شیخ فضل الله نوری که بود و چه کرد
در اقوال مختلف از شیخ فضلالله بهعنوان یکی از مخالفان مشروطه یاد شده است اما درستش این است که او تا جایی از کار، سفت و سخت پشت مشروطه ایستاد.
دوات آنلاین-«...من نعش آن بزرگوار را بر سردار همچون پرچمی میدانم که به علامت استیلای غربزدگی پس از ۲۰۰سال کشمکش بر بام سرای این مملکت افراشته شد». این شاید معروفترین جملهای باشد که از میان همه آثار جلال آلاحمد به محض اداشدن مخاطب را به یاد منظور نویسنده یعنی واقعه بر دارکشیدن شیخ فضلالله نوری میاندازد. واقعهای اندوهبار که ١١٠سال پیش در روز برابر ٩ مرداد ١٢٨٨ خورشیدی اتفاق افتاد و به یکی از لکههای سیاه انقلاب پرافتخار مشروطه بدل شد. جنبشی که اگرچه بن آن بر آزادیخواهی و نفی استبداد بنا گذاشته شده بود، اما در ادامه و با قدرتطلبی سرانش به راه ناصواب تمامیت خواهی افتاد .
شاگرد خلف میرزای شیرازی
شیخ فضلالله نوری سوم دی ١٢٢٢ خورشیدی در روستای لاشک از توابع کجور استان مازندران به دنیا آمد. او پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی در بلده به تهران آمده و تحصیلات خود را تا پایان دوره سطح در مدرسه علمیه مروی پی گرفت. سپس به نجف رفت و آنجا در محضر استادانی چون میرزا حبیبالله رشتی و محمدتقی نجفی اصفهانی به تلمذ پرداخت. اما شاید مهمترین استاد او در این مقطع را باید میرزای شیرازی قلمداد کرد، چه آنکه وقتی این مرجع تقلید بزرگ شیعه بار سفر بسته و از نجف به سامرا هجرت کرد، شیخ نیز پی او را گرفته و مجاور حرم عسکرین شد. جالب است بدانید شیخ فضلالله در جریان نهضت تنباکو نقش چشم و گوش بینای صاحب فتوای تحریم تنباکو یعنی میرزای شیرازی را در ایران ایفا میکرد. مشهور است که تا این مرجع تقلید عالیقدر از طریق شاگرد خود یعنی شیخ از لغو قرارداد کمپانی رژی اطمینان حاصل نکرد، حکم به لغو فتوای حرامبودن استعمال تنباکو نداد.
پیگیر مشروعیت مشروطه
در اقوال مختلف از شیخ فضلالله بهعنوان یکی از مخالفان مشروطه یاد شده است اما درستش این است که او تا جایی از کار، سفت و سخت پشت مشروطه ایستاد؛ کما اینکه در جریان مهاجرت کبری علما به شهر قم، در کنار روحانیون اسم و رسمدار طرفدار مشروطه قرار گرفت و بهرغم تمناهای دولت عینالدوله با آنان راهی قم شد. او تا زمان امضای فرمان مشروطیت از سوی مظفرالدینشاه در قم ماند اما از جایی به بعد، در پی پیشرویهای مشروطهخواهان به دلیل عدم توجه آنها به شرع مقدس اسلام هنگام تهیه قوانین، به مخالفت با آنان برخاست. شیخ آنطور که خود میگفت، به دنبال مشروطه مشروعه بود و قانون اساسی کپیشده از قانون اساسی سایر ممالک را برنمیتابید. نتیجه آنکه چندی پس از فتح تهران، سران مشروطه که وجود شیخ را مخل زعامت خود بر جنبش میدانستند، پس از برگزاری یک دادگاه فرمایشی او را در میدان توپخانه تهران بر دار کشیده و شهید کردند.
منبع: شهروند
12jav.net