عاقبت هولناک دوئل عشقی 2 جوان
هردو پسر عاشق دختری به نام نگار بودند. آنها سعی داشتند رقیب را از میدان به در کنند اما این درگیری آنقدر بالا گرفت که باعث بازداشت یکی و کوری دیگری شد.
دوات آنلاین-جدال طولانی مدت دو جوان برای تصاحب عشق دختری منجر به درگیری و کوری یکی از آنها و بازداشت دیگری شد. متهم روز شنبه در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد.
دو سال قبل بود که خبر کوری چشم پسر جوانی به ماموران پلیس دادهشد. جوان مجروح در بیمارستان بستری بود. او وقتی از سوی پلیس مورد بازجویی قرار گرفت، گفت: من در ابتدا متوجه نشدم چه کسی به من حمله کرده است چون حمله کنندگان صورتهایشان را پوشاندهبودند اما بعد متوجه شدم او پسری به نام پوریا است.
جوان مصدوم گفت: من و پوریا به خاطر دختری که من عاشقش بودم با هم درگیری داشتیم و پوریا بارها من را تهدید کرده و گفته بود کاری میکند تا من از عشق به نگار پشیمان شوم.
وقتی ماموران در این خصوص تحقیق کردند متوجه شدند پوریا و جوان مجروح به نام بهرام از یک سال قبل از حادثه هر دو عاشق دختری به نام نگار شدند و در این رقابت عشقی هرکدام قصد داشته دیگری را از میدان به در کند.
نگار در بازجوییها گفت: من به هیچکدام از آنها بله نگفته بودم و هرکدام از آنها فکر میکرد به خاطر دیگری پاسخ مثبت نمیدهم .اما من در این درگیری نقشی نداشتم.
وقتی پوریا بازداشت شد ادعا کرد اصلا در درگیری حضور نداشت. او گفت: من عاشق نگار بودم و هرگز هم از عشق به او دست نکشیدم اما ضارب بهرام من نیستم و او برای اینکه مرا از میدان به در کند چنین حرفی میزند.
پوریا درباره اینکه زمان حادثه کجا بود، گفت: من آن زمان در خانه بودم.
با این حال بهرام بر شکایتش از پوریا باقی ماند و گفت من اتهام بیخود نمیزنم و کسانی هستند که دیدهاند ضارب پوریا بوده است.
با صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به شعبه 11 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. روز شنبه در ابتدا شاکی در جایگاه قرار گرفت او دوباره از علاقهاش به نگار گفت و سپس ادامه داد: من هیچ دشمن دیگری بجز پوریا که بخواهد چنین ضربهای به من بزند نداشتم پوریا به من حمله کرد. او قبلا هم گفته بود چنین کاری میکند. او برای اینکه شناسایی نشود صورتش را پوشانده بود و بقیه کسانی هم که همراهیاش میکردند همگی ماسک داشتند.
شاهدان چه گفتند
سپس شاهدان یکبه یک در جایگاه قرار گرفتند. یکی از آنها گفت: من صورت پوریا را ندیدم اما اطمینان دارم که ضارب اوست با اینکه ماسک داشت اما از روی بدنش و دستهایش فهمیدم که او پوریا است.
شاهد دیگر گفت: ضارب ماسک داشت حرف هم نمیزد من نمیتوانم مطمئن باشم که ضارب پوریا باشد.
وقتی نوبت به پوریا رسید او اتهام را رد کرد و گفت: این یک حرف دروغ است که من بهرام را زده و او را کور کردهام. در آن زمان من آنجا نبودم بهرام شخصیتی دارد که ممکن است کسانی دیگری چنین کاری کرده باشند و با او دشمنی کرده باشند.
در پایان قضات تصمیمگرفتند تا مراسم قسامه در این خصوص برگزار کنند و از شاکی خواستند که قسم بخورد اطمینان دارد ضارب پوریا است. در صورتی که شاکی حاضر نباشد قسم بخورد این بار متهم باید قسم بخورد که ضارب نبوده است.
12jav.net