توطئه زنانه برای قتل داماد
قتل مرد جوان، خاطرهای از یكی از كارآگاهان پلیس آگاهی استان اردبیل است. مرد جوان در این جنایت قربانی توطئهای زنانه شد كه هنگام بازسازی صحنه قتل، راز قتل او توسط افسر پرونده فاش شد. متهم اصلی برای ازدواج، سناریوی این جنایت را اجرا كرد.
دوات آنلاین-آذر ماه بود كه زنی جوان در حالی كه كودكی در آغوش داشت وارد اتاقم شد. همسر او ناپدید شده بود. زن جوان گفت: «چند روز قبل به خانه مادرم رفتم و همراه شوهر و بچهام شب را آنجا ماندم. صبح زنگ خانه به صدا درآمد و مرد جوانی با شوهرم كار داشت. شوهرم به نام شهرام با همان لباسهای خانه، مقابل در رفت اما دیگر برنگشت. زن جوان چادرش را روی سر مرتب كرد و ادامه داد: «شهرام میخواست تا با دختری ازدواج كند. او را نمیشناسم اما شهرام چندین بار گفته بود كه میخواهد با دختری به نام ساناز ازدواج كند.»
دستهای مقتول
با شكایت زن جوان تحقیقات برای یافتن مرد جوان آغاز شد. هیچ تماسی از سوی شهرام صورت نگرفته بود و از طرفی مدركی نیز كه حكایت از به گروگان گرفته شدن مرد جوان باشد، بهدست نیامد. شواهد و قرائن حكایت از آن داشت كه شهرام به قتل رسیده است.
بررسیها در این رابطه ادامه داشت تا اینكه چند روز بعد مركز گشت اعلام كرد در 25 كیلومتری شهرستان ارومیه، اطراف روستایی گزارش شده كه دو دست از خاك بیرون آمده است.
بلافاصله راهی محل حادثه شده و در بازرسی از محل تنها چیزی كه بهدست آمد تیغه موكت بری بود كه بالای سر مقتول قرار داشت. بعد از انجام تحقیقات میدانی جسد بیرون آورده شد، جنازه متعلق به مردی حدودا 25 ساله بود كه لباس خانه و راحتی به تن داشت. در تن پیمایی از جسد، آثار ضرب و جرح پشت سر و شیار خفگی عمیق دور گردن مقتول به وضوح دیده میشد. باتوجه به لباسهای قربانی و محل دفن، این فرضیه مطرح شد كه مرد جوان در خانه به قتل رسیده است. هیچ مدرك شناسایی همراه مقتول نبود و متخصصان پزشكی قانونی اعلام كردند كه زمان زیادی از مرگ میگذرد.
هویت مقتول
در ادامه بررسیها سراغ پروندههای فقدانی رفته و باتوجه به شباهت شهرام با جسد كشف شده این احتمال مطرح شد كه جسد متعلق به شهرام باشد. با این فرضیه از خانواده مرد جوان خواسته شد به پزشكی قانونی بروند و به این ترتیب جسد از سوی آنها شناسایی شد.
تماس مشكوك
در تحقیق از خانواده شهرام، به سرنخهایی از یك زن رسیدیم، زن ناشناسی كه هیچ نشانی از او در دست نبود. طبق اظهارات برادر مقتول، زن ناشناسی دو روز بعد از ناپدید شدن مرد جوان با خانوادهاش تماس گرفته بود. زن ناشناس خودش را نامزد شهرام معرفی كرده و تماس نیز از تلفن همگانی گرفته شده بود.
با بهدست آمدن این سرنخ، بررسیها برای شناسایی زن ناشناس آغاز شد. باید او شناسایی میشد تا راز این مكالمه برملا شود.
در نهایت با انجام كارهای اطلاعاتی مشخص شد كه زن ناشناس روز حادثه به غیر از برادر شهرام با مرد دیگری به نام خسرو نیز تماس داشته است.
سراغ خسرو رفتیم . او تنها سرنخ ما برای رسیدن به زن ناشناس بود. خسرو ابتدا میگفت كه به خاطر نمیآورد فرد تماسگیرنده چه كسی بوده است. اما زمانی كه برای او ماجرا را توضیح دادم، گفت:" چند وقتی است كه با شقایق آشنا شدهام و مدام با من تماس میگرفت. تصور میكنم زنی كه خودش را نامزد شهرام معرفی كرده، همان شقایق باشد. اما من از قتل شهرام و اتفاقات دیگر بیخبر هستم.»
شقایق با اطلاعاتی كه خسرو در اختیارمان قرار داده بود خیلی زود بازداشت شد. شقایق ابتدا منكر تماس بود و بعد مدعی شد كه مردی به نام پدرام از او خواسته تا این تماس را برقرار كند.
تناقضگویی متهم سراغ پدرام رفتیم و او در تحقیقات گفت: با شهرام اختلاف داشتم و همین اختلاف باعث شده بود تا كینه او را به دل بگیرم و نقشه قتل شهرام را بكشم. روز حادثه سراغ شهرام رفتم و با تقلید صدا او را از خانه بیرون كشیدم و پشت درمانگاه روستا با او درگیر شدم.
با چوبدستی كه همراه داشتم محكم به سر او ضربهای زدم. شهرام بیهوش شد و روی زمین افتاد و من دست و پایش را بستم و با قسمتی از همان طناب، شهرام را خفه كردم. جسد را داخل وانتی كه برای یكی از دوستانم بود گذاشتم و به سمت یكی از روستاها حركت كردم و در محلی خلوت دفن كردم.
با اعتراف پدرام به جنایت همراه اكیپی از ماموران اداره آگاهی راهی محل قتل شدیم تا او به بازسازی جنایتی كه مرتكب شده بود بپردازد. اما بازسازی صحنه جنایت با واقعیت جور در نمیآمد. ظاهرا مرد جوان قتل را در محل دیگری مرتكب شده بود.
همدستانی برای قتل دوباره سراغ پدرام رفتم، او كه میدید نمیتواند حقیقت را كتمان كند، گفت: «مدتی قبل به مادر زن شهرام علاقهمند شدم و از او درخواست ازدواج كردم. اما شهرام با این مساله مخالف و مانعی بر سر راهم بود.
از طرفی میدانستم شهرام با همسرش مشكل دارد. همسر شهرام دل خوشی از شوهرش نداشت و همین مساله باعث شد به این فكر بیفتم تا شهرام را از سر راهم بردارم.
مادرزن شهرام با نقشه من موافق بود و همسرش هم به خاطر اختلافات قبلی و ناراحتیای كه از او به دل داشت با این نقشه همراهی كرد. روز حادثه، حدود ساعت 8.5 بود كه به خانه مادر زن شهرام آمدم. شهرام خواب بود، چون از قبل نقشه این جنایت را كشیده بودم، دوباره با مادرزن و همسر شهرام نقشه را مرور كردم و بعد با پشت بیل ضربهای به سر او زدم و با طناب سفیدی كه در خانه بود، دست و پای او را بستم و طناب را دور گردنش پیچاندم. بعد از آن هم جسد را از خانه بیرون بردم و مابقی ماجرا را درست گفتهام.
با اظهارات متهم، همسر و مادر زن شهرام بازداشت شدند. اینبار برای دومین بار پدرام به بازسازی صحنه جنایت پرداخت و بازسازی صحنه قتل همانطور بود كه بررسیهای پلیسی نشان میداد. باتوجه به گفتههای پدرام، همسر و مادر همسر شهرام نیز به جرم خود اعتراف كردند و متهمان روانه زندان شدند.
منبع: جام جم
12jav.net