چه چیزهایی را از گذشته همسر باید بدانیم
حساسیت بعضی افراد نسبت به گذشته همسرشان آنقدر زیاد است که آنها را دچار سوء ظن میکند و زندگی برای آنها تلخ میشود.
دوات آنلاین-شناخت از همسر یعنی دانستن واقعیت شخصیتی و سبک زندگی او. اگر از همسرمان شناخت درستی نداشته باشیم در زندگی مشترک دچار مشکلات فراوانی خواهیم شد.زوجها قبل از اینکه تصمیم به ازدواج با کسی بگیرند ممکن است به فرد دیگری دلباخته باشند همانطور که به شما دلباختهاند اما در موارد قبلی نتیجهای حاصل نشده است.اما ما چقدر باید نسبت به گذشته همسرمان حساس باشیم؟ و چطور حواسمان را از گذشته همسر و فکرهای آزار دهنده نجات دهیم؟
سختی رهایی از گذشته
ـ رهایی از فکر آنچه در گذشته اتفاق افتاده است خیلی سخت و دشوار نیست. کافی است هر موقع که چنین افکاری به سراغتان می آید فکرتان را به طرف مسئله دیگری هدایت کنید. شما حتی میتوانید با فکر کردن به فهرست خرید روزانه از این فکر بیرون بیایید.
در واقع با پرت کردن حواس خودتان مانع از این می شوید که در این افکار غوطه بخورید و دائم به زوایای مخفی ماجرا بپردازید. فکر بد به سراغتان می آید؟ نفس عمیق بکشید پاها را دراز کنید، اجازه بدهید به جای افکار منفی ارامش به سراغتان بیاید.
ـ به وضعیتی که شما در آن قرار دارید حسادت به گذشته می گویند. آدم حسود در این شرایط به آدم ها یا حوادثی که در گذشته افتاده است حسادت می کند.
فکر کردن به ارتباطات گذشته شریک زندگیتان سبب حس نا امنی، اندوه، خشم و پریشانی می شود یعنی همه چیزهایی که یک آدم حسود حس می کند. ولی شما باید درک کنید که چیزهایی که در گذشته اتفاق افتاده اند لزوما ربطی به شرایط حال ندارند و تهدیدی برای رابطه به حساب نمی آیند.
به طور معمول آدم ها جزئیات آنچه که در گذشته اتفاق افتاده است را فراموش می کنند و این یعنی شما در بسیاری از مواقع بی سبب حس عدم امنیت می کنید.
ـ این مشکل شماست که نمی توانید از فکر گذشته همسرتان رها شوید. به خاطر این مشکل نمی توانید همسرتان را بازخواست کنید.
او گذشته خودش را داشته و این چیزی است که حقیقتا ارتباط زیادی به شما ندارد. کنکاش زیاد در گذشته وی به شما حال خوبی نمی دهد و در واقع رابطه را هم تحتتأثیر قرار می دهد. یعنی دقیقا همان اتفاقی می افتد که شما به خاطر آن نگران هستید.
علاوه بر این پرس و جوی زیاد از همسرتان در مورد گذشته اش این معنی را می دهد که شما اثر وجود خودتان را کم تر از افراد دیگر می دانید.
ـ روی افکارتان کار کنید. هنگامی که دایماً خویش را درگیر دیگری می کنید اعتماد به نفس و ارامش تان را از دست می دهید. شاید لازم باشد روی باورهایتان کار کنید. در بسیاری از موارد این سعی برای کنکاش در گذشته دیگری برآمده از این دیدگاه است که دو نفر آدم بالغ باید با هم صادق باشند و همه چیز را بدانند.
اکنون طرف مقابل شما همه چیز را در مورد گذشته اش گفته است اگرچه که لازم نبوده همه چیز را با جزئیات بیان کند و شماهمه چیز را می دانید.
حالا چه اتفاقی افتاده است جز اینکه شما دچار بی ثباتی شده اید؟ ازاین گذشته شما باید بپذیرید که اکثر آدم ها چنین تجربه ای داشته اند و واقعا هیچ اتفاق عجیب وبدی نیفتاده است.
واقعیت را بپذیرید
بیتوته نوشت:ـ به فکر رابطه خودتان باشید. حقیقت را قبول کنید شما به آنچه در گذشته اتفاق افتاده و تجربه های شریک زندگیتان حسادت می کنید. این که وی یک زمانی کس دیگری را دوست داشته، لحظات خوشی را تجربه نموده و کاری را با آدم دیگری انجام داده شما را ناراحت می کند. بهترین راه برای رهایی از این نوع حسادت ها و افکار وسواسی روی روابط خودتان کار کنید. تجربه های متفاوت خودتان را داشته باشید.
هر دوی شما صرف نظر از این که چه چیزی را از سر گذرانده اید حالا در کنار هم هستید. یادتان باشد چنانچه چیز خوشایندی هم در گذشته وجود داشته حالا دیگر تمام شده، حتی اگر طعم شیرینی داشته یا خاطره اش باقیمانده باشد. وجود خاطره ای محو یا روشن از یک رابطه در گذشته به مفهوم آن نیست که آدم ها در خاطراتشان متوقف شده اند. در یک رابطه سالم او حتماً بیشتر به آنچه که حالا در جریان است توجه می کند تا آنچه هرروز دورتر و دورتر می شود.
ـ گذشته چیزی است که ما را می سازد مگر این که ما همین دیشب به دنیا آمده باشیم. تنها قدری به گذشته خودتان فکر کنید. چه چیزهایی در آن وجود داشته؟ آیا جزء این است که مهم ترین اثر آن این بوده که شخصیت کنونی شما را ساخته است؟ هر آدمی داستانی در گذشته اش داشته و مجبور به پاسخگویی در مورد آن ها نیست. کمی عمیق تر و معنادارتر فکر کنید این مسیری است که باید طی می شد تا امروز شکل بگیرد. یک آدم به چه دلیل باید به خاطر تجربه های گذشته اش؛ خوب یا بد، پاسخگوی افراد دیگر باشد؟
12jav.net