معرفی کامل سریال مستوران؛ خلاصه داستان و بازیگران
اطلاعات کامل درباره سریال مستوران را از موضوع و داستان آن تا گفت و گو با بازیگران می توانید در این مطلب پیگیری کنید.
دوات آنلاین -سریال مستوران درباره چیست؟ چه موضوعاتی را دنبال می کند؟ بازیگران درباره این مجموعه چه گفته اند و ... اطلاعات کامل و گزارش پشت صحنه این سریال را بخوانید:
بازیگران سریال مستوران
رابعه اسکویی، نازنین فراهانی، حمیدرضا آذرنگ، بیژن بنفشه خواه، دانیال حکیمی، داریوش کاردان، عباس محبوب، رویا میرعلمی و ... از بازیگران سریال مستوران هستند.
خلاصه داستان سریال مستوران
جام جم نوشت: در گذشتههای نهچندان دور که خبری از اینترنت،فضای مجازی ،کتاب صوتی و اینهمه امکانات برای سرگرمی نبود، مادربزرگها و پدربزرگها بودند که شبهای گرم تابستان و شبهای سرد زمستان بهخصوص شب یلدا بچهها را دور خود جمع میکردند و برایشان از افسانههای شیرین کهن ایرانی میگفتند.
از داستان شهرزاد قصهگو و ضحاک مار دوش گرفته تا تراژدی رستم و سهراب و... قصههایی که به خوابها و رؤیاهای ما راه پیدا میکردند و خودمان را بهجای یکی از قهرمانهای افسانهای که داستانش را از بزرگترها شنیدهبودیم، تصور میکردیم و چه تصور شیرینی اما ورود فناوری به زندگی امروز بهنوعی این افسانههای شیرین را از ما دور کرد تا اینکه خبر رسید عدهای دورهم جمع شدهاند و دستبهدست هم دادهاند تا مجموعهای به نام سریال مستوران را برگرفته از افسانههای کهن ایرانی برای مخاطبان رسانه ملی بسازند. مجموعهای که توسط سازمان هنری - رسانهای اوج و به کارگردانی مسعود آبپرور و تهیهکنندگی عطا پناهی که فصل اول آن در ۲۶ قسمت طراحی شده است.
محل فیلمبرداری سریال مستوران
چند کیلومتری که از شهر و هیاهویش دور میشوید به شهرکی در احمدآباد مستوفی میرسید که گویی قدم درصدها سال پیش گذاشتهاید. با هماهنگیهای انجامشده پس از عبور از باغ تالارهای این منطقه وارد شهرک مستوران میشویم. جایی که میتوان خرابههای دکور مختارنامه را پس از آتشسوزی بهوضوح دید.
مدتی است که گروه وارد شبکاری شده و ازاینرو بهجز تیم تدارکات هیچ فرد دیگری در شهرک حضور ندارد. ما نیز باید تا آمدن عوامل در رستورانی که به همین منظور در شهرک ساختهشده، منتظر بمانیم. داخل رستوران تعدادی میز و صندلی پلاستیکی و بطریهای آبمعدنی در گوشهای کنار هم چیده شدهاند اما تاقچههای کوچک کنار دیوار با پارچههای سبز و گلدانهایی که روی آن چیده شده نظر هرکسی را به خود جلب میکند. پس از انتظاری کوتاه، تهیهکننده از راه میرسد و بهاتفاق، گشتی در شهرک میزنیم و توضیحاتی درباره ساختوسازها میدهد. کوچهها را پشت سر میگذاریم و عطا پناهی، تهیهکننده سریال به معرفی لوکیشنها میپردازد. او از درختانی که در این شهرک کاشتهاند، میگوید و ساخت خانههایی که با معماری ایرانی همخوانی بسیاری دارند. حتی به کاشیهای بالای سر در خانهها و پنجرهها اشاره میکند که همکارانش سعی کردهاند همهچیز طبق فرهنگ اصیل ایرانی باشد. البته بخشی از لوکیشن هم در شهرک سینمایی دفاع مقدس ساختهشده اما اغلب سکانسها در همین شهرک مقابل دوربین مسعود آبپرور میرود.
باهم وارد خانهها و مطبخها میشویم. زیلوها، حصیرها، سبدهای حصیری و شمعدانهای قدیمی نظرمان را جلب میکند. همچنین تاقچههای قدیمی خاطرهانگیز و پردههای سنتی خانهها و جالبتر چاه وسط حیاط خانه و حوض کوچکی است که ماهیهای قرمز و گلدانهای کنارش خاطرات دوران کودکی را برایمان تداعی میکند.
همینطور که در کوچهها و بازار قدم میزنیم و از تماشای دیوارهای کاهگلی لذت میبریم، با پرستاری روبهرو میشویم که به سمت تهیهکننده میآید و تست اکسیژن خون و تب سنجی میگیرد. عطا پناهی میگوید یک گروه در این شهرک هرروز مستقرند و مدام از همه افرادی که در اینجا حضور دارند، تست میگیرند تا با بیماری روبهرو نشویم.به میدان شهر میرسیم و اصطبلی که کنار میدان قرار دارد. از سر کنجکاوی سری هم به آنجا میزنیم.
تعدادی اسب، الاغ و شتر میبینیم که بیسروصدا در حال استراحت هستند. یکی از عوامل اسب سیاهی را نشان میدهد و میگوید این اسب در فیلم «بهوقت شام» به یکی از شخصیتهای اصلی که نقش فرمانده داعش را بازی میکرد، سواری داده و او را نوازش میکند. به سمت قصر قدیمی مختار میرویم که تقریبا به یک ویرانه تبدیلشده و تعدادی از وسایل و لوازم صحنه در این مکان قرار دارد. ازجمله تعدادی خورجین، طنابهای کنفی ، ظروف سفالی و...
کمکم هنرورها از راه رسیده و لباسهایشان را دریکی از اتاقها میپوشند. بازیگران هم وارد کانکسهایشان میشوند که در گوشهای دیگر از شهرک است. بازیگران و هنرورها در حال گریم و لباس پوشیدن هستند که تعدادی مرد و زن کوتاهقامت وارد میشوند و در میدان شهر با دستیار کارگردان صحبت میکنند. به گفته یکی از عوامل، یکی از بخشهای کار مربوط به تعداد زیادی از این افراد است که در یک شهر زندگی میکنند. هوا رو به تاریکی است که کارگردان و همکارانش در حال دکوپاژ صحنه در یکی از کوچهها هستند.
ازاینرو دوربین و نور و صدا و بقیه تجهیزات به این بخش از شهرک منتقل میشود. حدود ۳۰نفر از هنرورها برای حضور در این سکانس آماده میشوند و با اشاره کارگردان تصویربرداری آغازشده و قرار است تا سپیده صبح روز بعد کار ادامه داشتهباشد. اتفاقی که در بازگشت از شهرک برایمان افتاد همراهی با یکی از دوستان ترابری بود که جانباز جنگ بود و سالها در غرب و جنوب ایران از کشور دفاع کردهبود و با سرداران شهید سلیمانی و باکری و همت خاطرات بسیاری داشت. او در طول مسیر از وقایع تلخی در جنگ گفت که حتی تصورش هم لرزه به اندام میاندازد. از لحظه شهادت رفیق ، همرزم و همسایهاش و شوکه شدن او از تماشای این واقعه و با هیجانی که از یادآوری خاطراتش داشت به سرفه افتاد...
حمیدرضا آذرنگ در نقش لیث سریال مستوران
حمیدرضا آذرنگ که ایفاگر نقش لیث در این سریال است، درباره حضورش به جامجم میگوید: آبان سال گذشته بازی در سریال مستوران به من پیشنهاد شد. من وقتی سیناپس را خواندم و در جریان قصه قرار گرفتم، مستوران را قصه تاریخی - فانتزی خارج از ابعاد سیاسی و ایدئولوژیک دیدم و اینکه به نظرم رسید جای کار بسیاری دارد. بنابراین برای شخصیت لیث که نقش اول سریال است، با این پروژه قرارداد بستم.
وی درباره این شخصیت توضیح میدهد: لیث یک عطار معروف است و سرگذشتی دارد که در طول قصه روایت میشود. به نظرم قصه طراوت و شیرینی خاص خودش را داشت و امیدوارم در ساخت هم این اتفاق برایش افتادهباشد. چون من عادت کردهام تا زمانی که کاری پخش نشود، نسبت به نتیجهاش در مراحل تولید چیزی نگویم. امیدوارم سریال موفقی شود.
آذرنگ همچنین درباره اینکه آیا به لحاظ متفاوت بودن فضا قرار است مخاطب وجهه دیگری از بازیگری وی را در قاب تصویر تماشا کند هم عنوان میکند: فقط میتوانم بگویم شاید در قصه دیگری کار میکنم و امیدوارم کارم را به درستی انجام دادهباشم.
وی در پایان هم میگوید: تغییر ناخدای کشتی در این دریای متلاطم در میانه راه میتواند روی کار و روح و روان بازیگر تاثیر بگذارد. هر چند امیدوارم در نتیجه اتفاقی خجسته بیفتد. چون این قصه به قدری بضاعت داشت که من را به وجد آورد تا مشتاق حضور در این کار شوم. بنابراین فکر میکنم برای مخاطب هم جذاب باشد.
رابعه اسکویی در نقش طلا
رابعه اسکویی، یکی از بازیگران این مجموعه درباره نقشی که بازی میکند و ویژگیهای آن به جامجم میگوید: من نقش زنی به نام طلا را بازی میکنم که بدترین و خوبترین نقش این سریال است و با همه شخصیتهای این سریال به نوعی در ارتباط است. البته خیلیها نمیدانند طلا کیست اما او به دلیل عقدههایی که دارد آمده تا همه را نابود کند. فکر میکنم منفیترین و منفورترین نقشی که در تمام این سالها بازی کردهام همین نقش طلا باشد. البته بیننده با او همذاتپنداری میکند. در کل به دلیل خاص بودن این نقش خیلی برایم جذاب است و آن را دوست داشتم. میتوانم بگویم سختترین گریم و سختترین لباس را من در این سریال دارم. خیلی هم کاراکتر تلخ و زهرماری هستم (میخندد). خیلی دوست دارم این سریال زودتر پخش شود و واکنش مخاطبان را نسبت به شخصیت طلا ببینم.
وی درباره تجربه فضای تاریخی سریال هم توضیح میدهد: من تجربه بازی در سریال تاریخی داشتم اما به این شکل نبوده. اصولا فکر میکنم چنین سریالی تابهحال ساخته نشدهاست و همه بازیگران این کار اولین تجربه چنین فضایی را دارند. چون تابهحال سریالی بر اساس افسانههای ایرانی ساخته نشده و از این جهت آقای پناهی کار سختی در پیش گرفته چون مابهازایی نداشته. البته ممکن است در ژانر کودک چنین تجربههایی را پیش از این داشتیم اما برای مخاطب بزرگسال نداشتیم. از آقای سیدحاتمی هم ممنونم که من را برای این نقش انتخاب کرد.
اسکویی همچنین عنوان میکند: ما ایرانیها خیلی افسانهپرداز هستیم و قصه گویی را دوست داریم. به همین خاطر فکر میکنم مردم این سریال را دوست داشتهباشند. چون همه قصهها و افسانههایی که ما از کودکی شنیدهایم قشنگ و شیرین و دوستداشتنی بودند. حال که در قالب یک کار تصویری و یک سریال تلویزیونی ساخته شده جذابیتش هم بیشتر میشود. از طرفی همه بازیگران سعی کردهاند تمام توانشان را برای بازی در این سریال بگذارند و کاری کنند که شخصیتها و بازیها غلو شده نباشد و مخاطب به راحتی با آنها همذاتپنداری کند. بنابراین من هم سعی کردهام به گونهای طلا را بازی کنم که خارج از من و خیلی به من هم نزدیک نباشد.
او درباره همکاری اش با دو کارگردان در یک سریال هم میگوید: این اتفاق در چند کار برای من افتاده و تجربه بازی در یک کار با دو کارگردان را داشتم. با این دو عزیز هم قبلا کار کردهبودم و با نوع و سبک کارشان آشنایی داشتم و این شناخت و تعاملی که با هر دو داشتم، در ارائه نقشم کمک کرد. اما به هر حال برای بازیگر با دیدگاه دو کارگردان در یک کار جلو رفتن سخت است. با این حال کار کردن با دو کارگردان کاربلد و حرفهای لذتبخش است. با این حال از اینکه سیدحاتمی نازنین رفت ناراحتم و از اینکه با آبپرور عزیز کار میکنم خوشحالم.
12jav.net