2024/03/29
۱۴۰۳ جمعه ۱۰ فروردين
اعترافات هولناک جوان شیشه‌ای که پدرش را کشت

اعترافات هولناک جوان شیشه‌ای که پدرش را کشت

پدرم همیشه بین من و دیگر برادرانم تبعیض قائل می شد و برادر بزرگ ترم را نیز بیشتر از من دوست داشت به همین خاطر کینه عمیقی از پدرم به دل گرفته بودم.

دوات آنلاین-جوان 25 ساله شیشه ای در بازسازی صحنه جنایت مدعی شد برادرش با شکایت او و به دلیل پرداخت نکردن دیه در زندان به سر می برد و پدرش را نیز با «کینه تبعیض» به قتل رسانده است.

 

متهم 25 ساله یک پرونده جنایی که پس از بازجویی های تخصصی دست از قصه گویی برداشته و به قتل وحشتناک پدر پیرش اعتراف کرده بود، در حالی توسط کارآگاهان، به صحنه جنایت هدایت شد که هنوز آثار خون های پدر بی گناه بر خاک های زمین محصور در هسته مرکزی شهر نمایان بود.

 

دوازدهم شهریور گذشته، مالک یک زمین محصور برای سرکشی از زمین به بولوار شهید کامیاب مشهد رفت چرا که نگهبان این زمین از حدود 48 ساعت قبل به تماس‌هایش پاسخ نمی‌داد. او وقتی وارد زمین شد ناگهان پیکر غرق در خون پیرمرد 65 ساله را دید که به دلیل شدت گرمای هوا دچار فساد نعشی شدیدی شده بود.  دقایقی بعد با تماس وی و اهالی محل، نیروهای انتظامی وارد زمین مذکور شدند و مراتب را به قاضی ویژه قتل عمد اطلاع دادند.

 

بررسی های میدانی قاضی میرزایی که با چند فرضیه احتمالی وارد مرحله عملیاتی شده بود طی چند دقیقه به اختلافات خانوادگی رسید و تحقیقات روی این موضوع اجتماعی متمرکز شد. 

 

به دستور مقام قضایی کارآگاهان محمدرضا یکی از پسران مقتول را دستگیر کردند که جوانی معتاد بود. او ابتدا سعی داشت خود را بی خبر از ماجرای قتل نشان دهد اما فقط چند ساعت در برابر بازجویی ها دوام آورد چرا که کارآگاهان با فرماندهی و نظارت مستقیم سرهنگ غلامی ثانی (رئیس اداره جنایی آگاهی خراسان رضوی) شواهد و مدارک انکارناپذیری را جمع آوری کرده بودند که  متهم با دیدن آن ها چاره ای جز اعتراف نیافت و به قتل پدرش به بهانه تبعیض اقرار کرد.

 

این قاتل خونسرد که با دستور قاضی ویژه قتل عمد مشهد مقابل دوربین قوه قضاییه قرار گرفته بود، در حالی که می گفت: چاقو (آلت قتاله کشف شده) را به مادرم بدهید تا مرا قصاص کند به تشریح ماجرای این جنایت تلخ پرداخت و گفت: دو برادر و دو خواهر دارم. برادر بزرگم نگهبان یک پروژه ساختمانی است و برادر دیگرم نیز با شکایت من در زندان به سر می برد.

 

«محمدرضا-ش» درباره چگونگی شکایت از برادرش ادامه داد: ما در منطقه شهرک شهید رجایی (قلعه ساختمان) ساکن هستیم مدتی قبل از آن که پدرم را بکشم با برادرم درگیر شدم چرا که من برای تامین مخارج اعتیادم مجبور بودم ضایعات جمع آوری کنم و این ضایعات را به خانه می بردم تا آن ها را بفروشم. پدرم نیز به خاطر این که نگهبان یک زمین بزرگ محصور در منطقه میدان شهدا بود مدت ها به خانه نمی آمد و ما با مادرم زندگی می کردیم. در این میان برادرم که از رفتارهای نامتعارف من خشمگین شده بود مدام مرا سرزنش می کرد که «چرا این آشغال ها را به منزل می آوری و بوی تعفن به راه می اندازی؟!» من هم که از اعتراض او به شدت عصبانی بودم با یکدیگر درگیر شدیم که ناگهان برادرم گردنم را فشار داد و من صدمه دیدم! بعد از این ماجرا از او به دادسرا شکایت کردم و برادرم به پرداخت چندین میلیون تومان دیه محکوم شد ولی به خاطر این که نمی توانست دیه مرا بپردازد با اصرار من و طبق قانون روانه زندان شد که هنوز هم در زندان است.

 

جوان 25 ساله که به مواد مخدر صنعتی از نوع شیشه هم اعتیاد دارد در ادامه بازسازی صحنه جنایت اضافه کرد: به همین خاطر پدرم همواره مرا سرزنش می کرد و اصرار داشت تا با گذشت از دیه، برادرم را از زندان آزاد کنم ولی من بدون دریافت دیه نمی توانستم رضایت بدهم و همیشه به پدرم می گفتم اگر راست می گویی و دلت به حال پسرت می سوزد پول دیه مرا پرداخت کن تا من هم رضایت بدهم!...

 

در واقع پدرم همیشه بین من و دیگر برادرانم تبعیض قائل می شد و برادر بزرگ ترم را نیز بیشتر از من دوست داشت به همین خاطر کینه عمیقی از پدرم به دل گرفته بودم! خلاصه پدرم پول دیه را نمی داد و مدعی بود که درآمدش کفاف هزینه های زندگی را نمی دهد او حتی مقداری صیفی جات نیز در همان زمین محصور کاشته بود تا حداقل مصرف خانواده را تامین کند. با وجود این من به دلیل قرص هایی که مصرف می کردم و مدتی هم در بیمارستان بستری بودم، حال طبیعی نداشتم و اعصابم به هم می ریخت. تا این که روز حادثه پدرم با من تماس گرفت که به محل کارش (نگهبانی از زمین محصور) بروم تا مقداری گوجه و طالبی به منزل ببرم، وقتی به آن جا رسیدم باز هم جر و بحث ما به آزادی برادرم کشید که من هم ناراحت شدم و در میان همین کشمکش ها چاقویی را که از داخل ضایعات برداشته بودم بر پیکرش فرود آوردم ولی نمی دانم چند ضربه به او زدم! حالا می گویند آثار 21 ضربه کارد روی بدنش وجود داشته است! بعد از آن هم پیکر غرق در خون پدرم را داخل همان زمین رها کردم و از محل بیرون آمدم. سپس در ورودی را از بیرون قفل کردم و چاقوی خون آلود را هم به پشت بام یکی از اهالی محل انداختم که پلیس آن را کشف کرده است.

 

در بازسازی صحنه این جنایت وحشتناک که سرهنگ علی بهرامزاده (رئیس دایره قتل عمد پلیس آگاهی خراسان رضوی) نیز حضورداشت، کارآگاه جمالی (افسر پرونده) جزئیاتی از محتویات پرونده و چگونگی دستگیری متهم با راهنمایی و هدایت های قاضی کاظم میرزایی را شرح داد و سپس قاضی با تجربه شعبه 211 دادسرای عمومی و  انقلاب مشهد پایان بازسازی صحنه جنایت را اعلام کرد و به این ترتیب متهم این پرونده جنایی نیز با صدور قرار بازداشت موقت روانه زندان شد.

 

منبع: خراسان

12jav.net

 

دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.