2024/03/29
۱۴۰۳ جمعه ۱۰ فروردين
خودتان را ببخشید تا به آرامش برسید

خودتان را ببخشید تا به آرامش برسید

گاهی خودبخشودگی به‌معنی یافتن خوشی به‌جای اندوه است. با رهاکردن یاد می‌گیریم که زندگی کنیم. گاهی افسوس و پشیمانی طبیعی ا‌ست اما قرار نیست باقی زندگی را در اندوه و پشیمانی سپری کنیم.

دوات آنلاین-«چطور به اینجا رسیدم، چطور ممکن است چنین خطایی از من سر زده باشد؟!» این مکالمات ذهنی، برای خیلی از ما پیش آمده است. همه ما اشتباهاتی مرتکب شده‌ایم و تصمیم‌های غلطی گرفته‌ایم که گاهی پیامدهای پرهزینه‌ای داشته‌اند. خودبخشودگی یا بخشیدن خودمان، به این معنی است که بتوانیم خودمان را به‌خاطر این اشتباهات و تصمیم‌های غلط ببخشیم.

 

در این مطلب به شما می‌گوییم چرا خودبخشودگی مهم است، چطور از دشواری آن بکاهیم و به آدم‌های شادتری تبدیل شویم. اوضاع همیشه بر وفق مراد پیش نمی‌رود. کارها و اعمال ما همیشه بازتابی از خود واقعی ما نیستند، این مساله در مورد دیگران هم صدق می‌کند. با‌این‌حال، بخشیدن دیگران معمولا آسان‌تر از بخشیدن خودمان است. گویا ما آنقدر که به خودمان سخت می‌گیریم، در مورد دیگران سخت‌گیری نمی‌کنیم.

 

چرا خودبخشودگی اهمیت دارد؟

بر مبنای نظر کارشناسان، بخشیدن اضطراب را کاهش می‌دهد که نتیجه آن تقویت سیستم ایمنی بدن است. بخشیدن، بیماری‌ها و اختلالات روانی مانند افسردگی و اضطراب را تسکین می‌دهد، با کاهش خشم و تقویت سلامتی قلب، به تقویت سلامت عمومی بدن منجر می‌شود. در روزگاری که اضطراب و افسردگی گسترده است، با بخشیدن خودمان به بهبود و حفظ سلامتی خود کمک می‌کنیم. اگر راهی برای بخشیدن خودمان و دیگران پیدا نکنیم، گرفتار نگرانی و خودخوری می‌شویم. گاهی ما درس‌های دردناکی از زندگی می‌گیریم، اما قرار نیست با استمرار این درد، پیوسته خودمان را عذاب دهیم. این درد لزوما بزرگ و پیچیده نیست، همین‌که از اشتباه‌مان نمی‌گذریم و رهایش نمی‌کنیم، مایه درد و رنج است.

 

اشتباهی که شاید ناخودآگاه هم نباشد، ممکن است بدانیم چرا چنین تصمیمی گرفتیم و این گاهی وضعیت‌ را دردناک‌تر هم می‌کند. باید بدانیم بیزاری از خودمان، هیچ سودی ندارد، درحالی‌که خودبخشودگی مزیت‌های بسیاری دارد. نخستین گام برای بخشیدن خودمان پرسیدن این سوال است: چرا اشتباه کردم؟ اشتباه‌کردن و گرفتن تصمیم‌های غلط، هیچ ربطی به اینکه چه کسی هستیم و می‌توانیم به چه کسی تبدیل شویم، ندارد. اشتباهات ما نباید از ارزشی که برای خودمان قائلیم، بکاهند. ما انسانیم و هر انسانی اشتباه می‌کند. ما به دلایل گوناگون برخی کارها را انجام می‌دهیم. نکته کلیدی یافتن دلیل انجام کارهاست. با شناسایی دلیل، می‌فهمیم چطور به این نقطه رسیدیم و می‌توانیم درباره ادامه مسیر تصمیم بگیریم.

 

خودبخشودگی در شرایط ناگوار

در آشفتگی ایجاد شده، ثبات و استقامت‌تان را نشان دهید. گاهی با پذیرش آشفتگی‌ای که ایجاد کرده‌ایم، آسیب‌پذیری ما بیشتر برای عزیزان‌مان آشکار می‌شود. این کار ممکن است منجر به افشای حقایق مهمتری درباره ما شود و نتایج مهمتری برای ما داشته باشد؛ وقتی می‌پذیریم که کامل نیستیم، دیگران راحت‌تر با ما ارتباط برقرار می‌کنند و ما را قوی‌تر می‌بینند. گاهی یک عذرخواهی ساده، تائیدی است بر پاسخگوبودن و اینکه با وجود تقلایمان قدرتمند و استوار هستیم. «معذرت می‌خواهم، سعی می‌کنم جبران کنم» شروع خوبی است. این به معنی این نیست که همه‌چیز بی‌عیب‌‌ونقص خواهد بود اما نشانه این است که می‌توانیم (و می‌خواهیم) برای ترمیم و بهبود وضعیت موجود تلاش کنیم.

 

استقامت در آشفتگی، یعنی ما در برابر دیگران و خودمان وانمود نمی‌کنیم که اوضاع روبه‌راه است؛ یعنی ما پای عمل‌ و باورمان می‌ایستیم، یعنی کم‌کم درمان می‌شویم و آرام می‌گیریم. هدف پایانی، رها‌کردن گذشته است. رهاکردن، یعنی خودمان را به‌خاطر آنچه نمی‌دانستیم و آنچه به ‌گمان‌مان باید (یا نباید) انجام می‌دادیم، کمبودها و اشتباهات‌مان ببخشیم اما هم‌زمان دست از پاسخگوبودن نکشیم. در این مسیر، باید اشتباه را شناسایی کنیم، تصمیم بگیریم دیگر آن را تکرار نکنیم و مسئولیت آسیب‌ها و خسارت‌های ایجاد شده را به‌عهده بگیریم. باید دست از سرزنش‌کردن خودمان برداریم. این مهارتی دشوار است که در گذر زمان به دست می‌آید اما این دشواری به سلامتی‌مان و بازگشت به وضعیت عادی می‌ارزد.

 

گاهی خودبخشودگی به‌معنی یافتن خوشی به‌جای اندوه است. با رهاکردن یاد می‌گیریم که زندگی کنیم. گاهی افسوس و پشیمانی طبیعی ا‌ست اما قرار نیست باقی زندگی را در اندوه و پشیمانی سپری کنیم. بعضی وقت‌ها شاید لازم باشد خودمان را نه به‌خاطر انجام کار اشتباه، بلکه به‌خاطر انجام کار درست ببخشیم؛ کار درستی که از پیش می‌دانستیم با هزینه گزافی همراه است اما مایل به انجامش بودیم!

 

تمریناتی برای خودبخشودگی

سؤال اساسی این است که چطور خودمان را ببخشیم؟ مهربان باشیم. مهربانی را امتحان کنیم!

 

خودمهرورزی داشته باشیم

خودمهروزی یعنی با خودمان همدلی کنیم، همدلانه با خودمان صحبت کنیم. خودمهرورزی پیش‌نیاز خودعشق‌ورزی است؛ عنصری که تقریبا برای هر چیزی در زندگی لازم است. اگر بتوانیم خودمان را مانند بهترین دوستمان ببینیم، با عشق و مهربانی با خودمان صحبت کنیم و خودمان را در اولویت قرار دهیم، یعنی باور داریم که ارزشمند هستیم. در مقایسه با خودمان، ما معمولا با دیگران مهربانانه‌تر رفتار می‌کنیم.

 

کافی ا‌ست با خودمان مهربان‌تر باشیم. اگر در خودگویی‌تان در حال سرزنش‌کردن خودتان هستید، از خود بپرسید: «اگر این اتفاق در مورد شخص دیگری افتاده بود، چه فکری می‌کردم؟ آیا همین احساس را در مورد آنها داشتم؟» همان مهر و همدلی را که نسبت به دیگران نشان می‌دهید، نثار خودتان کنید. احساس خجالت‌زدگی بخشی از روند درمان است و باعث می‌شود در آینده هوشیارانه به‌دنبال راه‌هایی برای انجام بهتر کارها و اجتناب از اشتباه باشیم. همچنین کمک می‌کند هنگام تصمیم‌گیری‌های دشوار، بتوانیم نتایج و پیامدها را بپذیریم. اما بدانید که برای ایجاد تغییرات چشمگیر، نمی‌توانیم پیوسته با ترس و شرم زندگی کنیم. درواقع در چنین وضعیتی نمی‌توانیم تغییر بزرگی ایجاد کنیم!

 

یاریگر دیگران باشیم

رنج‌ها و زخم‌های ما می‌توانند دلیلی باشند برای انجام کارهای خیر بیشتر، حتی اگر نتوانیم اوضاع را روبه‌راه کنیم. این دردها و رنج‌ها، درس‌هایی هستند که فراگرفته‌ایم. ما می‌توانیم خودمان را ببخشیم و هم‌زمان به دیگران هم کمک کنیم. کمک‌های ما تنها به امور خیریه محدود نمی‌شوند، تصمیم‌گیری‌ بهتر ما می‌تواند کار خیر باشد. می‌توانیم به نیازمندان کمک کنیم. فعالیت داوطلبانه داشته باشیم، کسانی را که احساس تنهایی می‌کنند، همراهی کنیم، به درددل آدم‌ها گوش دهیم و با کمک به دیگران، به‌تدریج خودمان را می‌بخشیم.درواقع، با کمک به دیگران برای گذر از موقعیت‌های دشوار و دردناک، راهی برای گذر از دشواری‌ها و دردهای خودمان پیدا می‌کنیم.

 

حقیقت این است که ما همان‌گونه که به دیگران کمک می‌کنیم، می‌توانیم و باید به خودمان کمک کنیم. ما با شنیدن درددل دیگران درباره کوتاهی‌ها و شکست‌هایشان، توجه، آسودگی، همدردی، بخشش و عشقی را نثارشان می‌کنیم که اغلب از خودمان دریغ می‌کنیم. بنابراین روشن است که می‌دانیم چه باید کنیم. کافی ا‌ست همان مهر و بخششی را که سخاوتمندانه به دیگران ارائه می‌کنیم، به خودمان هم پیشکش کنیم. پس برای اینکه دوباره به زندگی برگردیم، به دیگران کمک می‌کنیم. با نشان‌دادن مسیر به دیگران، راه خودمان را هم پیدا می‌کنیم. خواهید دید که این‌گونه، بخشیدن خودتان ساده‌تر می‌شود.

 

درونیات‌ خود را آشکار کنیم

با گشودگی و صحبت از خودتان خودبخشودگی ساده‌تر می‌شود. برای رسیدن به آرامش، می‌توانیم درباره آسیب‌پذیری‌هایمان با دیگران صحبت کنیم. بهتر است به نکات و رویدادهایی که توجه دیگران را جلب می‌کنند، اشاره کنیم، مانند روشی که مددجوها در جلسات گروهی حمایتگر مثل جلسات معتادان گمنام، از خودشان می‌گویند. دوست داریم دیگران چه چیزی از ما بدانند؛ همان را بگوییم. این‌گونه هم آنها ما را می‌شناسند و هم ما درک بهتری از خودمان پیدا می‌کنیم. در نتیجه این درک بهتر، یاد می‌گیریم نقاط ضعف‌مان را آشکار کنیم درحالی‌که توانمندی‌هایمان را شناسایی می‌کنیم. قرار نیست حرف‌هایمان را همه‌جا با صدای بلند جار بزنیم. کافی‌ است چندنفری از اطرافیان‌مان، از وضعیت ما و احساسات‌مان باخبر باشند. آشکارسازی نیازمند شجاعت است؛ هرچند ممکن است راه‌حل نباشد اما گامی برای شروع است.

 

در این مسیر دیگران می‌توانند افکار و فرضیات نادرست ما را شناسایی و گوشزد کنند. شاید به‌خاطر اشتباه‌مان لایق سرزنش باشیم، شاید هم نباشیم اما به‌هرحال با ادامه سرزنش خودمان زندگی سازنده‌ای نخواهیم داشت. ما می‌توانیم، اعمال، حالت و برخوردمان با دیگران را اصلاح و هم‌زمان تمرین خودبخشودگی کنیم. به‌عبارتی می‌توانیم پاسخگو باشیم و هم‌زمان از حرکت رو به جلو و پیشرفت، بازنمانیم. در هنگام پیشروی، ممکن است متوجه شویم برخی همراهی‌مان نمی‌کنند. ممکن است آنها هنوز آماده این کار نباشند. همچنان که پیش می‌رویم و آسیب‌ها را جبران می‌کنیم، می‌توانیم راه‌های بهتری برای همراه‌کردن دیگران پیدا کنیم. حتی با اطمینان می‌گویم، می‌توانیم به شادی و خشنودی برسیم.

 

منبع: آرمان

12jav.net

 

دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.