2025/07/14
۱۴۰۴ دوشنبه ۲۴ تير
سارق شیشه‌ای از ارواح دستور سرقت می‌گرفت

سارق شیشه‌ای از ارواح دستور سرقت می‌گرفت

دوات آنلاین- پسر جوانی که مدعی بود به دستور ارواح اقدام به سرقت می‌کند هیچ یک از اموال مسروقه را نفروخته و همه را در خانه‌اش نگه داشته بود.

چندی پیش مرد میانسالی به پلیس مراجعه کرد و از سرقت خانه ویلایی‌اش در شمال تهران خبر داد. پس از طرح شکایت ماموران به محل سرقت رفتند و با بررسی در‌ها و پنجره‌ها و به دلیل سالم بودن آنها پی بردند سارق آشنا است. علاوه بر آن بهم ریختگی هم داخل خانه به چشم نمی خورد و چون فقط وسایل گاوصندوق به سرقت رفته بود، احتمال سرقت از سوی یک آشنا را تقویت می‌کرد.

در بررسی‌های صحنه جرم سرنخی بدست نیامد که منجر به شناسایی سارق یا سارقان شود، بنابراین ماموران پلیس به بررسی دوربین‌های مداربسته اطراف محل سرقت پرداختند تا شاید سرنخی از تصاویر آنها بدست بیاید. در نهایت به  خودروی شاسی بلندی در نزدیکی محل سرقت رسیدند که در تصاویر پسر راننده مشهود بود. ماموران با این احتمال که پسر جوان، در این سرقت نقش داشته باشد، تصویر بدست آمده از دوربین مداربسته را به مالباخته نشان دادند و او با دیدن تصویر پسر جوان را شناسایی کرد و گفت: این عکس کامبیز است، او یکی از اقوام دور ماست که اتفاقا چند شب قبل از سرقت از خانه‌ام، به همراه خانواده‌اش مهمان ما بودند.

بنابراین کامبیز دستگیر شد و ابتدا منکر سرقت بود، اما در بازجویی‌ها چرا تناقض‌گویی شد و به سرقت خانه مرد آشنا و سرقتی دیگر از خانه‌ای ویلایی بالای شهر اعتراف کرد.

کامبیز مدعی شد هیچ مشکل مالی ندارد. او گفت: من مشکل مالی ندارم، اما به من دستور می‌دهند که سرقت کنم و من هم که نمی‌توانم از این دستورات سرپیچی کنم؛ مجبورم این کار را انجام دهم.

او در تشریح ماجرا گفت: چند وقت قبل در تلگرام با زن جوانی به نام ترنم آشنا شدم. اوایل آشنایی ما در فضای مجازی بود و هر چه این ارتباط بیشتر می‌شد علاقه‌ام به ترنم نیز بیشتر می شد تا اینکه با او قرار گذاشتم و او را دیدم. با اینکه ترنم از من 10 سالی بزرگتر بود اما علاقه‌ای که به او داشتم باعث شد تا به این رابطه ادامه دهم. چند وقتی از آشنایی ما می‌گذشت که ترنم مرا به مهمانی شبانه دعوت کرد. آنجا بود که اولین بار شیشه مصرف کردم، ترنم می‌گفت حال و هوای آدم را خوب می‌کند و حس خوبی می‌دهد.

او ادامه داد: بعد از آن روز هر زمان که شیشه می‌کشیدم، افرادی به خوابم می‌آمد و می‌گفت امشب باید بروی سرقت. من هیچ نیاز مالی نداشتم برای همین مقاومت می‌کردم ولی صداها همچنان در خواب به من می‌گفتند باید سرقت کنی، مرا وادار می‌کردند تا به خواسته‌ آنها عمل کنم. ارواح به من حتی آدرس محل سرقت را هم می‌دادند. من هم از خواب بیدار می‌شدم و سوار بر خودروام راهی محلی می‌شدم که ارواح در خواب آدرس آن را داده بودند. اصلا برایم مهم نبود بدانم که صاحب خانه در خانه است یا نه، تنها به چیزی که توجه می‌کردم خواسته و دستورات صداها بود.

کامبیز ادامه داد: یکی از خانه‌هایی که سرقت کردم، خانه یکی از اقوامان بود. چند شب قبل از سرقت به خانه او رفته بودیم، آن شب هم مواد کشیدم، داخل خانه بودم که ارواح به من دستور دادند باید از این خانه سرقت کنی. من هم دنبال راه چاره‌ای برای سرقت بودم که چشمم به کلید یدک روی جاکلیدی افتاد و در فرصتی مناسب آن را برداشتم. چند شب بعد دوباره ارواح به خوابم آمدند و از من خواستند دستوراتشان را اجرا کنم. در سرقت دیگرم از طریق بالکن وارد خانه شدم و بعد از سرقت وسایل با ارزش خانه را ترک کردم. بعد از سرقت به خانه‌‌مان می‌رفتم و وسایل سرقتی را در گوشه‌ای از اتاق که ارواح از من خواسته بودند می‌گذاشتم. درحقیقت با این کارم می‌خواستم از آنها قدردانی کنم. الان هم تمام وسایل گوشه اتاقم است و می‌توانید آنها را به صاحبانشان برگردانند.

با اعتراف پسر جوان به سرقت، او با قرار قانونی روانه بازداشتگاه شد و تحقیقات برای شناسایی سرقت های احتمالی او ادامه دارد.

12jav.net

 

کلید واژه
دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.