سایه سنگین کینه و نفرت بر فوتبال
در چند سال گذشته عدهای با تخریب سنگ قبر چند پیشکسوت پرسپولیس و استقلال نفرت خود نسبت به رقیب را به این شیوه نشان دادند.
دوات آنلاین -کری خوانی جزئی از فوتبال است و این موضوع در همه دنیا وجود دارد، اما وقتی هواداران پا را فراتر میگذارند و کار را به توهین و بیاخلاقی میکشانند دیگر نمیتوان اسم آن را کریخوانی گذاشت. اینجاست که نفرت و کینه جای لذت بردن از فوتبال را میگیرد و در عوض توهین و فحاشی به بدعتی زشت تبدیل میشود.
روزنامه جوان نوشت: سالهاست که همه از بیاخلاقی در فوتبال مینالند. همچون گذشته برنامهای نیز برای تزریق فرهنگ، منش و روحیه پهلوانی به این رشته وجود ندارد. اگر تا قبل از این بیشتر انتقادها متوجه فوتبالیستها بود حالا باید نگران هوادارانی باشیم که برای اثبات دوآتشه بودن خود از هیچ بیاخلاقی ابا ندارند و به آن افتخار هم میکنند.
آویزان کردن یک غذای بستهبندی شده بر در ساختمان باشگاه استقلال جرقهای بود بر انبار باروت نفرت هواداران سرخابی، هوادارانی که همه اهل یک کشور و حتی همشهری هستند، اما پای تیمشان که وسط بیاید غریبه و آشنا و زن و مرد برایشان فرق نمیکند. این توهین با یک بیاحترامی دیگر پاسخ داده شد؛ پاشیدن رنگ آبی به ساختمان باشگاه پرسپولیس و عکسهای دو بازیکن تازه مرحوم شده این تیم.
این اتفاق اخیر تنها یکی از موارد بیاحترامی سرخابیها نسبت به یکدیگر است و متأسفانه باید گفت در این سالها که همه فکر بالا بردن رقم قراردادها و گرفتن دستمزدهای میلیاردی بودند، لذت از تماشای فوتبال جای خود را به نفرت و کینه طرفداران از هم داده است.
بیخیالی مسئولان ورزشی، فوتبالی و فرهنگی به این واقعیت تلخ باعث وخیم شدن اوضاع موجود شده تا جایی که ممنوعیت حضور مردم در ورزشگاهها و برگزاری مسابقات بدون تماشاگر نه تنها از تنشها نکاسته، بلکه شاهد افزایش بیاخلاقیها نیز بودهایم.ای کاش قضیه به یک پرس غذا و یک قوطی رنگ خلاصه میشد، ولی در کمال تأسف باید بگوییم اوضاع وخیمتر از این حرفهاست.
در چند سال گذشته عدهای با تخریب سنگ قبر چند پیشکسوت پرسپولیس و استقلال نفرت خود نسبت به رقیب را به این شیوه نشان دادند؛ سنگ قبر همایون بهزادی، ناصر حجازی، غلامحسین مظلومی و بیوک جدیکار بازیکنان فقید سرخابیها بارها با رنگ، اسید و ... تخریب شد و حتی یکبار هم تابلوی خیابان حجازی با رنگ خراب شد.
هوادارانی که مدعی عشق مفرط به تیم محبوب خود هستند با شنیدن اخبار این حرکات زشت و غیرفرهنگی که هیچ سنخیتی با آیین و سنتهای ملی و مذهبیمان ندارد به جای ابراز ندامت با رفتارهای تلافیجویانه و قبیحتر پاسخ رقیب را میدهند. در دربی سنتی پایتخت از ساعتها قبل انواع و اقسام ناسزاهای رکیک را نثار بازیکنان و هواداران رقیب میکنند.
فحاشی در فضای مجازی
در روزهای کرونایی هم این فحاشیها از سکوها به فضای مجازی نقل مکان کرده است، حتی شاهد هستیم که به فحاشیها و توهینهای قبیح درون تیمی هم رسیده تا جایی که کانال هواداران یکی از همین باشگاههای معروف در مقابله با اقدام سرمربی تیم تصویری را منتشر کرد که عرق شرم را بر پیشانی همه نشاند. البته فقط سرخابیها نیستند که چشمشان را روی فرهنگ ایرانی بسته و دهانشان را برای توهین باز کردهاند. اوضاع سایر تیمها، شهرها و هوادارانشان نیز بهتر از تهران نیست. چه بسا وقتی یک تیم غیرتهرانی با سرخابیها بازی دارد باید خودمان را برای توهینهای شدید قومیتی هم آماده کنیم.
واکنش سید جلال حسینی
سید جلال حسینی، کاپیتان پرسپولیس به بیاحترامی هواداران سرخابی اینگونه واکنش نشان داده است: «اقدام آنها کار درستی نبود. از مدیران باشگاهها خواهش میکنم به این مسائل ورود کنند. باید بیشتر کار فرهنگی انجام دهیم. نمیدانم مشکلات از کجا نشئت میگیرد. این کار زشتی است. بعضی اوقات بعضی صحبتها از سوی مسئولان و پیشکسوتان باعث احساساتی شدن هواداران میشود. امیدوارم هواداران دو تیم شرایط را درک کنند و این کار را تکرار نکنند.»
دقیقاً همینطور است، کار فرهنگی که انجام نمیشود هیچ، بعضاً آقایانی که به خود لقب مدیر و پیشکسوت میدهند با اظهارنظرهای رنگی و تعصبی اوضاع را بحرانیتر میکنند تا جایی که موافقان و مخالفان در فضای مجازی به جان هم میافتند و تداوم این حواشی غیرفوتبالی حتی روی بازی تیمها نیز تأثیر منفی میگذارد.
کانال های هواداری
علاوه بر این افزایش قارچگونه کانالها و صفحات هواداری باعث شده هر فرد یا افراد معلومالحالی برای فلان تیم و پیراهنش سینه چاک کنند و با انتشار مطالب و عکسهای بسیار توهینآمیز نسبت به اتفاقات فوتبال واکنش نشان دهند. نبود نظارت بر عملکرد اینگونه بنگاههای فحاشی و تفرقهافکنی باعث شده لمپنها و هتاکان، احساسات هواداران واقعی را تحریک و آنها را با خود همسو کنند. به همین خاطر است که دیگر نمیتوانیم ادعا کنیم فقط چند تماشاگرنما فحاشی میکنند و در واقعیت بارها مشاهده شده اکثریت یک استادیوم مملو از جمعیت همسو با شعارهای زشت لیدرها، اخلاق را زیر سؤال بردهاند.
«کانون هواداران» نهادی است زیرمجموعه یک باشگاه که هرچند وقت یکبار نامش را میشنویم؛ همین و بس! در حالی که وظیفه این کانونها اجرای برنامههای فرهنگی، زیر نظر گرفتن فعالیت لیدرها و مشوقین و خدمترسانی به هواداران است.
حالا که دوباره بحث بیاخلاقیها در بیرون از مستطیل سبز سر زبانها افتاده جای خالی کانون هواداران و انفعال مدیران باشگاهها بیش از پیش احساس میشود. متأسفانه مدیران باشگاهها یاد گرفتهاند در مصاحبههای خود هزار و یک وعده و وعید بدهند، ولی در عمل یک قدم هم برای مسائل فرهنگی برندارند.
فدراسیون فوتبال، سازمان لیگ، کمیته انضباطی و کمیته اخلاق هم اگر عزمی برای این کار داشتند تا الان خودی نشان داده بودند. از بیتفاوتی وزارت ورزش هم که بگوییم یا میگویند فوتبال مستقل است یا با ارسال یک جوابیه از زیر بار مسئولیت خود شانه خالی میکنند. با این حساب فعلاً نباید منتظر کاهش بیاخلاقی هواداران باشیم.
12jav.net