خلاصه داستان و بازیگران فیلم کشتارگاه + نقد
آیا فیلم کشتارگاه را ببینیم یا نه؟ موضوع آن چیست و کدام بازیگران در آن حضور دارند؟ منتقدان درباره آن چه گفته اند؟
دوات آنلاین -فیلم کشتارگاه سومین ساخته عباس امینی، کارگردان آبادانی است که قطعا ارزش یک بار دیدن را دارد البته منتقدان ایراداتی نیز به فیلم گرفته و نقدهایی را به آن وارد دانسته اند. خلاصه داستان و جزییات دیگر درباره این فیلم را در ادامه بخوانید:
خلاصه داستان فیلم کشتارگاه
فیلم کشتارگاه روایتی از مشکلات اجتماعی کشور و درباره مرد جوانی به نام امیر است؛ امیر به تازگی از فرانسه دیپورت شده و ناخواسته وارد ماجرایی میشود. او بخاطر پدرش شریک یک جنایت هولناک میشود...
عباسی امینی، کارگردان فیلم گفته است: «جهش ارز جرقه شکلگیری داستان ما بود و سختی داستان جایی بود که در کشور ما ورود و خروج ارز زیرنظر و تحت نظارت دولت است و وارد شدن به آن کمی کار سختی است.»
بازیگران فیلم کشتارگاه
مانی حقیقی، امیرحسین فتحی، باران کوثری، حسن پورشیرازی و حامد علیپور در این فیلم بازی کرده اند.
نقدهایی بر فیلم کشتارگاه
در ادامه خلاصه ای از چند نقد بر این فیلم را بخوانید:
پرتره روان شناسانه
شهرآرا نیوز نوشت: ... امینی و همکار همیشگیاش، حسین فرخزاد، کمی در کشتارگاه قد و اندازه شخصیت اصلی فیلمشان را در مقایسه با دو فیلم قبلی بلندتر کردهاند و دنیایش را اندکی بزرگتر. «امیر» شاید قربانی شرایط و قدرت و سوءاستفادهها باشد اما دیگر نمیتوان او را شبیه «هرمز» یا «والدراما» دانست. او در شرایط سخت انتخابهایی دارد و همین انتخابهاست که مسیر کلی داستان را شکل میدهند.
سردرگمی شخصیت «امیر» بدونشک با بازی درخشان امیرحسین فتحی برطرف شده اما در انتها نمیتوان فهمید دوسالپناهندهبودن او در فرانسه و دیپورتشدنش او را به این انتخابها رسانده یا دلرحمی و جوهر وجودیاش. تمرکز بر شخصیت «امیر» هم باعث شده یک طرف این درام که محل تلاقی دو قوم است بهکلی لنگ بزند؛ البته با فاکتور گرفتن نقشآفرینی تأثیرگذار حسن پورشیرازی که در فیلم «قسم» هم بازی پررنگی داشت.
خونخواهی خانواده «هاشم» که از جنوب آمدهاند و انگار در اقلیت و استثمارند، آنقدر معلق و بیهویت میماند که «امیر» در آخر حق انتقام را به آنها بدهد؛ و همینجاست که با ارجاع به شیوه کشتهشدن ۳ کارگر کشتارگاه، به شکلی غیرمستقیم قاتل هم معرفی میشود. نگاه تیره و تار امینی به جنوب و مردمانش، با اینکه خود او متولد آبادان است، کمی عجیب به نظر میرسد. نمایش او از جنوب بیشتر به سیاهنمایی نزدیک است تا به پیوندزدن فرهنگ و جغرافیای آنجا به اتفاقات داستان.
شاید بتوان «کشتارگاه» را ادامه ساخت پرترههایی روانشناسانه از شخصیتهایی شبیه «فرید» در «شعلهور» حمید نعمتا... دانست (البته خیلی از نماهای فیلم در جنوب شما را یاد «شعلهور» خواهند انداخت؛ با در نظر گرفتن این نکته که نعمت الله صرفا سیستان را بستر درگیری های درونی شخصیت فیلمش کرده بود و امینی جنوب را با مردمانش به داستان فیلم آورده و اتفاقا نتوانسته پیوندی بین خردهداستانها و داستان اصلی برقرار کند) اما استعارهمحوری بیشاز اندازه «کشتارگاه» در برخی سکانسها (گلههای گوسفندان، سردخانه، کشتارگاه گاوها) که سعی دارد جمعیتهای انسانی را کنار جمعیتهای حیوانی بگذارد و یک سیر رو به اضمحلال و وارونگی را نشان دهد، داستان را از انسجام و شخصیتهایش را از متکیبهنفسبودن دور کرده است. با این حال «کشتارگاه» شبیه دو فیلم قبلی امینی واجد حس و اتمسفری است که ناخودآگاه گرفتارتان میکند، گاهی با موسیقی پراضطراب مهران قائدیپور و گاهی با فیلمبرداری پرتنش احسان رفیعیجم.
ضعف فیلمنامه
مشرق نیوز نوشت: فیلم با مرگ ۳غریبه در کشتارگاه شروع میشود و با چالش مانیحقیقی و حسنپورشیرازی، در دقایق اول خبر از فیلمی خوب را میداد اما متاسفانه در ادامه، داستان و پیرنگ اصلی قصه دگرگون میشود و خالقٍاثر طبق عادت اقتدا به روند سینمای ایران میکند و در دالان پیرنگهای فرعی گم میشود. مشکل اصلی کشتارگاه فیلمنامهی آن است که اجازه کافی برای خودنمایی، به کاراکتر نمیدهد ...
فیلمی شعارزده
میثم کریمی در مووی مگ نوشت: ... خرده داستان های فیلم بی ربط به قصه اصلی هستند. به تصویر کشیدن دلالی دلار و خرید و فروش آن بدون هیچ کارکرد سینمایی، منجر به گسست اساسی ساختمان فیلمنامه شده است.
« کشتارگاه » تا حد زیادی شعار زده است. دیالوگ های مهندس و اشاره به بالا و پایین کشیدن دلار، بیش از حد معمول بی ربط به قصه است!
در بخشی از فیلم، صاحب کشتارگاه فیلمهای ضبط شده توسط دوربین مدار بسته را از بین می برد. اما مشخص نیست که چگونه فامیل های قربانی او را به عنوان قاتل عزیزشان شناسایی و به سزای اعمالش می رسانند!...
کشتارگاه قصد دارد اثری اعتراضی باشد. اعتراض به دلالی و مافیای دلار و قاچاق و مسائلی از این دست. اما به جای طرح قصه و پرداخت سوژه خود، به مسائل حاشیه ای پرداخته و روایت را به حال خود رها کرده است. « کشتارگاه » خیلی قبل تر از آنکه قصه اش به پایان برسد برای تماشاگر تمام می شود.
مشکل اصلی کشتارگاه
سلام نو هم نوشت: ... حضور امیر(امیرحسین فتحی) به عنوان شخصیت محوری فیلم، باعث میشود تا تمام اتفاقات حول محور او در فیلم مهمتر جلوه کنند و هرچیز دیگری که در اثر است در سایهی این موضوعات قرار بگیرد. اما دقیقا مشکل اصلی فیلم در همین نقطه بروز پیدا میکند. فیلمنامهی اثر نمیتواند روابط و پلهای درستی بین امیر و سایر شخصیتها و اتفاقات برقرار کند و از این رو هر اتفاقی که در فیلم رخ میدهد، مانند یک ضربهی کوچک است که توانایی زدن ضربهی بزرگتر را به مخاطب ندارد. و فیلمی که سر و شکلش کاملا ملتهب به ما معرفی شده، نه موفق میشود این التهاب را به درستی ادامه دهد و نه موفق میشود التهاب ذاتی شخصیتهایش را با توجه به جغرافیا و ویژگیهای زندگیشان نمایان کند. و بینندهای که طبیعتا منتظر است تا شاهد یک اتفاق بزرگ در فیلم باشد، به مسیری میرود که فاصلهاش با رخ دادن اتفاقات بسیار دور و دراز است.
12jav.net