2024/12/07
۱۴۰۳ شنبه ۱۷ آذر
پیشنهادات ما
دعوای مرگبار با شوهر بعد از آشتی

دعوای مرگبار با شوهر بعد از آشتی

این زن می‌گوید شوهرش دچار توهم شده بود و همین موضوع اختلافاتی را میان‌شان به وجود آورد.

دوات آنلاین-زن و شوهر جوانی در حالی که ۲۴ ساعت از آشتی آنها نگذشته بود درگیری مرگباری را رقم زدند.

 

به گزارش روزنامه جوان، ظهر روز پنجشنبه هشتم خردادماه قاضی مرادی بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران با تماس تلفنی ماموران کلانتری شهرزیبا از قتل مرد جوانی باخبر و همراه تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی راهی محل شد.

 

تیم جنایی در یکی از بیمارستان های غرب تهران با جسد مرد 38 ساله‌ای به نام حمید روبه رو شدند که با اصابت ضربه چاقویی به پشتش به کام مرگ رفته بود.

 

نخستین بررسی ها نشان داد دقایقی قبل ساکنان ساختمانی در غرب تهران به ماموران پلیس اطلاع می دهند، زوج همسایه شان با چاقو زخمی شده اند و آنها را برای درمان به بیمارستان منتقل کرده اند که پس از حضور ماموران مشخص شد مرد جوان بر اثر خونریزی شدید فوت کرده و همسرش فهیمه که از ناحیه پا با چاقو زخمی شده است از مرگ نجات یافته و تحت درمان است.

 

در حالی که تحقیقات درباره این حادثه ادامه داشت، پدر و مادر حمید به اداره پلیس رفتند و از عروسشان به اتهام قتل پسرشان شکایت کردند و مدعی شدند که آنها از مدتی قبل با هم اختلاف داشته اند.

 

بنابراین صبح دیروز فهیمه پس از بهبودی و مرخص شدن از بیمارستان به عنوان مظنون به قتل شوهرش برای بازجویی به دادسرای امور جنایی منتقل شد.

 

متهم در تحقیقات پلیسی با انکار قتل شوهرش در ادعایی گفت: هفت سال قبل من و شوهرم در شرکت رنگ سازی خودرویی کار می کردیم که با هم آشنا شدیم. دو ماه با هم ارتباط دوستانه داشتیم و بعد ازدواج کردیم. زندگی ما خوب بود و دو سال و نیم قبل دخترمان به دنیا آمد، اما شش ماه بعد از تولد دخترمان با هم اختلاف پیدا کردیم.

 

وی ادامه داد: حمید ناگهان دچار بیماری روانی شد به طوری که همیشه توهم داشت و خیال پردازی می کرد. او می گفت که داخل خیابان افرادی او را تعقیب می کنند و قصد دارند وسایل او را سرقت کنند. گاهی وقت ها با ترس وارد خانه می شد و می گفت که افرادی قصد دارند او را بدزدند و بعد هم بکشند. من خیلی تلاش کردم او را کمک کنم اما فایده‌ای نداشت و از طرفی هم پدر و مادرش از 16 سال قبل از هم جدا شده بودند و با آنها هم ارتباطی نداشتیم که از آنها کمک بگیرم. حمید وقتی حالش بد میشد مرا کتک می زد و من هم از رفتارهای او خسته شده بودم به طوریکه تصمیم گرفتم از او جدا شوم، اما به خاطر دخترم تحمل می کردم تا اینکه چند روز قبل از حادثه دوباره او با من درگیر شد و مرا کتک زد که از خانه قهر کردم و همراه دخترم به خانه پدرم رفتم چند روزی آنجا بودم تا اینکه یک روز قبل از حادثه حمید به خانه پدرم آمد و با من آشتی کرد و خواست همراه او به خانه برگردم. او حالش خوب نبود به همین خاطر از قرص های اعصاب و روان پدرم استفاده کرد و شب به خانه برگشتیم ظهر روز حادثه حمید به اتاقش رفت و کمدش را باز کرد و مدعی شد که من کلید کمدش را به صاحبکارش داده ام و صاحبکارش هم مقداری از وسایل او را سرقت کرده است. پس از این ادعا به حمید گفتم که بهتر است برای درمان به بیمارستان برود و بعد به آشپزخانه رفتم که ناگهان به سوی من حمله کرد و گلویم را گرفت. او قصد داشت مرا خفه کند که او را هل دادم و به زمین خورد. پس از این فلاسک آب جوش را  برداشتم که روی او بریزم، اما موفق نشدم. حمید چاقویی برداشت و به پای من ضربه‌ای زد. سپس دوباره او را هل دادم و از دستش فرار کردم و به داخل پله های آپارتمان رفتم و از همسایه ها درخواست کمک کردم و آنها هم ما را به بیمارستان بردند.

 

وی در پایان گفت: من متوجه نشدم چطور شوهرم زخمی شد.

 

متهم در ادامه برای تحقیقات بیشتر و روشن شدن زوایای پنهان این حادثه در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت.

12jav.net

 

پیشنهادات ما
دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.