برنامه های امیرکبیر چه بود و چه تحولاتی در کشور ایجاد کرد
سیاستها و برنامههای حکومت داری در زمینه اقتصاد، فرهنگ و روابط خارجی در دوران صدارت میرزا تقی خان چگونه بود؟
دوات آنلاین -سیاستها و روش افتخارآمیز امیرکبیر در اداره کشور، خاطرهای خوش را در ذهن همه ایرانیها باقی گذاشت؛ دورانی هرچند کوتاه که به تجربهای شیرین تبدیل و نماد حس وطندوستی در عصری شد که کشور سخت به چنین رویکردی نیاز داشت. تحولات و تلاشهای امیرکبیر، مجموعه برنامههای گستردهای بود که زیرساختهای کشور را به سوی تحولی پایدار و مثبت هدایت میکرد؛ این تحول نه فقط در عرصه اقتصادی، بلکه در امور فرهنگی، سیاسی و اجتماعی نیز، به چشم میآمد؛ یک برنامه کامل و جامعالاطراف که نیاز هر دولتی برای بهبود وضعیت کشور است.
سیاست اقتصادی: تشویق تولید داخلی، مبارزه با ویژهخواری
نخستین موضوعی که باید آن را به عنوان سیاست اصلی امیرکبیر در حوزه اقتصاد بدانیم، تلاش او برای رونق تولید داخلی است. امیر بهطورکلی با واردات اجناسی که میشد در داخل کشور تولید شود، مخالف بود. هنگامی که روسیه کوشید تا رضایت دولت ایران را برای واردکردن سماور جلب کند، میرزاتقیخان با سپردن نمونهای از آن به صنعتگران اصفهانی، تولید داخلی سماور را آغاز و کشور را از واردات آن بینیاز کرد.
او حتی برای واردات روی اجناس جزئی مانند واکسیل سربازان حساس بود و سفارش تولید آنها را به خورشیدخانم، خیاط زبردست تهرانی داد. امیر دستور ساخت کالسکه را در داخل کشور صادر کرد و همچنین، کوشید تا با احداث کارخانههای مهماتسازی، کشور را از واردات محصولات نظامی هم، بینیاز کند. بنابراین، تکیه بر تولید داخلی، سیاست بیقید و شرط امیرکبیر بود.
او برای تشویق کارآفرینان و صنعتگران ایرانی، جوایز ویژه و درخوری درنظر میگرفت؛ مثلاً کسانی که میتوانستند معادن زغالسنگ و آهن را در کشور استخراج کنند، تا پنج سال از پرداخت مالیات معاف بودند یا کارآفرینان میتوانستند برای گسترش کار خود، روی حمایتهای مالی دولت حساب کنند.
از جمله اقدامات مهم او در عرصه حرکت به سوی رونق اقتصادی، حذف واسطههایی بود که به شیوههای گوناگون، صنعتگران و کشاورزان را تلکه میکردند؛ ویژهخوارانی که با استفاده از رابطه خانوادگی و... با دربار، مناصب خاص و درآمدزا را به دست میآوردند و از آن برای پرکردن جیب خودشان سود میبردند. امیرکبیر به صورت همهجانبه با رانتبازی، ویژهخواری و ارتشاء به مقابله پرداخت و مجازاتهای سختی برای خاطیان وضع کرد.
از سوی دیگر، او نظام مالیات کشور را سامان داد؛ اخذ مالیات به شکلی عادلانه رونق گرفت و فرار مالیاتی که در میان شاهزادگان و درباریان رواج گستردهای داشت، به حداقل رسید. به این ترتیب، در عرصه اقتصادی، ثبات و در پی آن، رونق ایجاد شد.
سیاست علمی و فرهنگی: تولید علم و افزایش آگاهیهای عمومی
امیرکبیر با روشهای خاص خودش، باعث تقویت وضعیت علمی و فرهنگی جامعه ایران شد. او که از عوارض ناگوار فرستادن محصل به خارج از کشور آگاه بود، دارالفنون را ایجاد کرد تا جوانان خوشقریحه ایرانی، در سرزمین مادری خودشان، علوم و فنون روز دنیا را فرابگیرند. امیر دارالترجمهای بسیار قدرتمند و پرکار ایجاد و مسیو داوودخان، نمایندهاش در اروپا را مجبور کرد که تازهترین آثار مکتوب در همه زمینههای علمی را خریداری کند و به تهران بفرستد. او اهالی فرهنگ و ادب را به سمت و سویی بُرد که به جای پرداختن به مدح دولتمردان و گذران عمر در بطالت، به عرصه ترجمه و نگارش کتابهای مفید علمی ورود کردند؛ برخورد وی با قاآنی، شاعر توانای آن دوره که به زبان فرانسه هم مسلط بود، نمونهای از این تلاشهاست. امیرکبیر، قاآنی را واداشت که چند کتاب مربوط به کشاورزی را به فارسی ترجمه کند.
از سوی دیگر، امیر مصمم بود که تولیدات جدید و مفید علمی، در دسترس ایرانیان قرار بگیرد؛ شاید خیلی از ما ندانیم که ایران، اولین کشور در آسیا بود که فناوری تولید و استفاده از واکسن آبله را وارد کرد و بهکار بست. امیر حساسیتی شدید روی سلامتی جامعه داشت.
در دوران او، نهادهای بهداشتی و پزشکی، با دقتی وسواسگونه، زیرنظر بودند؛ به فرمان امیر، مرزهای ورودی ایران مجهز به مکانهای قرنطینه شد و بهویژه، هنگامی که اوضاع در کشورهای همسایه از نظر شیوع بیماریهای همهگیر به وخامت میگرایید، این مراکز قرنطینه فعال میشد و از ورود بیماری به کشور جلوگیری میکرد.
امیر افزون بر انتشار کتاب در جامعه و توسعه صنعت چاپ، برای کاهش قیمت آثار مکتوب و در نهایت رونق مطالعه در کشور، دستور انتشار روزنامه «وقایع اتفاقیه» را داد. این روزنامه، اخبار روز دنیا و رویدادهای مهم داخلی را، در کمترین زمان ممکن به گوش مردم میرساند و علاوه بر این، مقالاتی را درباره اصول جدید بهداشتی و لزوم ایجاد تغییر در ساختارهای اداری و خدماتی، در اختیار مردم قرار میداد.
سیاست خارجی و امنیتی: عزت ملی و نفی سلطهپذیری
امیر در عرصه سیاست خارجی، با تنگناهای بسیاری روبهرو بود؛ روس و انگلیس نفوذ گستردهای در ایران داشتند و بسیاری از درباریان، به سفارتخانههای این دو دولت استعماری وابسته بودند. میرزاتقیخان برای رفع این مشکل، ابتدا ساختارهای امنیتی را ترمیم کرد؛ افراد مورد اعتماد را در مناصب حساس اطلاعاتی بهکار گرفت و از مردم برای تقویت این ساختار، استفاده گستردهای کرد. او تقریباً از تمام فعالیتهای سفارتخانههای خارجی در تهران مطلع بود تاجاییکه سفیر روسیه تزاری اعتقاد داشت امیرکبیر با «اجنه» در ارتباط است!
امیر برخورد خود را با سفرای اروپایی، به ویژه روس و انگلیس، در چارچوب مناسبات پایاپای بینالمللی تنظیم کرد و آنها را برای مسائل مربوط به خودشان، به وزیرخارجه ارجاع داد. میرزاتقیخان در کشورهای موردنیاز، بهویژه جاهایی که اتباع ایرانی حضور داشتند، سفارتخانه و کنسولگری تأسیس کرد و قراردادهای دوجانبه را برای دفاع از اتباع ایرانی در اروپا و آسیا بهکار گرفت. به دستور او، پرچم ایران بر فراز سفارتخانههای کشورمان در سراسر جهان برافراشته شد و اگر کشوری از این اقدام ممانعت میکرد، فرمان میداد پرچم سفارتخانه آن کشور را در تهران، پایین بیاورند.
امیر معتقد به ایجاد خط سوم در سیاست خارجی بود؛ یعنی ارتباط با دولتهایی غیر از روس و انگلیس؛ به همین دلیل دستور داد مسیو داوودخان، معلمان مدرسه دارالفنون را از پروس و اتریش استخدام کند که دولتهای آنها کمترین منافع را در ایران داشتند. امیر در تنظیم قراردادها، وسواس بسیاری داشت؛ او با وجود قدرت برتر نظامی انگلیس در خلیجفارس، معاهده مربوط به جلوگیری از تجارت برده را به گونهای تنظیم و امضا کرد که انگلیس از خیر اجرای آن گذشت! این نکته مهمی است که امیر در عین حال که بهانه به دست دشمن نمیداد، زیربار تعهدات ظالمانه هم نمیرفت و حاضر نبود خواری ایران و ایرانی را به چشم ببیند.
منبع: خراسان
12jav.net