2024/04/25
۱۴۰۳ پنج شنبه ۶ ارديبهشت
افشای رابطه پنهانی با دوست همسر

افشای رابطه پنهانی با دوست همسر

وقتی صبرم لبریز شد همسرم را تحت فشار قرار دادم، او اعتراف کرد عاشق دوستم شده و تصمیم گرفته است با او ازدواج کند.

دوات آنلاین -زندگی یک زوج جوان با خیانت شوهر به بن بست خورد. زن جوان خواست دست دوستش را با استخدام وی در شرکت همسرش بگیرد اما خبر نداشت زندگی مشترکش در آستانه از هم پاشیدن قرار می گیرد.

 

خراسان نوشت: زن جوان درباره ماجرای زندگی اش می گوید: همسرم صاحب یک شرکت بود و برای خودش بین فامیل اعتباری داشت. همه چیز به خوبی پیش می رفت تا این که روزی در خیابان بعد از سال ها با دوست هم دانشگاهی ام مواجه شدم که وضع خوبی نداشت.

 

برای همین با اصرار او را به خانه ام بردم تا بیشتر با هم صحبت کنیم. از ماجرای زندگی اش برایم گفت که به خاطر بیکاری خود و خانواده اش وضعیت مالی خوبی ندارند، دلم به حالش سوخت و تصمیم گرفتم کاری برایش بکنم اما این آغاز یک اشتباه بزرگ بود. همسرم وقتی شب از شرکت به خانه برگشت، کلی از دوستم و کمالاتش تعریف کردم تا او را مجاب کنم قدمی برایش بردارد. شوهرم بعد از این که اصرار من را برای کمک به دوستم دید قول داد کاری برایش در شرکت دست و پا کند.

 

بالاخره بعد از چند روز همسرم یک کار به دوستم در شرکت محول کرد و من خوش خیال از این که توانسته بودم کاری برای او  انجام دهم سر از پا نمی شناختم. مدتی از این ماجرا گذشت و من دورادور جویای حال دوستم می شدم و خبر نداشتم آخر و عاقبت این همه اعتماد بی جا زندگی مشترکم را بر سرم آوار خواهد کرد. بعد از گذشت چند ماه کم کم اخلاق همسرم تغییر کرد، سر سفره شام بی اشتها بود و اصلا حوصله صحبت کردن با من را نداشت. بعد از مدتی متوجه شدم شوهرم از یک ادکلن خاصی استفاده می کند که قبلاً سابقه نداشت. به ماجرا کمی مشکوک شدم، روزی به طور پنهانی همسرم را زیر نظر گرفتم و متوجه شدم دوستم پشت این ماجراست.

 

حتی  توسط یکی از کارمندان شرکت با خبر شدم که همسرم با دوستم چند بار به رستوران رفته است. وقتی هر بار با همسرم صحبت می کردم تا ببینم مشکل کم حوصلگی اش با من چیست، اصلاً بروز نمی داد و کار زیاد را بهانه می کرد. مطمئن شدم دوستم با همسرم رابطه مخفیانه دارد که این گونه اخلاق شوهرم تغییر کرده است.

 

 وقتی صبرم لبریز شد همسرم را تحت فشار قرار دادم، او اعتراف کرد عاشق دوستم شده و تصمیم گرفته است با او ازدواج کند.

 

 با شنیدن این حرف ها انگار دنیا روی سرم خراب شد و از شدت ناراحتی خانه را به هم ریختم. همسرم بعد از چند روز اعتراف کرد که اشتباه کرده و فریب دوستم را خورده است اما من نمی توانستم خیانت او را ببخشم، برای همین به دادگاه خانواده آمدم تا هر چه زودتر تکلیف زندگی مشترک مان را روشن کنم.

12jav.net

 

دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.