ماجرای عاشقانه مینا وحید

دوات آنلاین-مینا وحید که به خاطر بازی در نقش جواهر سریال بانوی عمارت به شهرت زیادی رسیده است می‌گوید مردم در فضای مجازی به او بابت کارهای جواهر فحش دادند در حالی که از نظر او همه ما در روز نقشه می‌کشیم و کارهای مشابه انجام می‌دهیم. به نظر مینا وحید جواهر شخصیت بدجنسی نداشت بلکه هدفمند و سنگدل بود و می‌خواست به قدرت برسد.

فحش خوردن در فضای مجازی فقط بخشی از حاشیه‌هایی است که برای این بازیگر ایجاد شده است. در این مدت او خوساتگاران زیادی هم پیدا کرده که از طریق اینستاگرام برایش پیام خصوصی فرستاده‌اند. خودش می‌گوید من شاید در روز هزار پیام خصوصی داشتم که البته همه‌شان خواستگاری نبود. فحش و تعریف و انتقاد هم بود. بعضی پیام‌ها هم به شکل دیگری بود. مثلا آقایی پیام داده بود کی وقت داری همدیگر را ملاقات کنیم؟ من فکر می‌کردم این آقا از آشنایان است و از این‌که وقت نداشتم شرمنده شدم اما وقتی بررسی کردم دیدم هیچ آشنایی با او ندارم.

مینا وحید جدای از بازیگری شخصیتی دوست داشتنی دارد. او خوش‌اخلاق و خوش خنده است و در مصاحبه‌ای وقتی به شیوه برنامه دورهمی از او پرسیده شد آیا عاشق شده است، جواب داد:تعاریف عشق، دوست داشتن و نفرت و تمام چیزهای حسی نسبی است. من در عشق خیلی سخت‌گیر هستم و همه‌اش منتظر هستم تا عاشق شوم اما عشق برایم در سن کم پیش آمده است. این مربوط به بعد از دوران دبیرستان و در 19 سالگی است چون من در رشت زندگی می‌کردم و محیط شهر کوچک بود و پدرم هم مثل شیر از من مراقبت می‌کرد برای همین در دوران دبیرستان این مسئله پیش نیامد اما در 19 سالگی با پسری آشنا شدم تا این‌که پدرم فهمید و تمام تلفن‌های خانه را کشید تا با او صحبت نکنم. یک هفته از آن پسر خبر نداشتم تا این‌که هفته دوم آن پسر با خانواده‌اش به خواستگاری آمدند ولی پدرم مخالفت کرد. من خیلی ناراحت شدم و گریه می‌کردم. پدرم من گفت معنی عشق را می‌فهمد اما این ازدواج به نفعم نیست. حالا هم فکر می‌کنم آن پسر ازدواج کرده است.

مینا وحید همچنین درباره این‌که آیا اکنون برنامه‌ای برای ازدواج دارد یا خیر گفت: برنامه‌ای برای ازدواج ندارم.  این‌که قبول کنی در کنار فردی دیگر باشی مسوولیت بزرگی است. چون نمی‌توان ازدواج کرد بدون این‌که از قسمتی از خودت نگذری. در همه چیز باید دو نفری تصمیم گرفت و ...ولی من مدتی است در زندگی‌ام به‌تنهایی تصمیم می‌گیرم و الان آمادگی ازدواج ندارم. یعنی از 22-23 سالگی به بعد دیگر ازدواج در برنامه‌ام نیست. آن زمان خیلی دوست داشتم با کسی ازدواج کنم و او مرتب برایم کیف و کفش بخرد البته منظورم این نیست که پول خرج کند بلکه فقط کیف و کفش دوست داشتم ولی حالا خدا را شکر آنقدر پول درمی‌آورم که به خاطر این موضوع ازدواج نکنم.