مجرمان اسكیمری، حساب مشتریان كافی شاپ را خالی میكردند
كافی شاپی با قهوههای 8 میلیونی
اعضای این باند طعمههای خود را به كافیشاپ میكشاندند و در آنجا كارتهای بانكی مشتریان را كپی میكردند و سپس دست به سرقت میزدند .
دوات آنلاین-«مدتها بود میخواستم دو ماشین مدل بالایم را بفروشم و به جای آن ماشین جدید و شاخی بخرم تا نزد دوستانم كم نیاورم، اما نه خریدار درست و حسابی پیدا میكردم و نه ماشینی كه باب دلم باشد. تا اینكه مرد ناشناسی با گوشی تلفن همراهم تماسگرفت و گفت میداند فروشنده خودرو هستم و حاضر است به قیمت دندانگیری هر دو ماشینم را بخرد. من هم از خدا خواسته پیشنهادش را قبول كردم و قرار شد همدیگر را ببینیم.»
امیر سر قرار رفت و با خریدار چك و چانههایش را زد و بالاخره با هم روی یك رقم مشخص، توافق كردند. بعد از توافق، خریدار ماشین به امیرگفت برای این معامله باید به او شیرینی بدهد. برای همین به او پیشنهاد داد به كافیشاپی كه همان نزدیكیهاست، بروند تا هم در مورد جزئیات معامله صحبت كنند و هم چیزی بخورند.
امیر سرمست و خوشحال از معامله، اما بیخبر از اتفاق شومیكه در كمینش بود، همراه او وارد كافیشاپ شد. با فروشنده سر یك میز نشستند و بعد از كلی گلگفتن و گل شنیدن، بقیه حرفهایشان را در مورد معامله ماشین زدند و نیم ساعت بعد هم بلند شدند تا بروند.
امیر میگوید: «پول نقد همراهم نبود و برای همین، كارت بانكیام را به یكی از متصدیان كافیشاپ دادم تا در كارتخوان بكشد. پس از پرداخت صورتحساب، همراه با فروشنده از كافی شاپ خارج شدیم. خوش و خرم از خرید ماشین، رفتم تا به بقیه كارهایم برسم، اما چند ساعت بعد با دیدن یك پیامك بانكی عجیب، خون در رگهایم یخ زد. مثل بهت زدهها شده بودم. شك داشتم پیام متعلق به من باشد. آن را چند بار خواندم تا مطمئن شوم اشتباه نكردهام. هیچ اشتباهی رخ نداده بود. پیام درست بود، از بانك من با شماره حساب خودم بود، اما هشت میلیون و 300 هزار تومان از حسابم كسر شده بود. چطور چنین چیزی ممكن بود؟ هر چه فكركردم، عقلم به جایی قد نداد. آن روز جز كارت كشیدن در كافیشاپ، جای دیگری نرفته و خریدی با رقم هشت میلیون و 300 هزار تومان نكرده بودم. پس چطوراین پول از حسابم كسر شده بود. آن لحظه به این فكر كردم كه شاید كارت بانكیام را دزدیده باشند، اما وقتی كیف پولم را نگاه كردم، كارت سرجایش بود. بلافاصله به بانك رفتم و موضوع را با آنها در میان گذاشتم. رئیس بانك پس از شنیدن حرفهایمگفت به حسابم دستبرد اینترنتی زده شده است. برای همین به پلیس فتا مراجعه و سیر تا پیاز ماجرا را برایشان تعریف كردم.»
با اطلاعاتی كه امیر در اختیار پلیس فتای استان البرز قرار داده بود، ماموران به این نتیجه رسیدند كه به احتمال زیاد اطلاعات كارت عابر بانك امیر توسط دستگاه اسكیمری كه به دستگاه كارتخوان (پوز) نصب بوده، كپی شده و سارق یا سارقان با استفاده از این شیوه توانستهاند به حساب بانكی مشتری دسترسی پیدا كنند.
در حالیكه پلیس تحقیق روی پرونده كلاهبرداری از امیر و شناسایی و دستگیری متهمان را آغازكرده بود چند شكایت مشابه دیگر مطرح شد و شاكیان مدعی بودند در همان زمانی كه در كافی شاپ كارت بانكی كشیده بودند، به حساب بانكیشان دستبرد زده شده است. با طرح شكایت جدید، ماموران چند روز، روی فعالیتهای كافیشاپ مورد نظر شاكیان زوم كردند و پس از انجام تحقیقات فنی، زن و مردی را به عنوان متهمان اصلی این پرونده بازداشت كردند.
هردو متهم ابتدا منكر ارتكاب جرم شدند، اما وقتی در برابر شواهد غیرقابل انكار پلیس قرار گرفتند، بقیه همدستانشان را هم لو دادند. آنها در اعترافات خود گفتند باند هشت نفرهای دارند كه دو نفرشان زن و بقیه مرد هستند. اعضای این باند پس از شناسایی افراد پولدار، با آنها تماس میگرفتند و پیشنهاد فروش خودرو، ملك یا اشیای قیمتی دیگر را میدادند. اعضای این باند در ادامه طعمههای خود را به كافیشاپ میكشاندند و در آنجا كارتهای بانكی مشتریان را كپی میكردند و سپس دست به سرقت میزدند كه با استفاده از این شیوه از كارت بانكی 300 مشتری در شهرهای تهران، كرج، فردیس، شهریار، اندیشه و ملارد، مبلغ سه میلیارد تومان سرقت كرده بودند.
منبع: جام جم
12jav.net