دوات آنلاین-شعری از باب اول بوستان سعدی را بخوانید:
مها زورمندی مکن با کهان/ که بر یک نمط مینماند جهان
سر پنجهٔ ناتوان بر مپیچ/ که گر دست یابد برآیی به هیچ
عدو را به کوچک نباید شمرد/ که کوه کلان دیدم از سنگ خرد
نبینی که چون با هم آیند مور/ ز شیران جنگی برآرند شور
نه موری که مویی کز آن کمتر است/ چو پر شد ز زنجیر محکمتر است
مبر گفتمت پای مردم ز جای/ که عاجز شوی گر درآ یی ز پای
دل دوستان جمع بهتر که گنج/ خزینه تهی به که مردم به رنج
مینداز در پای کار کسی/ که افتد که در پایش افتی بسی
تحمل کن ای ناتوان از قوی/ که روزی تواناتر از وی شوی
به همت برآر از ستیهنده شور/ که بازوی همت به از دست زور
لب خشک مظلوم را گو بخند/ که دندان ظالم بخواهند کند
به بانگ دهل خواجه بیدار گشت/ چه داند شب پاسبان چون گذشت؟
خورد کاروانی غم بار خویش/ نسوزد دلش بر خر پشت ریش
گرفتم کز افتادگان نیستی/ چو افتاده بینی چرا نیستی؟
بر اینت بگویم یکی سرگذشت/ که سستی بود زین سخن درگذشت
12jav.net