بخشش جوانی که دوستش را کشت

دوات آنلاین -پسر خلافکاری که پنج سال قبل در درگیری یکی از دوستانش را به خاطر اجاره خانه به قتل رسانده بود، از اولیای دم رضایت گرفت و به زندگی دوباره بازگشت.

به نوشته روزنامه جوان ساعت ۲۳:۲۳ شامگاه ۲۲ شهریور سال ۸۵ به مأموران پلیس تهران خبر رسید که چند پسر جوان درگیری خونینی را در یک خانه قدیمی در محله استاد معین رقم زده‌اند. با اعلام این خبر تیمی از مأموران پلیس به محل حادثه اعزام شدند که دریافتند در این حادثه پسر جوانی از ناحیه گردن زخمی و به بیمارستان منتقل شده است، سپس مأموران برای تحقیقات راهی بیمارستان شدند که ساعتی بعد تیم پزشکی اعلام کرد پسر زخمی به نام سعید بر اثر شدت جراحات و خونریزی فوت کرده است.

بررسی‌های مأموران پلیس نشان داد عامل قتل پسر جوانی به نام مهراد است که پس از حادثه از محل گریخته است.

یکی از دوستان مقتول گفت: من و مقتول و یکی دیگر از دوستانمان در خانه مهراد بودیم که او به ما فحاشی کرد و با هم درگیر شدیم. وقتی درگیری ما بالا گرفت، او با چاقو ضربه‌ای به گردن سعید زد و فرار کرد. ما سعید را به بیمارستان رساندیم و امید داشتیم زنده بماند، اما متأسفانه به کام مرگ رفت.

دستگیری قاتل ۳ سال بعد

بدین ترتیب مأموران پلیس برای دستگیری قاتل فراری به محل کار او رفتند که مشخص شد وی به محل کارش نرفته است. بررسی‌های مأموران نشان داد قاتل متهم سابقه‌داری است که شش سابقه کیفری در پرونده‌اش ثبت و به تازگی هم از زندان آزاد شده است. در حالی که سه سال از حادثه گذشته بود و مأموران پلیس همچنان در جست‌وجوی قاتل فراری بودند، متوجه شدند مهراد به تهران بازگشته و در قهوه‌خانه‌ای مشغول به کار شده است. با شناسایی محل کار متهم مأموران وی را دستگیر و به اداره پلیس منتقل کردند.

اعتراف به قتل

متهم در بازجویی‌ها با تناقض‌گویی قصد فریب مأموران را داشت، اما وقتی با شواهد و دلایل روبه‌رو شد با اظهار پشیمانی به قتل دوستش اعتراف کرد.

وی درباره روز حادثه گفت: زندگی خوبی داشتم تا اینکه معتاد و برای فراهم کردن مواد مخدر وارد باند خلافکاران شدم و به همین خاطر شش بار به زندان رفتم. آخرین بار هم به جرم سرقت و مواد راهی زندان شدم تا اینکه چند روز قبل از حادثه مدت حبسم تمام شد و آزاد شدم.

وی ادامه داد: قبل از اینکه روانه زندان شوم، خانه‌ای در محله استاد معین اجاره کردم که دوستم سعید به خانه من رفت و آمد داشت. در مدتی که در زندان بودم سعید خانه مرا پاتوق دوستانش کرده بود و در این مدت هم اجاره‌ای به صاحبخانه نداده بود. وقتی از زندان آزاد شدم و به خانه‌ام رفتم صاحبخانه از من خواست کرایه چهار ماه عقب افتاده‌ام را پرداخت کنم. تازه متوجه شدم در این مدت سعید و دوستانش اجاره‌ای به صاحبخانه نداده‌اند. آن روز سعید همراه دو نفر از دوستانش در خانه من بودند که به آن‌ها اعتراض کردم که چرا در این چهار ماه اجاره خانه را پرداخت نکرده‌اند، بعد هم دوباره به آن‌ها گفتم اگر به خانه من رفت و آمد کنند باید اجاره بدهند که مقتول از حرف‌های من عصبانی شد و همراه دوستانش از انباری چوب برداشتند و مرا به شدت کتک زدند. خیلی عصبانی شده بودم و تصمیم گرفتم از خودم دفاع کنم، به همین دلیل چاقوی میوه‌خوری را از آشپزخانه برداشتم و ضربه‌ای به سعید زدم که به گردنش اصابت کرد و خونین نقش بر زمین شد که از ترس فرار کردم.

وی ادامه داد: پس از حادثه سراغ یکی از دوستانم رفتم و مقداری پول قرض گرفتم و به شهرستان فرار کردم. در آنجا در قهوه‌خانه‌ای کارگری می‌کردم تا اینکه پس از گذشت سه سال از حادثه فکر کردم آب‌ها از آسیاب افتاده و مأموران پلیس در تعقیب من نیستند که با هویت جعلی به تهران آمدم و در قهوه‌خانه‌ای شروع به کار کردم، اما خیلی زود مأموران پلیس مرا شناسایی و دستگیر کردند.

بخشش

متهم پس از اعتراف به قتل روانه زندان شد تا اینکه پس از تحقیقات تکمیلی در شعبه ۱۱۳ دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه حاضر شد. اولیای دم برای قاتل درخواست قصاص کردند و هیئت قضایی هم مهراد را مجرم شناخت و به جرم قتل عمد به قصاص محکوم کرد.

رأی دادگاه پس از تأیید در شعبه ۱۷ دیوان عالی کشور برای سیر مراحل اجرای حکم به دادسرای امور جنایی تهران فرستاده شد. قاتل مدتی قبل پس از گرفتن استیذان حکمش در زندان رجایی‌شهر پای چوبه دار حاضر شد. طناب دار به گردن وی آویخته بود که قاضی محمد شهریاری، سرپرست دادسرای امور جنایی تهران همراه تیم صلح و سازش تلاش زیادی برای جلب رضایت از اولیای دم آغاز کردند و در نهایت اولیای دم به قاتل مهلت دادند.

بدین ترتیب قاتل به سلولش بازگشت و در حالی که مهلت قاتل تمام شده بود، تیم صلح و سازش دادسرای امور جنایی موفق شدند با برگزاری جلسات صلح و سازش رضایت اولیای دم را جلب کنند. یکی از اعضای خانواده هنگام تحویل رضایتنامه کتبی به شعبه سوم اجرای احکام گفت: قاتل در زندان اظهار پشیمانی کرده بود و ما هم برای رضای خدا او را بخشیدیم.

بدین ترتیب پسر جوان که قرار بود به زودی قصاص شود با اقدام خداپسندانه اولیای دم به زندگی دوباره بازگشت.