گفتوگو با مدیرعامل انجم حامیان کودکان کار و خیابان
جامعه مسئولیتش را در برابر کودکان کار فراموش نکند
نگاه علمی میگوید کودکِ کار علت داستان نیست، معلولِ اتفاقات جامعه است، معلول نابرابری و مهاجرت بیرویه و ازدیاد حاشیهنشینی است. به هر نسبتی نابرابری و رفاه اجتماعی وجود داشته باشد به همان میزان هم کودک کار وجود دارد
دوات آنلاین-کودکان نباید بهاجبار تن به کار دهند. کودکان حق آموزش دارند، حق بهداشت دارند، حق شادی و بازی دارند و...؛ این جملههای پاکیزه در متون حقوقی و پیماننامهها و سخنرانی در سراسر جهان به شکل انبوهی یافت میشوند؛ اما اگر سر را از روی کاغذ برداریم، در جهان واقعا با چه چیزی روبهرو میشویم؟ لشکر کودکانی که در کشورهای فقیر بر اثر سوءتغذیه جانشان در معرض خطر است، کودکانی که در کشورهای دیگر بهدلیل فقر خانوادگی و دهها مشکل پیچیده دیگر تن به کار میدهند و کودکانی که از حق تحصیل بهعنوان یکی از اساسیترین حقوقشان بازمیمانند. براساس گزارش سازمان بینالمللی کار 168 میلیون کودک در جهان مشغول کارند که بیش از نیمی از آنها (85 میلیون نفر) در شرایط بسیار سختی به سر میبرند. سهم کشورهای خاورمیانه از کودکان کار 9میلیونو 200 هزار نفر برآورد میشود؛ اما درباره آمار کودکان کار در ایران مثل همه شاخصهای آماری دیگر اختلاف نظر وجود دارد. به گزارش ایرنا، فاطمه قاسمزاده، رئیس هیئتمدیره شبکه یاری کودکان کار، گفته است 15.3 میلیون کودک زیر 18 سال در کشور داریم که 12.3 میلیون نفر از آنان دانشآموز هستند. باقی این کودکان کجا هستند؟ معنای سخن قاسمزاده این است که قریب به سه میلیون کودک دستکم وضعیت نامشخص دارند؛ اما روزبه کردونی، مدیرکل دفتر امور آسیبهای اجتماعی وزارت کار و رفاه اجتماعی، به «خبرآنلاین» گفته است طبق آمار درگاه ملی آمار ۴۰۰ هزار نفر در شهرها در سنین ۱۰ تا ۱۹ سال مشغول به کار هستند. او تأکید کرده در سیاستگذاری حوزه کودکان کار و خیابان هیچوقت نمیتوان عدد و رقم مطلق بیان کرد. هرکدام از این روایتها را که بپذیریم باز هم تفاوتی در سرنوشت کودکان کار ندارد، زیرا جمعیت اندکی از آنها زیر پوشش خدمات اجتماعی سازمانهای مردمنهاد هستند. به گفته قاسمزاده شمار کودکانی که از خدمات سازمانهای مردمنهاد بهره میبرند، عددی بین 100 تا 200 هزار نفر است. یکی از تشکلهایی که در سالهای اخیر بهطور جدی و تخصصی در این زمینه فعالیت کرده؛ انجمن حامیان کودکان کار و خیابان است. این تشکل غیردولتی فعالیتهایش را در استان البرز متمرکز کرده؛ محوریترین برنامه انجمن، آموزش کودکان بازمانده از تحصیل و توانمندسازی آنها و خانوادههایشان است. نکتهای که «هما عارف» مدیرعامل انجمن بر آن تأکید فراوانی دارد. عارف که در رشتههای روانشناسی و جامعهشناسی تحصیل کرده، در گفتوگو با «جامعه پویا»، تصریح میکند نگاه انجمن تحت مدیریت او خیریهای نیست و رعایت اصول علمی و پیشرفتن براساس اصول مشخص از ویژگیهایی است که آنها بر آن تأکید میکنند.
قبل از صحبت درباره انجمن علاقهمندم بدانم چه شد که شما تصمیم گرفتید در حوزه اجتماعی بهطور جدی فعالیت کنید؟
بعد از اتمام دوره کارشناسیام در سالهای 80 و 81 در مرکز ساماندهی دختران خیابانی فعالیت کردم. از همان زمان دغدغههایم در حوزه اجتماعی بیشتر شد. تجربه خیلی خوبی در آن دو سال کسب کردم که باعث شد بعد از آن سراغ انجمن حمایت از کودکان کار و خیابان بروم و مدیریت انجمن را بپذیرم. البته این کار برای من شغل محسوب نمیشود، فقط یک فعالیت اجتماعی است که براساس علاقه و تخصص شخصی آن را پی گرفتم. 14 سال است که در این انجمن فعالیت میکنم.
انجمن مشخصا چه خدماتی ارائه میدهد؟
از نظر جغرافیایی ما تمرکز اصلیمان بر مناطق حاشیه شهرهای استان البرز و ملارد در استان تهران است. از سالها پیش پنج مرکز در این مناطق راهاندازی شد تا کودکان کار بتوانند در این مراکز درس بخوانند. در کنار این به خانوادهها هم خدمات آموزشی ارائه میدهیم. معتقدیم اگر والدین این کودکان و بهویژه مادران این کودکان، آموزشدیده و توانمند شوند، میتوان از بروز بسیاری از آسیبها جلوگیری کرد.
خدمات آموزشی شما به کودکان بازمانده از تحصیل جزء تحصیلات غیررسمی به شمار میرود؟
بله؛ هدف اصلی ما سوادآموزی کودکان بوده است. بچهها در کلاسهای ما درس میخوانند و خیلیهایشان در امتحانهای آموزش و پرورش شرکت میکنند.
سالانه چند نفر از کودکان از این خدمات بهرهمند میشوند؟
ما سالانه به 800 تا هزار کودک خدمات میدهیم. در کنار این با خانواده این کودکان هم در ارتباط هستیم. البته براساس فصول سال و نوع خدمات این جمعیت کم و زیاد میشود. این جمعیت زیاد باعث شده تعداد همکاران ما هم زیاد باشد. البته ما فعالیتهایمان را به همین محدود نکردیم. بسیاری از این کودکان مشغول کارهای پَست هستند. این کودکان باید برای رهایی از چرخه فعلی توانمند شوند. برای رسیدن به این هدف سه سال قبل یک تفاهمنامه همکاری با سازمان فنی و حرفهای امضا شد که براساس آن مراکزی را در دو بخش فنی و غیرفنی ایجاد کردیم. بخش فنی شامل تراشکاری و جوشکاری است و این کودکان بعد از فراگرفتن آموزشهای لازم، گواهینامه بینالمللی دریافت میکنند. در بخش غیرفنی به مادران و دختران مهارتهایی مانند خیاطی، آرایشگری و قالیبافی آموزش داده میشود.
تاکنون چند نفر در دورههای فنی و حرفهای شرکت کردهاند؟
در سه سال گذشته، 200 نفر آموزش دیدهاند.
در این راه از طرف خانوادهها یا مراکز دولتی با چه مقاومتها یا موانعی روبهرو بودهاید؟
نهادهای دولتی مانع نبودهاند، ممکن است کمکی نکرده باشند اما مانع هم نبودهاند، چون ما کارمان را با مجوزهای رسمی انجام میدهیم؛ اما از طرف خانوادهها مقاومتهایی وجود داشت که طبیعی بود. چون این بچهها برای خانوادههایشان درآمد کسب میکنند و ممکن است این درآمد کم شود؛ ولی از دو طریق حل میشود، از طرفی مددکارها همیشه سراغ این خانواده رفتهاند و آنها را مجاب کردهاند. از طرف دیگر سیستم آموزشی خانههای مهر طوری طراحی شده که به درآمدهای اقتصادی کودکان ضربه جدی نزند. با اینکه ما اساسا مخالف کار کودکان هستیم؛ اما نمیتوان به آنها گفت اصلا کار نکنید، زیرا چارهای جز این ندارند و خانوادهها هم ممکن بود در مواجهه با ما اجازه ندهند فرزندانشان درس بخوانند؛ اما طوری برنامهریزی کردهایم که مددکارهایمان با نظارتی که بر محل کار کودکان دارند، آسیبهای چنین محیطهایی به حداقل خودش برسد.
ساختار انجمن به چه شکل است؟ چند نفر همکار دارید؟
چیزی حدود 300 نفر با خانههای مهر همکاری میکنند.
این جمعیت دستمزد هم میگیرد؟
از 300 نفر 38 نفر دستمزد میگیرند، بقیه همه داوطلبانه کار میکنند. اگر قرار بود مؤسسه خیریه یا سازمان مردمنهاد به همه نیروهایش حقوق بدهد، دولت خودش این کار را میکرد. وقتی یک سازمان غیردولتی درست میشود برای این است که ما با همیاری مردم این سازمانها را اداره کنیم. همیشه قرار نیست مردم به این مؤسسات پول بدهند. بسیاری از آدمها تخصصهایی دارند و داوطلبانه به ما کمک میکنند. یک نفر ممکن است تاریخ درس دهد، یک نفر پزشک است، خدمات پزشکی ارائه میدهد، یک نفر برقکار است، نیازهای فنی ما را رفع میکند.
بهطور متوسط سالانه چقدر هزینه میکنید؟
اگر بر مبنای هزینههای امروز محاسبه کنیم. تقریبا سالی 480 میلیون تومان بودجه اداره خانههای مهر است.
این پول از کجا تأمین میشود؟
تمام این پول از طرف مردم و حامیان مالی که دراینباره احساس مسئولیت اجتماعی میکنند تأمین میشود.
گاهی اوقات شیوه هزینههای مالی مؤسسات خیریه و سازمانهای مردمنهاد با شائبههایی هم همراه است؛ شما چگونه نزد حامیان مالیتان اعتمادسازی کردهاید؟
بدبینی مردم بجا و درست است، چون متأسفانه مؤسساتی بودهاند که عملکردشان طوری بوده که مردم احساس کردهاند عملکردشان شفاف نیست. البته نباید اعتماد عمومی به مؤسسات خیریه و سازمانهای مردمنهاد آسیب ببیند؛ اما اینکه مردم هم هوشیار باشند خوب است؛ بهخاطر اینکه این هوشیاری موجب میشود یک نوع نظارت مردمی بر عملکرد سازمانهای غیردولتی شکل بگیرد. ما در مؤسسهمان همیشه سعی کردهایم با صداقت پیش برویم و همهچیز شفاف باشد. حامیان ما حق دخالت در سیاستها و روش کار ما را ندارند؛ اما حق نظارت بر چگونه هزینهشدن کمکهایشان را دارند.
درواقع به آنها گزارش مالی میدهید؟
بله؛ به حامیان مالی حق نظارت کامل میدهیم تا در جریان چگونه هزینهشدن کمکهایشان باشند؛ اما در برنامهریزی و اجرای برنامههای مؤسسه به حامیان مالی اجازه دخالت نمیدهیم. ما معتقدیم این برنامهها باید با نگاه علمی و مبتنی بر نیازهای کودکان طراحی شود.
در صحبتهایتان اشاره کردید که اساسا مخالف کار کودکان هستید؛ اما آنها چارهای جز این ندارند. اگر بخواهید قدری ریشهای به این پدیده نگاه کنید دستکم باید برای کاهش تعداد کودکان کار چه راهبردی در پیش گرفته شود؟
نگاه علمی میگوید کودکِ کار علت داستان نیست، معلولِ اتفاقات جامعه است، معلول نابرابری و مهاجرت بیرویه و ازدیاد حاشیهنشینی است. به هر نسبتی نابرابری و رفاه اجتماعی وجود داشته باشد به همان میزان هم کودک کار وجود دارد و در آیندهای نزدیک آسیبهای اجتماعی دیگری هم پیامد این چرخه است. ما صدایی هستیم که باعث میشود به این گروهها توجه شود.
این صدای مسئولیتپذیرانه شما شنیده هم شده است؟
بالاخره باید شنیده شود، اگر جامعه این مسئولیت خطیر را درک نکند، در آینده همین کودکانِ قربانی، خودشان به عامل بزهکاریهای جدید تبدیل میشوند. جامعه باید اهمیت این موضوع را درک کند.
بارها در رسانهها بحث وجود شبکههای سازمانیافتهای مطرح شده که از کودکان در قالب تکدیگری یا شغلهای سخت سوءاستفاده میکنند. آیا با چنین شبکههایی برخورد داشتهاید؟
من هم شنیدهام؛ اما ما تاکنون با چنین شبکههایی مواجه نشدهایم. بیشتر کودکانی که ما میبینیم بنا به دلایلی یا والدینشان توان کارکردن نداشتهاند یا اینکه از مهاجران افغانستانی بودهاند و اجازه کار نداشتهاند. فقر نقطه مشترک همه اینهاست. حالا فرقی نمیکند که این کودک عضو یک شبکه تکدیگری باشد یا بهطور فردی به کارهای پست رو بیاورد، صورت مسئله تغییر نمیکند.
برای آینده انجمن چه برنامههایی دارید؟
توانمندکردن و آموزش کودک کار بدون توجه به آموزش جامعه و خانوادهها ممکن نیست. ما برای خودمان در هر سه بخش مسئولیت قائل هستیم. بهویژه برای زنان برنامههای متعددی را تدارک دیدهایم. زنان اگر به آگاهی و توانمندی برسند در کاهش آسیب نقش مؤثری دارند. اینکه چگونه سرپرستی برای فرزندشان باشند و مادر خوبی باشند. مادر اثر مهمی روی بچه دارد. روی آگاهی زنان باید کار کرد و برای آموزش آنها در زمینه مهارتهای مادری برنامه داریم. یک مرکز درآمدزایی برای زنان در معرض آسیب در جنوب شرق تهران دارد راهاندازی میشود. تأسیس درمانگاه مخصوص کودکان کار و باشگاه ورزشی مخصوص کودکان کار هم از دیگر برنامههای انجمن است.
12jav.net