طلاق به خاطر دعوا بر سر وام ازدواج
اختلاف زن و شوهر جوان بر سر وام ازدواج باعث شد آنها راهی دادگاه خانواده شوند.
دوات آنلاین -زوج جوان به خاطر گرفتن وام ازدواج با یکدیگر درگیر شده و پیش از شروع زندگی مشترکشان، تصمیم گرفتند، برای همیشه از هم جدا شوند.
دعوای زوج جوان
به گزارش تپش جام جم، زن جوان وقتی مقابل قاضی دادگاه خانواده تهران قرار گرفت، درباره ماجرای دعوایشان گفت: دو سال پیش به عقد حسام درآمدم. در این مدت مشکلات مالی زیادی داشتیم. من برای تهیه جهیزیه و حسام برای تهیه مسکن با مشکلات مالی زیادی مواجه بودیم. تصمیم گرفتیم وام ازدواج بگیریم تا کمی از مشکلاتمان حل شود. ا کلی دوندگی کردیم و دنبال ضامن گشتیم. کارهای بانکی را انجام دادیم.
در این میان نیز برای برپایی جشن عروسیمان و تشکیل زندگی مشترک نیز اقداماتی انجام دادیم. تا اینکه وام درست شد و از بانک اعلام کردند که میتوانیم برای گرفتن وام مراجعه کنیم. وام به حسابمان واریز شد اما حسام درخواست عجیبی داشت. او میگفت برای هزینه جشن عروسی باید کل وام ازدواجم را به او بدهم. در صورتی که من باید جهیزیه بخرم و خودم کلی پول نیاز دارم، ولی او متوجه این موضوع نیست. مرتب با من دعوا میکند و میگوید که درکش نمیکنم. اگر درک میکردم باید وام ازدواجم را به او میدادم، ولی این دلیل نمیشود که من بخواهم پولم را به او بدهم. او هم باید مرا درک کند. آنقدر سر این موضوع با هم دعوا کردیم که در نهایت هردو تصمیم گرفتیم زندگی مشترکمان را شروع نکنیم و از هم جدا شویم. زندگی ما دو نفر عاقبت خوبی نخواهد داشت. او مرد پرتوقعی است از من میخواهد او را درک کنم. من هم برای خودم مشکلاتی دارم. او این موضوعات را نمیفهمد و مرتب با من دعوا میکند.
زنم مرا درک نمی کند
در ادامه شوهر این زن نیز به قاضی گفت: آقای قاضی همسرم مرا درک نمیکند. هم از من توقع دارد که خانهای خوب در منطقهای عالی بگیرم و هم یک جشن عروسی مجلل برپا کنم. از طرفی اجارهخانهها هم بالاست و در کل وضعیت من خیلی بد شد. حالا لوازم خانه را میشود با قیمتی مناسبتر یا اقساطی خرید. ما با هم زن و شوهریم و باید در همه مراحل زندگی با هم شریک باشیم نه اینکه او حساب و کتاب خودش را داشته باشد.
اگر من روی همسرم نتوانم حساب باز کنم، پس چرا باید زندگیام را با او شریک شوم. در ضمن تمام کارهای وام ازدواج را خودم انجام دادم. پیگیری کردم. مرتب به بانک سر زدم. حتی ضامن برای همسرم هم پیدا کردم تا کارمان جلو بیفتد و بتوانیم زودتر وام را بگیریم. برای برپایی جشن عروسی این پول را لازم داشتم، ولی همسرم چنان جنجالی بهپا کرد که تازه چهره واقعیاش را شناختم. او حاضر نشد حتی یک هزار تومانی از پولهایش را به من بدهد. در صورتی که من برای زندگیمان داشتم تلاش میکردم. برای همین من هم تصمیم گرفتم از او جدا شوم.
در پایان نیز قاضی سعی کرد این زوج را از جدایی منصرف کند، ولی وقتی اصرار آنها را دید، رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد و از این زوج خواست که بایک مشاوره خانواده مشورت کنند.
12jav.net