نگاهی به سریال زمین گرم؛ داستان علیار و فروغ چه ضعفها و قوتهایی دارد
یکی از ایرادهای قصه، اتفاقاتی است که به اندازهای سرسری رخ میدهند که در نظر مخاطب باورپذیر نیستند. به عنوان مثال تحول «فروغ» یا علاقهای که میان او و «علیار» شکل میگیرد.
دوات آنلاین -سریال زمین گرم مانند برادرجان آخرین سریالی که به قلم نعمتا... در تلویزیون دیده بودیم، با تمرکز بر یک قصه برادرانه داستان خود را روایت میکند.
در ستایش خانواده و اهمیت حقالناس
همان طور که قبلا به این موضوع پرداختیم، این که «خانواده» در آثار سعید نعمتا... جایگاه ویژهای دارد و نشان دادن احترامی که آنها برای همدیگر قائل هستند یا فداکاریهایی که به خاطر یکدیگر انجام میدهند در بستر قصه، جزو ویژگیهای مثبت و ثابت در آثار اوست.
در سریال «زمین گرم» رابطه «علیار» با پدربزرگش «یارعلی» و حتی پدر بدسابقهاش «استوار» نمونههایی از این احترام و ارزش است که او برای اعضای خانوادهاش قائل است. «علیار» به خاطر برادرزاده اش از خودگذشتگی میکند و همه تلاشش را میکند تا او با پول حرام و دزدی بزرگ نشود. موضوع حقالناس و حرام و حلال هم از مسائلی است که معمولا در آثار او، تاکید زیادی روی آن وجود دارد. فارغ از نوع پرداختن به این موضوعات، بیان آنها ارزشمند است.
درگیری تکراری «فروغ» و «علیار»
قصه سریال زمین گرم با وصیت «اصلان» و تغییراتی که این وصیت در زندگی «علیار» ایجاد کرد، آغاز شد و بعد از آن با اختلاف «فروغ» و پدرش با «اصلان» و «استوار» ادامه یافت. یکی از ایراداتی که در قصه «زمین گرم» وجود دارد این است که پس از پیدا شدن سروکله «استوار» در زندگی «علیار» و همسرش، مدام شاهد درگیری این زوج با یکدیگر بر سر نادیده گرفتن یا نگرفتن «استوار» بودهایم. در قسمتهای گذشته پافشاری «علیار» برای مراقبت از پدرش و به دنبال آن مخالفت «فروغ» و «ماجد» با این شخصیت تکرار شده، تا جایی که این درگیری جذابیت اش را از دست داده، به تکرار افتاده است و جای خالی اتفاقاتی که قصه را پیش ببرند احساس میشود.
یکی دیگر از ایرادهای قصه، اتفاقاتی است که به اندازهای سرسری رخ میدهند که در نظر مخاطب باورپذیر نیستند. به عنوان مثال تحول «فروغ» یا علاقهای که میان او و «علیار» شکل میگیرد، ناگهانی اتفاق میافتد و مخاطب به خوبی انگیزههای این شخصیتها از تغییرات مهم و اساسیشان را درک نمیکند.
همان دیالوگهای همیشگی
سعید نعمتا... بیش از هر چیز، با سبک دیالوگنویسی خاصی که دارد شناخته میشود. دیالوگهایی که او برای شخصیتهایش مینویسد آهنگین است و کنایه دارد. یکی دیگر از ویژگیهای دیالوگهای او تکرار است. مثلا وقتی شخصیتها با یکدیگر در حال گفتوگو یا بحث هستند، یکی از شخصیتها برای تاکید روی منظور صحبت خود یا تاثیر بیشتر حرفش، کلمه خاصی را چند بار تکرار میکند و جملههایش را یکی پس از دیگری با تاکید روی آن کلمه میگوید.
نعمتا... معمولا برای شخصیت های قصهاش از اسمهایی استفاده میکند که شاید کمتر شنیده باشیم. «ماجد»، «استوار» و «علیار» در «زمین گرم» نمونهای از اسامی خاص او هستند. بنابراین «زمین گرم» را این نظر نمیتوان نسبت به دیگر آثاری که نعمتا... نگارش فیلم نامهشان را برعهده داشته، متفاوت دانست.
خوبها: خمسه، همت و فلاح
«فروغ» و «علیار» دو شخصیت اصلی قصه هستند که مرجان شیرمحمدی و صادق برقعی نقش آنها را ایفا میکنند. صادق برقعی که سابقه بازی در تئاتر دارد و اکنون با «زمین گرم» اولین حضور خود را در تلویزیون تجربه میکند، در نقش شخصیت اصلی سریال بازی کاملا متوسطی داشته و نتوانسته با این مجموعه در اولین کار تصویری خود به اصطلاح گل کند. مرجان شیرمحمدی در قسمتهای گذشته سریال نسبت به ابتدای آن بازی روانتری از خود به نمایش گذاشته، اما به طور کلی نمیتوان از بازی او در نقش «فروغ» به عنوان یکی از بازیهای خوب سریال یاد کرد و این نقطه ضعف به ویژه در قسمتهای اول سریال بیشتر به چشم میآمد.
نادر فلاح که قبلا در فیلم «درخونگاه» تجربه بازی در نقش یک بیمار روانی را داشته در این سریال هم مشابه آن نقش را بازی کرده و در نقش چنین شخصیت خاصی بازی خوب و باورپذیری داشته است، علاوه بر او علیرضا خمسه به عنوان یک شخصیت روستایی درستکار و اصغر همت در نقش یک پدر زخمخورده و تنها، بازیهای خوبی داشتهاند. کامران تفتی که آخرین بار در سریال «برادرجان» نقشی منفی را بازی کرده بود، در «زمین گرم» هم یکی از شخصیتهای قلدر و بیرحم سریال یعنی «اصلان» را برعهده داشته و بازی متفاوتی از خود به نمایش نگذاشته است.
منبع: روزنامه خراسان
12jav.net