جهیزیه گران؛ دلیل طلاق زوج جوان قبل از عروسی
اختلاف زوج جوان بر سر خرید جهیزیه باعث شد آنها راهی دادگاه خانواده شوند.
دوات آنلاین -هانیه و مجتبی هنوز زندگی مشترکشان را شروع نکرده بودند که برای جدایی راهی دادگاه خانواده تهران شدند. دعوایشان از خرید مبل و فرش خانه بهعنوان جهیزیه آغاز شد.
تپش جام جم نوشت: هانیه برای تهیه جهیزیه دست روی گرانقیمتترین مبل و فرش گذاشت اما مجتبی با این کار مخالفت کرد. او پیشنهاد داد که هانیه به جای خرید چنین مبل و فرش گرانقیمتی، برای خودش طلا بخرد و پسانداز کند اما همین مسأله باعث دعوای سختی میان آنها شد تا جایی که تصمیم به جدایی گرفتند.
خرید جهیزیه گران
آنها راهی دادگاه خانواده شدند و وقتی در مقابل قاضی قرار گرفتند، زن جوان رشته کلام را در دست گرفت و گفت: یکسال پیش من و مجتبی به عقد یکدیگر درآمدیم. در این مدت همیشه متوجه عصبی بودن و خودخواهیاش میشدم. با این حال حرفی نمیزدم. همه چیز از وقتی که برای خرید جهیزیه اقدام کردم، شروع شد.
بیشتر بخوانید: درخواست طلاق به خاطر شلختگی زن
دعواهایمان زیاد شد و هر روز با هم جر و بحث داشتیم. میخواستم بهترین وسیلهها را به عنوان جهیزیه بخرم، ولی مجتبی مرتب غر میزد. هر بار به خرید میرفتیم وقتی دست روی اجناس گرانقیمت میگذاشتم، مجتبی غر میزد که چرا میخواهی تا این اندازه پول خرج کنی. هرچه به او میگفتم این زندگی و پول خودم است، فایدهای نداشت.
او میگفت باید در همه خریدها خودش باشد و نظر بدهد. من هم باید مرتب استرس را تحمل میکردم که مجتبی عصبانی نشود. مدتی گذشت تا اینکه من و مجتبی با هم به مرکز خرید رفتیم و یک دست مبل و یک فرش را پسندیدم. با ذوق و شوق میخواستم آنها را برای خانهمان بخرم که مجتبی عصبانی شد. از مغازه بیرون رفت و گفت هرگز اجازه نمیدهد چنین مبل و فرش گرانقیمتی را بخرم.
او گفت میتوانم پول آنها بدهم و برای خودم طلا بخرم. مجتبی آن شب دیوانه شده بود. به حرفهایم گوش نمیکرد و همانطور بد و بیراه میگفت. آن شب دعوای ما از مغازه مبلفروشی شروع شد و تا خانه ادامه پیدا کرد. همانجا تصمیم گرفتم این ازدواج را به هم بزنم.
چشم و هم چشمی
در ادامه شوهر این زن نیز به قاضی گفت: آقای قاضی این زن فقط به خاطر چشم و همچشمی میخواهد زندگی هردویمان را نابود کند. پدر هانیه همان اول مقداری پول به او داد و گفت با این پول هم میتواند پسانداز داشته باشد و هم برای خودش جهیزیه بخرد اما هانیه با بیفکریاش سعی کرد همه آن را خرج جهیزیهاش کند. در صورتی که به نظر من اصلا لزومی ندارد گرانقیمتترین وسایلها را برای خانهمان بخریم. میخواستم به او بفهمانم که اگر میگویم وسیلههای ارزانتر بخر، به خاطر این نیست که به پولش چشم دارم. حرفم این بود ولخرجیهای بیمورد را حذف کند.
میخواستم بگویم این پول را میتواند پسانداز کند. این زن انگار قرار است در یک قصر پادشاهی زندگی کند که حتی ریزترین وسیلههایش هم باید مارکدار و گرانقیمت باشد. از این اخلاقش خیلی بدم آمد. واقعا برایم زور داشت. تازه آنجا بود که متوجه شدم این زن خودخواه و پرتوقع است و فقط به چشم و همچشمی فکر میکند. برای همین من هم از این ازدواج منصرف شدم.
در پایان این جلسه قاضی دادگاه خانواده از این زوج خواست که برای حل شدن مشکلشان با مشاوره خانواده صحبت کنند و از جدایی منصرف شوند. درنهایت این زوج قبول کردند که پیش از هر تصمیمی از مشاور راهنمایی بگیرند تا شاید اختلافشان حل شود.
12jav.net