هویت اجتماعی و تأثیر آن بر روان بشر امروز در گفتوگو با سعید معیدفر، جامعهشناس
جدایی انسان امروز از اجتماع
گرایش ایرانیان به فضای مجازی نشان میدهد ما خلأ و مشکلی در بیرون داریم. ما هنوز میل به تعامل با دیگران را داریم اما متأسفانه در بیرون نمودهای عینی برای چنین تعاملی به حداقل رسیده یا ضرورتهایش شکل نگرفته
دوات آنلاین-سعید معیدفر، جامعهشناس ایرانی و استاد بازنشسته دانشگاه تهران، معتقد است سبک زندگی ما باعث انقطاع ما از جامعه و تهدید هویت اجتماعی انسانهای امروزی شده است. هویتی که مشکلات آن بهشدت در مسائل روحی و روانی انسانها تأثیر دارد و مشهود است. انسان امروزی انسانی تنهاست که دچار گسست از هویت اجتماعی خود شده و این یعنی بروز مسائل حاد روانی و حتی تمایل به خودکشی. در گفتوگوی پیشرو معیدفر از جزئیات نسبت هویت اجتماعی و تأثیرات آن بر روان انسان امروزی میگوید.
سبک زندگی امروز ما چه نسبتی با هویت اجتماعی ما برقرار میکند و آیا میتوان مشکلات موجود در جامعه را با مشکلات مربوط به هویت مرتبط دانست؟
امروز ما وارد دنیایی شدیم که الزامات خودش را دارد؛ دنیایی که دستاوردهای مهمی هم برای انسانها و هم جامعه داشته، اما درعینحال این نوع زندگی آفات و مشکلاتی نیز برای فرد و جامعه در بر دارد. جامعهشناسان از آغاز تأکیدشان بر این بود که تکنولوژی فرصتهای بسیاری برای رفاه و آسایش انسانها به ارمغان آورده و هرروز هم بیشتر و بیشتر میشود. انسانها قبلا محدودیتهایی برای زیستشان داشتند که سعی میکردند این محدودیتها را با کمک و همراهی دیگران و اشتراک زندگی با آنها جبران کنند. کمک و دستگیری از همدیگر، همیاری، همکاری و همبستگی پیوندهای عمیق اجتماعی در قالب گروههای متعدد قومی، قبیلهای و طایفهای تاحدی از درد و رنج انسان گذشته در ضعف تکنولوژی عصر حمایت میکرد. اگرچه آدمها به لحاظ رفاهی موقعیت امروز را نداشتند؛ اما این خودش باعث پیوندهای دیگر و تقویت در عرصههای اجتماعی بود. انسان امروز به مدد منابع تازه نیازش به دیگران کم شده؛ یعنی به قول جامعهشناسان، خود این روند فردیت و جداشدن از جمع و گروهها را برای انسان دربر دارد. انسانها مثل قبل برای امکان زندگی به همکاری و پیوند عمیق با دیگران نیاز ندارند و یک فرد میتواند بدون هیچ نوع ارتباطی با دیگران یک زندگی مستقل داشته باشد.
البته این هم نسبی است؛ چراکه بههرحال فرد در جامعه در تعامل با دیگران است؛ اما زیست اجتماعی و گروهیاش مانند قبل نیست. مثلا میتواند در خانه تنها زندگی کند بدون اینکه ازدواج کند، فرزند داشته یا حتی نیازی به آنها داشته باشد. میتواند بدون کمک پدر و مادر امرارمعاش کرده و مشکلات زیست خودش را برطرف کند. فرصتهایی که در دنیای تکنولوژیک و مبتنی بر فناوریهای پیشرفته برای انسان ایجاد شده، از جهتی او را از دیگران بینیاز کرده و رفاه او را بالا برده؛ ولی اتفاق دیگری که افتاده همین است که کمکم زیست اجتماعی او خدشهدار شده و آن همبستگی که برای رفع نیازهایش بوده، به حداقل رسیده است. هویت اجتماعی در یک مسیر بسیار تنگ و پر از مشکل قرار گرفته است. عدم نیاز انسان امروز به خانواده، قوم و طایفه که بماند و عدم نیاز او به فرزند و والدین و بسیاری از افراد دیگر، همگی هویت اجتماعی او را در گروههای کوچک و به طریق اولی در گروههای بزرگتر با چالش روبهرو میکند.
اتفاقا جوامع شلوغتر و بهتبع آن ارتباطها بیشتر شده است. این نوع ارتباطها زیست و هویت اجتماعی انسان را تأمین نمیکند؟
انسانِ امروز درواقع در انبوه شهرهای چندمیلیونی که در گذشته نبوده، تنهاست. درست است در زندگی روزمره با عدهای سروکار دارد و در انبوه جمعیت از اینطرف به آنطرف حرکت میکند. او حتی در مجامع عمومی دیگران را خیلی نزدیک خودش میبیند و همهجا پر از جمعیت است؛ اما بین این افراد فقط ارتباط است و تعامل به حداقل رسیده. بهعبارتدیگر انسان تنهای تنها شده. یکی از جامعهشناسان بزرگ کلاسیک به نام امیل دورکهایم پرسیده چرا در جامعه معاصر میزان خودکشی بالا رفته؟ خودکشی یک نوع کاملا پیشرفته افسردگی و مشکلات روحی روانی است؛ یعنی وقتی مشکلات روانی به اوج خودش میرسد، به خودکشی تبدیل میشود. او این نوع پیشرفته مشکلات روحی روانی را مطالعه میکند و میبیند رابطه وسیعی بین پدیده خودکشی یا مشکلات روحی روانی با پیوند و پیوستگی با جامعه و اجتماع وجود دارد. جاهایی که این آدمها میزان تعاملشان با دیگران، جامعه و گروههای اجتماعی بیشتر است، آنجا میزان خودکشی و ابعاد پیشرفته مشکلات روحی روانی کمتر است و بالعکس جایی که فرد کاملا از گروه و اجتماع منتزع شده و در انبوه خلق گم شده، بهرغم رفاه بالا و امکانات زیست زندگی بالا مشکلات روحی و روانیاش افزایش یافته و منجر به خودکشی شده. این مسئله این نکته را میرساند که اگرچه رفاه انسانها بیشتر شده؛ اما استقلال آنها از یکدیگر هم افزایش پیدا کرده و نهایتا گروه، جامعه و اجتماع سستی و زوال مییابد. هویت اجتماعی به کمترین حد خودش رسیده و این نکتهای است که شما درباره هویت گفتید.
هویت اساسا چیزی جز مجموعه پیوندهای فرد با جامعهاش نیست. ولی انسان امروز مستغنی شده و هر روز هم استغنایش بیشتر میشود.
آیا میتواند هویت اجتماعی را در فعالیتهای جدید متناسب با جامعه جدید و دنیای جدید تعریف کرد؟
جامعهشناسان در کشورهای توسعهیافته براساس نظریات به این نتیجه رسیدند که مجددا ما باید فرصتهای تعامل و شکلگیری اجتماع را تقویت کنیم. انسانها باید به هر بهانهای مجددا در قالب انجمنها، احزاب، گروهها، فعالیتهای صنفی، خیریه، کمک به همنوعان، فعالیتهای محیط زیستی، همکاری برای مبارزه با برخی از ناراستیها و مسائل دیگر گرد هم بیایند و اینها بهانههای متعددی بشوند تا انسان امروز دوباره باهمبودن را تجربه کند. در محل کار، محل زندگی و حتی فعالیتهایی که ممکن است برای محلهتان انجام دهید، آنجا گرد هم میآیید تا بتوانید به این بهانه مشکلات محله را پیدا کنید، به هم انرژی مثبت بدهید و هویت اجتماعیتان تقویت شود. اینها بازنگری و بازاندیشهای است که در کشورهای توسعهیافته برای تقویت هویتهای جمعی و رفع مشکل افسردگی، مشکلات روحی، روانی و اوج خودکشی اندیشیده و به منصه اجرا گذاشته شده. اگرچه در آنجا هم ما همچنان با این مشکلات روبهرو هستیم؛ اما راهحل شناختهشده تقویت هویتهای اجتماعی است.
آیا فضای مجازی میتواند ارتباطی را که شما گفتید، بین انسان و هویت اجتماعی برقرار کند؟
مطلقا، گرایش ایرانیان به فضای مجازی نشان میدهد ما خلأ و مشکلی در بیرون داریم. ما هنوز میل به تعامل با دیگران را داریم اما متأسفانه در بیرون نمودهای عینی برای چنین تعاملی به حداقل رسیده یا ضرورتهایش شکل نگرفته یا به هر دلیلی مدیریت جامعه مجالی برای چنین تعاملی نمیدهد؛ نتیجه این است که فعلا تا مدتی گرایش به سمت فضای مجازی و تقریبا بهصورت انفعالی و نیاز درونی ما شدت پیدا میکند. اما اجتماع جایی است که ما فراتر از تعاملات ذهنی باید باهم تعاملات عاطفی برقرار کنیم و این تعاملات عاطفی از طریق فضای مجازی امکانپذیر نیست. حوزه فضای مجازی حوزهای است که آدمها اندیشههایشان را به اشتراک میگذارند؛ اما عواطفشان به اشتراک گذاشته نمیشود یا اگر گذاشته شود دچار عکسالعملهای بعضا غلط میشود. در فضای مجازی آدمها همدیگر را بهطور کامل نمیبینند و با مشخصات کامل یکدیگر را نمیشناسند، بنابراین گاهی اوقات ممکن است خودشان را بپوشانند اما در فضای عینی وقتی شما درگیر رفتار گروهی میشوید آنجا عواطف شما درست جریان پیدا میکند و اجتماع تقویت میشود. شما وقتی در یک اجتماع کوچک مثل اجتماع دوستان، حزبی، صنفی یا به هر دلیل دیگری درگیر تعامل میشوید آنجا خلوص در روابط اجتماعی افزایش پیدا میکند و تقویت میشود. درحالیکه روابط اجتماعی در فضای مجازی گاهی اوقات به انقطاع برخورد میانجامد و آنجا جایی نیست که انسانها بتوانند با تمام وجود درگیر کنش بشوند. در اجتماع و جامعه انسانها با تمام وجود درگیر کنش میشوند و این چیزی است که انسانها نیاز دارند.
12jav.net