2024/11/22
۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
پیشنهادات ما
درخواست طلاق به خاطر عشق شوهر به بازیگری

درخواست طلاق به خاطر عشق شوهر به بازیگری

زن جوان که با بازیگر شدن همسرش مخالف است خواستار جدایی از او شد.

دوات آنلاین -زوج جوان پس از ده سال زندگی مشترک تصمیم گرفتند برای همیشه از هم جدا شوند. مرد جوان که به کلاس های بازیگری رفته و قرار بود اولین نقش خود را روی صحنه اجرا کند، هرگز تصورش را هم نمی کرد که همان زندگی مشترک چندین ساله اش برای همیشه نابود شود.  همسر این مرد که مخالف بازیگری او بود و سر همین مساله با شوهرش درگیر شد و در نهایت این زوج هفته گذشته برای درخواست طلاق راهی دادگاه خانواده تهران شدند.

 

آرزوی بازیگری

به گزارش تپش جام جم، مرد جوان وقتی مقابل قاضی دادگاه قرار گرفت، درباره ماجرای زندگی اش گفت: ده سال است که با نجمه ازدواج کرده ام. ما صاحب یک دختر ۵ساله شده ایم و در این مدت نیز با هم خوشبخت بودیم. تا اینکه من تصمیم گرفتم به کلاس بازیگری بروم و راهی را که همیشه دوست داشتم دنبال کنم. چراکه من همیشه آرزو داشتم بازیگر شوم.

 

به دلیل مشغله کاری هیچ وقت نتوانستم این کار را دنبال کنم. سن کمی داشتم که با نجمه نامزد شدم. بعد از آن نیز زندگی مشترکمان شروع شد و من درگیر کار و هزینه های زندگی شدم. مجبور بودم دو شیفت کار کنم. از وقتی هم که دخترمان به دنیا آمد، سرم بیشتر شلوغ شد. تا اینکه این چند وقت اخیر سرم کمی خلوت شد و تصمیم گرفتم به کلاس های بازیگری بروم. همیشه این کار را دوست داشتم. بازیگری برای من یک رویا بود. به همین دلیل تصمیم گرفتم برای عوض شدن روحیه خودم این کار را شروع کنم. در کلاس های بازیگری ثبت نام کردم و به صورت جدی تمرین هایم آغاز شد. نجمه از همان ابتدا شروع کرد به غر زدن؛ به جای اینکه مرا تشویق کند و حامی من باشد، هر شب مرا تحقیر و مسخره می کرد که به دنبال کار بیهوده ای رفتم و قرار نیست در این راه پیشرفت کنم. خیلی از این موضوع ناراحت بودم. تا اینکه از چند روز پیش برای یک نقش در تئاتر انتخاب شدم. ما شب ها تمرین می کردیم و غرزدن های نجمه همچنان ادامه داشت. یک شب که می خواستیم اجرا برویم، نجمه با من تماس گرفت و گفت که بچه مریض است.

 

در صورتی که دخترمان خیلی هم مریض نبود. یک سرماخوردگی ساده بود. می دانستم نجمه به دنبال بهانه می‌گردد تا شب مرا زهرمار کند. اصرار داشت درست شب اجرا به خانه برگردم و دخترمان را پیش دکتر ببرم. ما سر همین مساله دعوا کردیم و نجمه چنان اعصاب مرا بهم ریخت که نتوانستم اجرای خوبی داشته باشم.

 

اولین اجرای من با شکست مواجه شد. دیگر نتوانستم این موضوع را تحمل کنم و این دعوا آنقدر بزرگ شد که تصمیم به جدایی گرفتم.

 

این زندگی فایده ندارد

در ادامه همسر این مرد نیز به قاضی گفت: آقای قاضی ما هزاران مشکل در زندگیمان داشتیم. اما شوهرم بدون توجه به من و بچه اش کلی هزینه کلاس های بازیگری را داد و هر شب به خانه نمی آمد. ما را تنها می گذاشت و سر تمرین می رفت. از وقتی این کلاس ها را ثبت نام کرد، تبدیل به فرد دیگری شد. انگار از خانه فراری بود. فقط دلش می خواست با دوستان تئاتری اش وقت بگذراند. تا اینکه شب اجرا دخترمان مریض شد. من از شوهرم خواستم به خانه بیاید. ولی قبول نکرد. آن شب فهمیدم که دیگر این زندگی فایده ای ندارد و ما باید برای همیشه از هم جدا شویم.

 

در پایان نیز قاضی سعی کرد این زوج را از جدایی منصرف کند، ولی وقتی اصرار آنها را دید رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد.

12jav.net

 

پیشنهادات ما
کلید واژه
دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.