2024/04/18
۱۴۰۳ پنج شنبه ۳۰ فروردين
سریال خاتون چقدر واقعی است

سریال خاتون چقدر واقعی است

یک مورخ سریال خاتون را مورد بررسی قرار داده و درباره اینکه وقایع این سریال چقدر واقعی است تحقیق کرده است.

دوات آنلاین -سریال خاتون یک درام تاریخی بسیار جذاب است که از هر نظر خودش را به عنوان یک اثر مبتنی بر وقایع غیرقابل تردید تاریخی، با ویژگی‌های مخاطب‌پسند، نشان داده است. جواد نوائیان رودسری، مورخ با این تعریف از مجموعه خاتون در خراسان نوشت: بنا ندارم در این مختصر درباره کیفیت بازی هنرمندانی مانند نگار جواهریان، اشکان خطیبی، مهران مدیری، بابک حمیدیان یا پیام دهکردی حرفی بزنم؛ چون بدون تعارف، صلاحیت آن را ندارم. اما به عنوان یک دانشجوی تاریخ، نمی‌توانم لذت دیدن این سریال را که با ریزبینی‌ها و تیزبینی‌های خانم تینا پاکروان، یک نگاه ویژه و نسبتاً جدید را درباره بخش مهمی از تاریخ معاصر ایران، پیش روی بیننده‌هایی از طبقات فکری و اجتماعی گوناگون قرار می‌دهد، نادیده بگیرم.

 

سریال خاتون؛ تخیلی اما واقعی

سریال خاتون یک داستان خیالی مبتنی بر وقایع حقیقی و تاریخی است؛ بازگوکننده تلاش‌ها و کوشش‌هایی است که در روایت‌های تاریخی نادیده گرفته می‌شوند؛ گزارشی است از شرح حال مردمی که علی‌‌رغم تسلیم سریع حاکمیت و فروپاشی ارتش رضاشاه ظرف چند روز، دربرابر اشغال کشور توسط متفقین ایستادند. می‌دانید، واقعه شهریور 1320 و ورود نیروهای نظامی آمریکا، انگلیس و شوروی از شمال، جنوب و غرب کشور، آن‌قدر تلخ و البته در تاریخ ما تأثیرگذار بوده که یادمان رفته‌است درباره روی دیگر این اشغال، یعنی مصائب و مبارزاتی که هرچند محدود، اما از سوی مردم ما سامان‌دهی شده‌، حرفی بزنیم.

 

«خاتون» با همه نقدهایی که درست یا نادرست به آن وارد می‌شود و از منظرهای گوناگون شایسته بحث و بررسی است، یک ورود خوب به تاریخ مردمی محسوب می‌شود. نظیر چنین تجربه‌هایی را در میان کارهای ممتاز تاریخی سینما و تلویزیون خودمان، مانند «هزاردستان»، «در مسیر تندباد»، «در چشم باد» و تا حدودی «شیر سنگی» دیده‌ایم، اما طعم «خاتون»، یک طعم تازه در بازگشت به تاریخ مردمی است؛ همان رویکردی که باعث می‌شود، از این منظر، جذابیت بیشتری داشته‌باشد و از بند تکرار مکررات، رها شود.

سریال خاتون چقدر با تاریخ واقعی مطابقت دارد

شخصیت های سریال خاتون

بعد از این مقدمه نسبتاً مفصل، باید بروم به سراغ محتوای تاریخی. شخصیت‌های معرفی‌شده در سریال خاتون عموماً خیالی هستند. برخی قصد داشتند شخصیت خاتون را با  بی‌بی‌مریم بختیاری تطبیق دهند، اما این دو هیچ شباهتی به هم ندارند و تازه، بی‌بی‌مریم در سال 1316ش درگذشته ‌است، چهارسال قبل از شروع ماجرای خاتون. بنابراین، بیشتر شخصیت‌های اصلی، کاملاً خیالی‌اند، اما داستان و روایت، عجیب واقعی به نظر می‌رسد. در شهریور 1320، این مردم بودند که تاوان سست‌عنصری رژیم را می‌پرداختند. ارتش به سرعت از هم فروپاشید. طی چند ماه، 100 هزار نفر از نیروهای متفقین، اعم از سربازان آمریکایی، انگلیسی و شوروی در ایران مستقر شدند.

 

خاتون گزارش تصویری درستی از وضعیت نظامیان ایرانی می‌دهد؛ یک تحقیر غیرقابل تحمل. بهروز قطبی در «گزیده اسناد جنگ جهانی دوم در ایران»، با تکیه بر اسناد، این وضعیت رقت‌بار را توصیف می‌کند؛ افسران ایرانی بدون اجازه نیروهای متفقین حتی حق تردد نداشتند. اسلحه و فشنگ‌های موجود در اسلحه‌خانه‌ها باید به دقت شمارش می‌شد و گزارش روزانه آن‌ها را به ستاد متفقین می‌فرستادند. فقط این نبود؛ برخورد نیروهای متفقین با نظامیان ایرانی، برخورد با یک ارتش شکست‌خورده و فروپاشیده بود. به عنوان نمونه، طبق گزارش قطبی، در اندیمشک آمریکایی‌ها وارد پاسگاه ژاندارمری شدند و پس از ضرب و شتم افسر و درجه‌داران، آن‌ها را برای ساعتی، به صورت برهنه در بیرون پاسگاه نگه داشتند.

 

این سرخوردگی باعث بروز گرایش‌های سیاسی در میان افسران جوان ارتش شد که بعدها، دردسرهای زیادی را به وجود آورد. افزون بر این‌ها، نظامیان باقی‌مانده و فعال، باید تماماً در خدمت نیروهای متفقین می‌بودند و دستورهای آن‌ها را موبه‌مو انجام می‌دادند؛ این دستورها شامل برقراری امنیت برای غارت اموال عمومی و رفتارهای خارج از نزاکت و اخلاق هم بود؛ چیزی که شما در سریال خاتون و به طور اخص در رفتارها و مأموریت‌های سرهنگ شیرزاد ملک (با هنرمندی اشکان خطیبی) می‌بینید. البته خیلی از نظامیان تن به چنین ننگی ندادند؛ یکی از آن‌ها فرمانده ژاندارمری خواف و تایباد در استان خراسان بود که تاوان این نافرمانی را با تبعید و زندان و خلع درجه داد.

آیا داستان سریال خاتون واقعی است یا تخیلی

سریال خاتون؛ بازگوکننده ناامنی‌ها

بخش مهمی از سریال خاتون، بازگوکننده شرایط ناامنی، به معنای کامل و همه‌جانبه آن، در ایران اشغال‌شده ‌است؛ در شرایطی که طبق گزارش «لسترنج فاوست» در کتاب «ایران و جنگ سرد بحران آذربایجان»، هزینه زندگی طی یک‌سال بعد از اشغال، به 800 برابر اندازه قبل از آن رسیده بود، متفقین نبض جریان اقتصاد غذایی کشور را با توقیف ارزاق عمومی و ممانعت از رسیدن کالاهای اساسی، نظیر غلات، از استان‌های شمالی و جنوبی به مرکز کشور، در اختیار داشتند. قحطی در بسیاری از نقاط کشور بیداد می‌کرد. اعتراضات عمومی به قحطی در مشهد، کرمانشاه، اراک، ملایر و تبریز، با فشار متفقین و توسط مأموران نظامی ایرانی به خاک و خون کشیده شد.

 

روایت حسین کوهی کرمانی در کتاب «از شهریور 1320 تا فاجعه آذربایجان» درباره بلوای نان آذرماه 1321 در تهران و مقابل مجلس شورای ملی، سخت غم‌انگیز است؛ مأموران مردم را به گلوله بستند و تعدادی از آن‌ها را کشتند. علی حاتمی در هزاردستان، این صحنه را به تصویر کشیده‌است. جرج لزونسکی در کتاب «رقابت شوروی و غرب در ایران»، پرده از یک راز دردآور برمی‌دارد؛ متفقین کنترل حمل و نقل عمومی را در اختیار گرفته‌بودند. هیچ کالایی بدون مجوز آن‌ها جابه‌جا نمی‌شد. طبق گزارش محمدعلی همایون کاتوزیان در «اقتصاد سیاسی ایران»، تمام چهارهزار دستگاه کامیون موجود در کشور، زیرنظر متفقین فعالیت می‌کرد؛ صاحبان این کامیون‌ها 140 میلیون دلار بابت اجاره آن‌ها طلبکار بودند، اما متفقین فقط با پرداخت 5/2 میلیون دلار موافقت کردند!

 

بیشتر بخوانید: خاتون در سریال خاتون چگونه زنی است

 

با این حال، آن‌چه در حوزه اقتصاد نقل کردیم، فقط رویه کار بود. بازار احتکار جریان گسترده‌ای داشت؛ یک‌سر آن در دست محتکرانی بود که از همراهی اوباش و عناصر لمپن به نفع خودشان استفاده می‌کردند؛ آدم‌هایی نظیر نظربیک (با هنرمندی پیام دهکردی) در خاتون. سر دیگر این معامله در اختیار نظامی‌های فاسد بود که با افسران متفقین فالوده می‌خوردند و البته، سرنخ اصلی که در دست نظامیان اشغالگر قرار داشت.

 

انور خامه‌ای در «سال‌های پرآشوب» تصویری تلخ از این وضعیت را ارائه می‌کند. این همه مصیبت، در کنار فساد اخلاقی ناشی از تعرضات متفقین، فضایی را به وجود آورد که در شُرُف انفجار بود. به این فضا باید مصیبت ورود اسرای لهستانی به ایران و هجوم بیماری‌های مسری مانند وبا و تیفوس را هم افزود. طبق گزارش حسین فردوست در «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی»، آمریکایی‌ها مقر خودشان در امیرآباد را به «فاحشه‌خانه» تبدیل کرده‌بودند؛ کاری که در اصفهان، اندیمشک و جاهای دیگر هم، مواردی از ارتکاب به آن وجود داشت. عیناً مانند انگلیسی‌ها و رفتارشان در آبادان، ساوه و تهران یا نیروهای شوروی و اقداماتشان در روستای ارزنجون، گرگان یا آذربایجان.

 

مطبوعات آزاد اما اسیر

دربرابر این همه فساد و آشوب ناشی از اشغال، مردم نمی‌توانستند هیچ اعتراضی داشته باشند. ظاهر مسئله این بود که تعداد مطبوعات، بعد از شهریور 1320، از 12 به 580 افزایش یافت، اما این فقط نمای بیرونی قضیه بود. دسته‌های مقاومت مردمی شکل‌گرفته برای مقابله با فساد، احتکار و تعرضات متفقین، تریبونی برای اعلام اقداماتشان و کسب حمایت عمومی نداشتند. روزنامه «نبرد»، تنها برای چاپ مقاله‌ای درباره زمان خروج متفقین تعطیل شد.

 

روزنامه «آزاد» را برای این توقیف کردند که تلگراف نگرانی علمای قم از وضعیت وخیم آیت‌ا... کاشانی را در زندان متفقین منتشر کرد. ریدر بولارد، سفیر انگلیس در ایران، بدون تعارف، در کتاب «شترها باید بروند»، از اعمال سانسورهای گسترده متفقین در ایران سخن می‌گوید: «برقراری سانسور از طرف انگلیس و شوروی درباره وقایع جنگ با شدت هرچه تمام‌تر اعمال می‌شود». مجری احکام متفقین در این بخش نیز، کسی جز نیروهای نظامی ایران نبود؛ آن‌ها موظف بودند طبق نظر متفقین عمل کنند، وگرنه باید صابون اخراج، توبیخ یا زندان را به تنشان می‌زدند. انگلیسی‌ها که سابقه نفوذشان در ایران زیاد بود، گاه رأساً به بازداشت و تبعید مخالفان خود می‌پرداختند و خود را بی‌نیاز از کسب اجازه می‌دانستند!

 

موضوعی که باید باز هم بررسی شود

در این شرایط که تقریباً هیچ اثری از شکل و صورت امنیت باقی نمانده‌بود، گروهی از مردم، غیرتمندانه به جنب و جوش افتادند تا اگر نمی‌توانند کشور را از اشغال نظامی برهانند، لااقل به داد گرسنگی مردم برسند. درگیری‌های این افراد با لمپن‌هایی که تحت حمایت نیروهای نظامی و مأموران متفقین، در معرکه قحطی و رنج حاکم بر مردم ایران، شلنگ‌تخته می‌انداختند، کار ساده‌ای نبود. گزارش‌هایی در‌این‌باره توسط روزنامه‌های تهران، طی سال‌های 1321 تا 1323ش انتشار یافت؛ گزارش‌هایی که با واکنش سریع و سخت متفقین روبه‌رو شد؛ گزارش‌هایی که به بازخوانی دوباره نیاز دارد. همان کاری که «خاتون» به دنبال انجام آن است. باید منتظر ماند و به پایان این سریال و گزارش‌های خیالی آن از اتفاقاتی که واقعی هستند، خوش‌بین بود.

12jav.net

 

دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.