بیوگرافی آرش مجیدی، افسانه ناصری و سمیرا حسن‌پور بازیگران فصل دوم سریال دلدادگان

دوات آنلاین-آرش مجیدی، افسانه ناصری و سمیرا حسن‌پور سه نفر از بازیگران اصلی فصل دوم سریال دلدادگان هستند که در این مطلب با زندگینامه آنها آشنا می‌شویم.

بیوگرافی آرش مجیدی

آرش مجیدی سال ۱۳۵۳ در آباده متولد شد و دارای مدرک تحصیلی کارشناسی ادبیات نمایشی است. او در سریال‌های زیر هشت و رستگاران و فیلم سینمایی شوکران بازی کرده است.

مجیدی فعالیت هنری خود را از تئاتر آغاز کرد و در استان فارس رتبه اول تئاتر را به دست آورد. مجیدی با سریال رستگاران درنقش یک پلیس چهره شد و همچنین با ایفای نقش در سریال زیر هشت ساخته سیروس مقدم نشان داد که از استعداد بالایی برخوردار است.

پدر آرش مجیدی کارمند ذوب آهن بخش متالوژی و  مادرش معلم بود. او فرزند اول خانواده است، آرش مجیدی با میلیشیا مهدی نژاد ازدواج کرده و صاحب یک دختر بنام میشا هستند.

آرش مجیدی عاشق کوهنوردی است و عکاسی را نیز دوست دارد.او درباره دوران کودکی خود می گوید: «بچه که بودم، دوست داشتم، بزرگ که شدم پارتیزان شوم، از بس فیلم های پارتیزانی می دیدم، فکر می کردم، پارتیزانی یک شغل است. »

بیوگرافی سمیرا حسن پور

سمیرا حسن پور متولد 16 آذر 1363 در تهران و فارغ التحصیل لیسانس رشته نمایش است. علاقه زیادی به نقاشی دارد و پیگیر موسیقی و نوازندگی پیانو است. او متاهل است.

علاقه سمیرا حسن پور به هنر از دبیرستان شروع شد اما بصورت حرفه ای با صحنه تئاتر دانشکده و با تشویق استادش بهرام بیضایی و حضور در کلاس های بازیگری، وارد تئاتر شد.

اولین بار در سال 88 وقتی 25 ساله بود با سریال چاردیواری وارد قاب تلویزیون شد و در دومین تجربه خود با نقش گلرخ سریال پایتخت 1 در سال 1390 چهره اش به شهرت رسید.

در سال 92 وقتی 29 ساله بود اولین تجربه سینمایی او با فیلم تمشک به کارگردانی، نویسندگی و تهیه کنندگی سامان سالور شروع شد.

سمیرا حسن پور بعد از بازی در فیلم تمشک با سامان سالور کارگردان آشنا شد و در نهایت این دو در سال 95 با هم ازدواج کردند.

سمیرا حسن پور در مصاحبه‌ای گفته است: از همان دوران کودکی به ورزش علاقمند بودم، استعدادم در این حوزه باعث شد همیشه ورزش کنم و در حال حاضر پینگ پنگ، والیبال، ایروبیک و شنا می پردازم در مقطعی به شکل حرفه ای به رشته دو می پرداختم و مدال هم گرفتم و الان هم عضو تیم والیبال زنان هنرمند هستم.

او همچنین گفته است: حجم زیادی از غذای من از میوه و سبزیجات تشکیل شده است. سبزیجات هم برای بدن مقوی است و هم اینکه به تناسب اندام فرد کمک می کند، همیشه وقتی سرکار می روم به همرا خودم کشمش و خرما می برم.

این بازیگر توضیح داده است: قبل از بازیگری شهرت برایم جذاب نبود اما بعد از بازی در پایتخت وقتی لطف مردم را دیدم شهرت را دوست دارم و این محبت مردم بسیار جذاب و دوست داشتنی است.

او گفته است: زمانی که سرکاری نیستم کتاب می خوانم، فیلم می بینم و در کنارش نقاشی می کشم، مدتهاست استاد پیانو دارم و تمرین موسیقی می کنم. در کودکی کلاس نقاشی می رفتم و الان دلی این کار را انجام می دهم

بیوگرافی افسانه ناصری

افسانه ناصری متولد 1339 در تهران است. او دانشجوی انصرافی رشته زبان انگلیسی است. تحصیلات مقدماتی خود را در شهر پدری اش دامغان به پایان رساند بجز بازیگری گویندگی کرده و تجربه چندین اجرا در تلویزیون را نیز دارد. در سالهای اخیر در اکثر سریال ها و فیلم های تلویزیونی او را در نقش مادر، در خانواده های ثروتمند دیده ایم، البته او در نقش های متفاوتی نیز ظاهر شده است.

افسانه ناصری درباره ورودش به دنیای بازیگری گفته است: برای بستن قرارداد پسرم سیاوش که آن زمان 9 ساله بود برای بازی در سریال گروه نجات در سال 1374 رفته بودم كه به پیشنهاد یكی از عوامل آن كار قرار شد نقش مادر را ایفا كنم. آن موقع هیچ ذهنیتی در مورد بازی و فضای آن نداشتم. البته همیشه به كارهای هنری فكر می‌كردم بخصوص گویندگی؛ اما بازیگری برایم خیلی دور از ذهن بود. به هر حال بازیگری از همان جا برایم آغاز شد.

او توضیح داده است: بازیگری چندان برایم جذاب نیست و صرفا یك شغل است، در صورتی كه نوشتن و شعر گفتن برایم یك كار دلی است و حس خوبی برایم به دنبال دارد.

افسانه ناصری همچنین گفته است: من رشته زبان انگلیسی را نیمه رها کردم و ترجیح دادم به طور آزاد مطالعاتم را ادامه بدهم. چون فکر می‌کنم درست است که دانشگاه جای خوبی است، ولی در نهایت خود آدم باید برای آموختن تلاش کند. همیشه دوست داشتم موسیقی و خوانندگی را به طور حرفه‌ای ادامه دهم اتفاقا مادرم هم صدای قشنگی دارند و به آواز هم علاقه‌ مند بودند من هم به موسیقی علاقه داشته‌ ام.

گویندگی در فیلم های مستند، اجرای برنامه های تلویزیونی بازیگری در فیلم های سینمایی و سریال های تلویزیونی از دیگر فعالیت های افسانه ناصری است.

یک خاطره از افسانه ناصری: یک بار بعد از فیلمبرداری، من با اسب داشتم به سمت اصطبل می‌رفتم تا اسب را همان‌ جا ببندم ناگهان یکی از بچه‌ های گروه با اسبش با سرعت از کنار من گذشت؛ اسب من رم کرد، به طوری که نتوانستم آن را کنترل کنم. از اسب آویزان ‌شدم در حالی‌که یک پایم در رکاب ‌گیر کرده بود. با دست لگام را گرفته بودم که کاملا سرنگون نشوم چند دقیقه‌ ای روی زمین کشیده ‌شدم تا اینکه ‌آمدند و نجاتم ‌دادند. سرم شکست و بخیه خورد.

بیشتر بخوانید: بیوگرافی کامل لیندا کیانی