آن دختر در تمام سرقت‌ها فیلم می‌گرفت و بهانه‌اش هم این بود که عاشق هیجان است و دلش می‌خواهد گاهی اوقات این فیلم‌های پر از هیجان را ببیند.

با چهره ای پریشان به خانه بازگشتم اما نمی توانستم از بلایی که به سرم آمده بود با کسی سخن بگویم. تا صبح خوابم نبرد و فقط گریه می کردم. نمی دانستم چگونه باید از این آبروریزی جلوگیری کنم.

در مهمانی که یکی از دوستانم برگزار کرده‌ بود با دخترپولداری آشنا و عاشق او شدم و پیشنهاد ازدواج دادم و به همین خاطر به دروغ گفتم که وضع مالی خوبی داریم و...

زن جوان: من عاشق کیوان بودم و تصمیم گرفتم هر طوری شده با او ازدواج کنم، اما همسرش مانع ازدواج ما بود برای همین ...

وقتی فهمیدم سیامک و نسرین از هم جدا شده‌اند به‌خاطر عشقی که به این زن داشتم با او ارتباط دوستی برقرار کردم اما پس از مدتی متوجه شدم که آنها دوباره ازدواج کرده‌اند ...

تصمیم داشتم با زن مطلقه ازدواج کنم اما شرایط مالی الناز خیلی خوب بود. برای رسیدن به رویای زندگی با الناز نیاز به پول داشتم تا اختلاف طبقاتی را کمتر کنم.