قتل پسر معتاد به دست پدر
پسرم زندگی خودش و هم زندگی ما را سیاه کرده بود. خیلی تلاش کردیم، او را کمک کنیم، اما هر بار که در کمپ بستری میشد، بعد از ترخیص دوباره سراغ مواد میرفت.
دوات آنلاین- معلم بازنشسته که به اتهام قتل پسر معتادش در بازداشت به سر میبرد، گفت که اعتیاد فرزندش به مواد مخدر زندگی آنها را سیاه کرده بود. متهم با کامل شدن تحقیقات به زودی در دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه میشود.
به نوشته روزنامه جوان چندی قبل، مأموران کلانتری ۱۶۰خزانه از قتل مردی در یکی از خیابانهای محل باخبر شده و در آنجا حاضر شدند. اولین بررسیها نشان میداد شاهین ۴۰ساله معتاد به موادمخدر بودهاست که در جریان درگیری با پدرش به قتل رسیدهاست. با انتقال جسد به پزشکی قانونی پدر شاهین که معلم بازنشستهبود و در محل حضور داشت بازداشت شد.
اعتراف به کشتن فرزند
مجید ۶۵ساله با اقرار به قتل پسرش تحت بازجویی قرار گرفت و در شرح ماجرا گفت: «معلم بازنشسته هستم و زندگی آبرومندی داشتم. شاهین پسر بزرگم بود که سالها قبل به دام اعتیاد افتاد. او ۴۰ساله بود و به خاطر اعتیاد ازدواج نکرده بود. او زندگی خودش و هم زندگی ما را سیاه کرده بود. در این سالها خیلی تلاش کردیم، او را کمک کنیم تا مواد را کنار بگذارد، اما هر بار که در کمپ بستری میشد، بعد از ترخیص دوباره سراغ مواد میرفت. خلاصه اینکه اوضاعش خیلی بد شده بود، طوری که روزی چهار مرتبه هروئین مصرف میکرد و من ناچار بودم، پول زیادی به او بپردازم. این شرایط او را خیلی هم بداخلاق کردهبود، طوری که بارها من و مادرش را کتک زده بود وحتی تهدید به مرگ کرده بود.»
آن مرد در خصوص روز حادثه گفت: «آن روز پسر کوچکم تماس گرفت و گفت با شاهین درگیر شده است. بلافاصله به خانه رفتم و سعی کردم شاهین را آرام کنم، اما او درخواست پول کرد. قبول کردم و به او پول دادم، اما او دوباره بهانهای دیگر گرفت و گفت باید همین الان به چالوس برویم. هر چه سعی کردم او را قانع کنم تا صبح صبر کند، گوشش بدهکار نبود. به همین خاطر همراه پسر کوچکم و شاهین سوار ماشین شدیم و به طرف کرج حرکت کردیم. هنوز مسیری را نرفتهبودیم که شاهین شروع به فحاشی کرد و با لگد به شیشه کوبید. طوری که روی برادرش چاقو کشید و او را به مرگ تهدید کرد. او آنقدر بیقرار بود که یکباره در را باز کرد و از ماشین بیرون پرید.»
مرد سالخورده درباره نحوه قتل گفت: «وحشت کرده بودم و در حالیکه دستپاچه شده بودم از ماشین پیاده شدم. شاهین را بار دیگر سوار ماشین کردم و روی صندلی شاگرد نشاندم، اما او دست بردار نبود و این بار طنابی را از جیبش بیرون آورد و دور گردن برادرش انداخت. او میخواست برادرش را خفه کند. با دیدن آن صحنه کنترل اعصابم را از دست دادم و طناب را گرفتم و دور گردن شاهین پیچاندم. وقتی به خودم آمدم که پسرم از نفس افتاده بود. آنجا بود که از برادرش خواستم تا با پلیس تماس بگیرد.»
متهم در آخر گفت: «پسرم خیلی ما را اذیت کرده بود، اما هیچ وقت راضی به مرگش نبودم. در این سالها سعی کردم به بسیاری از بچهها درس بدهم و آنها را تربیت کنم، اما نمیدانم چرا پسرم به بیراهه رفت و این سرنوشت برایش رقم خورد.»
با اقرارهای متهم وی روانه زندان شد و از آنجا که پدر ولی دم فرزند محسوب میشود و همسرش هم از شوهر خود اعلام گذشت کردهبود، کیفرخواست علیه متهم صادر و پرونده برای رسیدگی از جنبه عمومی جرم به دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع شد. به این ترتیب متهم بعد از تعیین وقت در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران از جنبه عمومی جرم محاکمه خواهد شد.