2024/04/26
۱۴۰۳ جمعه ۷ ارديبهشت
زن جوان بعد از 19 سال مادرش را پیدا کرد

زن جوان بعد از 19 سال مادرش را پیدا کرد

زن جوان: هر چند رفتار نامادری‌ام در این سال‌ها خوب بود اما جای مادرم در زندگی‌ام خالی بود. موضوع را به شوهرم گفتم و او کمکم کرد که شکایت کنیم تا مادرم را پیدا کنم.

دوات آنلاین -زن 22 ساله که بعد از جدایی والدینش 19 سال مادرش را ندیده بود به کمک پلیس تهران موفق به ملاقات با او شد.  مینا 22 ساله است و دختری خردسال دارد. بعد از جدایی والدینش 19 سال از مادرش خبری نداشت تا این‌که چند روز پیش توانست از طریق پلیس و دادسرای جنایی تهران بعد از یک هفته تلاش، مادرش را پیدا کند. با زن جوان به گفت‌وگو نشستیم و او از 19 سال جدایی و روز وصال گفت.

 

*از جدایی والدینت بگو.

تنها فرزند مشترک آنها و سه ساله بودم که به خاطر اختلاف خانوادگی جدا شدند. هیچ خاطره و تصویری از آن زمان از مادرم در ذهنم نیست.

 

*در این سال‌ها دنبال مادرت بودی؟

دوست داشتم دنبالش بروم اما رد و نشانی از او نداشتم. پدرم و خانواده‌اش از او برایم حرف نمی‌زدند. چند سال نزد خانواده پدرم بودم و وقتی پنج ساله شدم پدرم ازدواج کرد و به خانه جدید رفتیم و برادر و خواهر ناتنی دارم. همیشه قلبم برای مادرم می‌تپید و دوست داشتم برای یکبار هم شده او را ببینم.

 

*چه شد تصمیم گرفتی او را پیدا کنی؟

هر چند رفتار نامادری‌ام در این سال‌ها خوب بود اما جای مادرم در زندگی‌ام خالی بود. موضوع را به شوهرم گفتم و او کمکم کرد که شکایت کنیم تا مادرم را پیدا کنم.  فقط نام، نام خانوادگی و تاریخ تولد مادرم را داشتیم. بعد از چهار روز از طریق ثبت‌احوال فهمیدیم او زنده است و روزنه امیدی برایم باز شد. چند روز بعد پلیس خبر داد مادرم را یافته و روز بعد قرارملاقات‌مان را گذاشتند. آن شب تا صبح نخوابیدم و هزاران سوال و فکر و خیال در ذهنم بود.

 

*از روز ملاقات بگو.

 حس عجیبی داشتم، دوست داشتم در اتاق پلیس که باز شد با مادری پر از احساس و عشق روبه‌رو شوم اما این ‌طور نشد و زنی را روی صندلی دیدم بدون احساس که حتی به سختی همدیگر را ملاقات کردیم. می‌خواستم همه 19 سال دلتنگی را در همان لحظات برایش بگویم. احساسی نداشت و می‌گفت شوکه‌ام. او ازدواج کرده و دختری خردسال و پسری نوجوان داشت. مادرم می‌گفت دو بار رفته محله قدیمی‌مان مرا پیدا کند اما نتوانسته بود. در این مدت که او را پیدا کردم، چندبار از طریق واتس‌اپ حرف زدیم، یکبار در پارک همدیگر را دیدیم و در قرار بعدی دخترم را که نوه‌اش بود، بردم.  او هیچ احساسی نسبت به نوه‌اش نداشت و از من خواست مثل قبل به زندگی‌ام ادامه دهم.

 

منبع: روزنامه جام جم

12jav.net

 

کلید واژه
دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.