آزادی قاتل ناپدری بعد از 16 سال
ناپدری ام مرد بداخلاقی بود و مدام مادرم را کتک میزد. وقتی به خدمت سربازی رفتم و برای مادرم نامه می فرستادم، نامهها بیجواب میماند تا اینکه فهمیدم پرویز آنها را پاره کرده تا به دست مادرم نرسد.
دوات آنلاین -مردی که از ۱۶سال قبل به اتهام قتل پدرخواندهاش در زندان به سر میبرد سرانجام با رأی قضات دادگاه کیفری یک استان تهران از حبس آزاد شد.
به نوشته روزنامه جوان اردیبهشتسال۸۳، مأموران پلیس تهران از مرگ مشکوک مرد ۴۰ساله به نام پرویز در یکی از بیمارستانهای شهر باخبر و راهی محل شدند. شواهد نشان میداد پرویز ناپدری پسر ۲۵ساله به نام مرتضی است که در جریان درگیری با مصدوم و بعد از انتقال به بیمارستان فوت شده است.
انگیزه قتل چه بود
با انتقال جسد به پزشکی قانونی مرتضی بازداشت شد و با اقرار به جرمش گفت: «پدرم اعتیاد داشت به همین خاطر مادرم طلاق گرفت. من و برادر بزرگترم با مادرم زندگی میکردیم، اما برادر دیگرم که هشت ماهه بود به پدرم سپرده شد. این گذشت تا اینکه سال ۶۷ مادرم با پرویز ازدواج کرد و آنها صاحب یک دختر و پسر شدند.»
متهم ادامه داد: «ناپدری ام مرد بداخلاقی بود و مدام مادرم را کتک میزد. وقتی به خدمت سربازی رفتم و برای مادرم نامه می فرستادم، نامهها بیجواب میماند تا اینکه فهمیدم پرویز آنها را پاره کرده تا به دست مادرم نرسد. وقتی به تهران برگشتم با او درگیر شدم و به خاطر درگیری، مادرم به زندان افتاد. در دوران محکومیتش بود که ناپدریام با زن دیگری ازدواج کرد به همین خاطر، وقتی مادرم از زندان آزاد شد از پرویز طلاق گرفت، اما بعد از جدایی پرویز اجازه نمیداد او فرزندانش را ببیند.»
متهم در حالیکه گریه میکرد، گفت: «به خاطر سختگیریهای ناپدریام، مادرم مقابل مدرسه دخترش میرفت تا اینکه همسر پرویز متوجه شد و خواهر ناتنیام را با کوتاه کردن موهایش تنبیه کرد. مادرم با شنیدن این خبر عصبانی شد و مقابل خانه پرویز رفت و با آن زن درگیر شد. در آن درگیری او با قیچی به دست همسر پرویز ضربه زد و دست او زخمی شد. سر همین موضوع مادرم دوباره به زندان افتاد.»
متهم در خصوص قتل گفت: «مادرم بعد از آزادی بار دیگر مقابل خانه شوهر سابقش رفت، اما پرویز به شدت او را کتک زده بود. از این زندگی خسته شده بودم و نمیتوانستم شکنجه و آزارهای مادرم را ببینم به همین خاطر تصمیم گرفتم با خوردن قرص خودکشی کنم، اما زنده ماندم. این گذشت تا اینکه روزی سراغ ناپدریام رفتم و با او درگیر شدم. در آن درگیری پرویز را هل دادم که سرش به زمین خورد و بیهوش شد. وقتی خبر فوت او را شنیدم همراه مادرم فرار کردم و شبها را در خیابان میگذراندیم تا اینکه پلیس مرا دستگیر کرد.»
درخواست آزادی
با اقرارهای پسر جوان وی در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه و با درخواست خواهر و برادر ناتنیاش و معاون اول قوه قضائیه از سوی برادر خردسالش به پرداخت دیه و حبس محکوم شد. با تأیید این حکم متهم با نوشتن نامهای درخواست تقسیط دیه را مطرح کرد. با قبول این درخواست از سوی دادگاه، اما به خاطر عدم پیگیری اولیایدم متهم این بار با نوشتن نامهای درخواست تعیین تکلیفی کرد.
به این ترتیب متهم بار دیگر مقابل هیئت قضایی شعبه چهارم دادگاه قرار گرفت و در آخرین دفاعش گفت: «۱۶ سال است در زندانم و همچنان بلاتکلیف هستم. مدتی است در زندان به بیماری هپاتیت و عفونت شدید مبتلا هستم و روزهای سختی را میگذرانم. از دادگاه تقاضا دارم مرا کمک کنند تا زودتر آزاد شوم و این شرایط سخت برایم تمام شود.»
در پایان هیئت قضایی وارد شور شد و دستور آزادی متهم را صادر کرد.
12jav.net