دام پلید مرد خوش سر و زبان برای زنان و دختران دم بخت
دختر فریب خورده: به سیامک اعتماد کردم و با او دوست شدم. هرچه میگذشت، ارتباطم با او بیشتر میشد. مدتی بعد، سیامک با من تماس گرفت و گفت...
دوات آنلاین-حرص و آز، خط پایانی ندارد. جوانه که بزند، برخیها تا ته آن میروند که سیر شوند، اما بعضی سیریناپذیرند، هرچه به دست آورند، باز هم بیشتر میخواهند. زن و مرد هم ندارد و هر دو گرفتار طمع میشوند. پروانه و سیامک، هر دو به خاطر طمع، زندگیشان را مفت و مسلم باختند. یکی مالش و همه آن چیزی که در 17 سال زحمت کشیده بود جمعکند را از دست داد و آنیکی هرچه از راه دزدی به دست آورده بود، یکشبه باخت و چهاردیواری غمزده و خاکستری زندان نصیبش شد.
پروانه زن میانسال و مجردی است که چهار خواهر و برادرش ازدواج کردهاند و با پدر و مادر پیرش زندگی میکند. او در یکمرکز بیمه مشغول به کار بود و درآمد جزئی داشت. بعد از بازنشستگی، با همان درآمد جزئی که بعد از گذشت 27 سال توانسته بود جمع کند، خانه نقلی و جمع و جوری در محلهای در جنوب شهر تهران خرید، اما به خاطر طمع، تمام سرمایهاش را به باد داد.
ماجرا از آن روزی شروع شد که با سیامک در یکی از شبکههای مجازی آشنا شد. مرد خوش سر و زبانی که به قول پروانه، خیلی زود توانست او را با خود همراه کند. پروانه میگوید: «اواخر خرداد امسال بود که با سیامک آشنا شدم. میگفت دندانپزشک و جراح فک است. موقعیتش خیلی خوب بود و با توجه به این موضوع، به او اعتماد کردم و با او دوست شدم. هرچه میگذشت، ارتباطم با او بیشتر میشد. مدتی بعد، سیامک با من تماس گرفت و گفت میتواند یک واحد مسکونی که متعلق به یکی از بستگانش است با قیمت بسیار پایینتر و به شکل امتیازی برای من خریداری کند.
این را که گفت، من هم از خداخواسته معطل نکردم. آپارتمانی که با کلی زحمت توانسته بودم بعد از 27 سال در جنوب تهران خریداری کنم، به پایینترین قیمت عرف بازار فروختم و پولش را به سیامک دادم تا مرا در سودی که قرار بود نصیبم شود، شریک کند. بعد از واریز پول، رفتار سیامک ناگهان تغییر کرد و آن مردی نبود که من در این مدت شناخته بودم. گوشی تلفن همراهش را خاموش کرد و دیگر هیچ دسترسیای به او نداشتم.»
در حالی که پروانه نگران از دست دادن کل سرمایه زندگیاش بود، سیامک با زن دیگری آشنا شد و همان حرفهایی را که به پروانه زده بود، به آنها هم میگفت و سرخوش از اینکه دست پلیس به او نخواهد رسید، مشغول برداشتن کلاهشان بود.
پروانه چند بار دیگر با همان شمارهای که از سیامک داشت، تماس گرفت، اما خاموش بود. زن میانسال که دیگر دستش از همهجا کوتاه شده بود، به کلانتری رفت و از سیامک به اتهام کلاهبرداری شکایت کرد.
با دستور مقام قضایی، شکایت پروانه از سیامک به کارآگاهان پلیس فتای تهران ارجاع شد. کارآگاهان زبده در مرحله اول تحقیقات خود و با توجه به شگرد متهم به بررسی سوابق مجرمان سابقهدار پرداخته و موفق به شناسایی یک سابقهدار حرفهای شدند که با استفاده از همین شگرد اقدام به کلاهبرداری از زنان کرده بود.
در ادامه، کارآگاهان یکی از مرتبطان متهم به نام اکرم را به پایگاه یکم پلیس آگاهی دعوت کردند و از او در مورد نحوه آشناییاش با سیامک بازجوییکردند. اما او در بازجوییها مدعی شد شناختش از سیامک در حد همان چیزهایی است که پروانه اعلام کرده است. او هم مدتی با سیامک رابطه داشت، اما وقتی سیامک از او درخواست پول کرد، رابطهاش را با مرد کلاهبردار قطع کرده بود.
ماموران با استفاه از روشهای کشف جرم، توانستند محل زندگی سیامک را در محدوده منطقه جنتآباد شمالی تهران پیدا کنند و پس از مدت کوتاهی دستور دستگیری متهم از سوی مقام قضایی صادر شد. یکم آبان امسال بود که بالاخره سیامک دستبند فولادی به دست از مخفیگاه خود خارج شد.
سیامک بعد از انتقال به مقر پلیس مورد بازجویی قرار گرفت. او هم مثل بسیاری از متهمان ابتدا از در انکار وارد شد و گفت از هیچکس کلاهبرداری نکرده است، اما وقتی در برابر شواهد و مدارک غیرقابل انکار پلیس قرار گرفت، تسلیم شد و در اعترافات خود گفت: «از مدتها پیش با عضویت در سایتهای همسریابی و دوستیابی و تهیه یک بیوگرافی ساختگی با موقعیت شغلی و اجتماعی وسوسهانگیز، اعتماد خانمهای مجرد را جلب میکردم و با دادن پیشنهادهای مالی آنها را برای خرید ملک، خودرو، دریافت وام و. .. فریب میدادم. بعد از اینکه پول به حسابم واریز میکردند، گوشی تلفن خود را خاموش میکردم و دیگر با آن شماره به من دسترسی نداشتند که بتوانند پیدایم کنند.»
در تحقیقات تکمیلی از متهم مشخص شد سیامک بیش از 300 میلیون تومان از مالباختگان کلاهبرداری کرده است. بهجز پروانه، چهار شاکی دیگر هم به پلیس مراجعه کردند.
منبع: جام جم
12jav.net