آن‌ها را نکوهش کنیم، از وجود آن‌ها آگاه شویم. یعنی وقتی بپذیریم و باور کنیم ما هم می‌توانیم دروغ بگوییم، حسادت کنیم، کینه به دل بگیریم و... به جای خشم و ناراحتی از دیگران می‌توانیم آن‌ها را دوست داشته باشیم.

 

فراموش نکنیم وقتی بتوانیم آدم‌های بد را هم دوست داشته باشیم؛ یعنی توانسته‌ایم تمام سایه‌های خود را به نور تبدیل کنیم. به این ترتیب، وقتی از کسی بدمان می‌آید می‌پذیریم که خود ما هم گاهی می‌توانیم ویژگی‌های منفی داشته باشیم. در صورتی که اگر نتوانیم بپذیریم خود ما هم مشکلات رفتاری‌های زیادی داریم؛ با مقصر دانستن دیگران در واقع مانع رشد، پیشرفت و رسیدن به خواسته‌های خود خواهیم شد.

12jav.net

 

پیشنهادات ما
دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.