خلاصه داستان و بازیگران فیلم یادگار جنوب + نقد
موضوع فیلم یادگار جنوب چیست؟ کدام بازیگران در این فیلم بازی کرده اند و چه نقدهایی بر آن نوشته شده است؟
دوات آنلاین -یادگار جنوب فیلم به کارگردانی حسین دوماری و پدرام پورامیری است که از داستانی جذاب و حضور بازیگران مطرح بهره می برد. این دو کارگردان پیش از این فیلم جان دار را ساخته بودند.
خلاصه داستان فیلم یادگار جنوب
در خلاصه داستان رسمی که برای این فیلم منتشر شده فقط نوشته شده است: «باید عبور کرد» اما به نوشته فیلیمو داستان یادگار جنوب درباره عشق یک دختر و پسر است و ازدواج آنها در حالی که پسر در کما است و ازدواج آنها باعث میشود شرایط پیچیدهای رخ دهد.
بازیگران فیلم یادگار جنوب
وحید رهبانی، الناز شاکردوست، پژمان جمشیدی، مسعود کرامتی، ساناز سعیدی با حضور سحر دولتشاهی و صابر ابر بازیگران فیلم یادگار جنوب هستند.
2 نقد بر فیلم یادگار جنوب
در ادامه خلاصه ای از 2 نقد را که بر فیلم یادگار جنوب نوشته شده است، می خوانید:
داستان پر ابهام
مجتبی اردشیری، منتقد سینما در ایرنا نوشت: دومین ساخته سینمایی حسین دوماری و پدرام پورامیری، نسبت به فیلم نخستشان (جاندار)، چند گام به عقب محسوب میشود. یادگار جنوب برخلاف آنچه گفته میشود تطابق فرم و محتوا نیست. اتفاقا با آنکه محتوازده نیست اما محتوا از فرم جلوتر است.
یادگار جنوب، با ابهام آغاز میشود. فیلم مدام با فلاشبک، داستانی غیرخطی را برای مخاطب روایت میکند که تنها بر حجم ابهام آن افزوده میشود. این ابهامآفرینی، تقریبا دوسوم فیلم را شامل شده و وقتی رمزگشایی صورت میگیرد، مخاطب متوجه عدمضرورت این روایت غیرخطی میشود.
این شکل روایتگری نهتنها به لحاظ زیباییشناختی در اثر کاربردی نداشت بلکه در تعلیقآفرینی نیز موفق عمل نکرد. این عدمموفقیت از آن جهت صورت گرفته که نویسندگان نتوانستند در دوسوم ابتدایی داستان، نشانهگذاریهای هدشمندانهای در جهت خلق تعلیق ایجاد کنند. به جای تعلیق، مخاطب با انبوه سوالاتی مواجه میشود که در نبود یک شخصیتپردازی درست به وجود میآید.
البته که تقریبا تمامی این سوالات در همان رمزگشاییها پاسخ داده میشود اما عدمالزام به منطق روایی و دراماتیک نبودن این رمزگشایی، دو فاکتوری است که در «یادگار جنوب» به آن اکتفا شده و متاسفانه اجازه نداده تا ساختار و ساحت فیلم، در قلمروی حرفهای حیات داشته باشد.
فیلم به اندازهای در حلق تعلیق عاجز نشان داده میشود که حتی پس از رمزگشایی، باز هم نمیتواند در مقام تلافیکننده، تعلیق نهایی را رقم بزند و اجازه میدهد که داستان در یک جمود عجیب به پایان برسد. حال آنکه از نقطه صفر داستان تا سکانس انتهایی، قطار درام، تحرک چندانی را به خود ندید و بر روی همان نقطه آغازین خود ایستاد. درست مانند سکانس اول و آخر فیلم با آن قاببندی زیبا که اگرچه مشترک است، اما در دو احوال متفاوت گرفته شده است.
این رویه، تناقض آشکار فیلم نیز است. آنجایی که تلاش میکند تا با روایت و تدوین غیرخطی، چندان مقید به رئالیسم نباشد و پایانبندی که تشنه یک درام غافلگیرکننده و مهیج است اما جای پنجه رئالیسم بر تمام سکانسهای فینال دیده میشود تا فیلم از این منظر نیز موفق ظاهر نشود.
به همین جهت عنوان میشود که «یادگار جنوب»، بهمراتب از «جاندار» عقبتر و تجربیتر است. در «جاندار»، مخاطب با رئالیسمی صریح مواجه بود که سبب شد تا نام کارگردانان این کار بهعنوان یکی از فعالان سینمای اجتماعی ایران برجسته شود اما تجربه موفق «جاندا» در کارگردانی و «شنای پروانه» و «یاغی» در فیلمنامه، برای چهارمینبار در یادگار جنوب امتداد نیافت تا شگفتی از بابت مسیر و راهی که این ۲ کارگردان خوشقریحه برای فیلم دوم خود انتخاب کردند، دامن بسیاری از علاقمندان به سینمای اجتماعی را بگیرد.
«یادگار جنوب»، اگرچه با چگالی انتقام جلو میرود اما انتقام، تنها در اندازه لفظ مطرح است و در هسته مرکزی روایت، ضریب نمیخورد. همچنانکه عاشقانه کار نیز الکن و خالی از مناسبات این حوزه است.
با تمام این احوال، «یادگار جنوب»، فیلم خوشرنگولعابی است که میتواند مخاطبش را سرگرم کند. موسیقی گوشنوازی دارد. فیلمبرداری هوشمندانهای برای این کار صورت گرفته و بازیها درخور تحسین هستند. وحید رهبانی، لایههای درونی و بیرونی یک نقش دشوار را بهخوبی برای مخاطبش قابلهضم کرده. با یک سحر دولتشاهی مبتکر مواجه هستیم و صابر ابری که در سایه یک گریم سنگین، مهندسی و هارمونی درستی میان زبان بدن و فنبیان ایجاد کرده تا به این ترتیب، یکی از امیدهای اصلی شاخه بهترین بازیگر نقش مکمل مرد مطرح باشد.
حسین دوماری و پدرام پورامیری اگرچه در این فیلم نیز به ساحت قصهگویی وفادار بودند اما مسیر را اشتباه آمدند و نباید اینچنین از سینمای اجتماعی سقوط میکردند و در چهارمین تجربه حرفهای خود، به دوران پیش از جاندار برمیگشتند.
عشق و جنون در فیلم یادگار جنوب
شبنم محمودی شرق، عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران نیز در ایرنا نوشت: یادگار جنوب یکی از فیلم های صفر و صدی است. این فیلم یا میتواند در اکران عمومی موفق به جذب حداکثری تماشاچی شود یا اینکه شکست سنگینی را تجربه خواهد کرد و این مساله ریسک بسیار بالایی است که سازندگان اثر به احتمال زیاد به آن واقف بوده اند.
وحید ابراهیمی صاحب یک نمایشگاه اتومبیل دلباخته شیوا خواهر نزدیک ترین دوستش صالح شده است. صالح به دلیل اینکه وحید از کودکی در خانواده آنها بزرگ شده با ازدواج آنها مخالف است، این درگیری منجر به مرگ مغزی شیوا می شود و ورود رعنا اتفاقات جدیدی را رقم می زند.
جوانترین فیلمسازان سینمای ایران عنوانی بود که بسیاری از منتقدان و کارشناسان سینمای ایران به تیم دونفره حسین دوماری و پدرام پور امیری دادند و «جان دار» بعنوان نخستین اثر سینمایی این دو فیلمساز که سابقه ساخت فیلم کوتاه را نیز در کارنامه خود دارند امیدواری های زیادی را نزد مخاطبان سینما ایجاد کرد که شاهد آثار متنوع و اثر گذاری از این دو جوان هنرمند باشند. امیدواری ای که با تماشای سریال یاغی و فیلم شنای پروانه که این دو از نویسندگان فیلمنامه اش بودند تقویت شد اما تماشای
«یادگار جنوب» همچون آب سردی بود که بر پیکر مخاطب مشتاق تماشای اثر جدید دوماری و پور امیری ریخته شد. قصه فیلم رابطه عشق و جنون است، عشقی که بسیار جنون آمیز و فراتر از واقعیتها تصویر شده و همین جنون آمیز بودنش شاید سبب می شود تا بیننده از یک جایی به بعد دیگر رغبتی برای ادامه داستان نداشته باشد و البته معتقدم ریتم کند داستان که به ساختار هم منتقل شده و با وجود لوکیشن ها و فضاهای بسیار بدیع و متنوع، نتوانسته موفق عمل کند، در این بی رغبتی تاثیر مضاعف دارد. البته که شاید ساختار غیر خطی هم که سازندگان فیلم در نشست رسانه ای خود به آن اشاره کردند در به وجود آمدن چنین مساله ای دخیل باشد. چرا که استفاده مکرر از تکنیک فلاش بک در چنین ساختاری اگر ضابطه مند نباشد به کلیت ساختار لطمه وارد می کند و بنظر می رسد یادگار جنوب از چنین ناحیه ای هم دچار آسیب شده باشد.
سوای نام عجیب فیلم که مشخص نیست چرا اسمش یادگار جنوب است و معتقدم ارتباط اثر گذاری با کلیت ساختار و محتوا ندارد، فضای کلی فیلم هم فضای عجیبی است به گونه ای که در برخی بخشها به فضای سایکودرام نزدیک می شود و در قسمتهایی دیگر با یک فیلم معمایی و حادثه ای روبرو می شویم و البته در بخش های زیادی از فیلم نیز همان عشق های عجیب و غریب را می بینیم.
عشق وحید به شیوا، عشق حرا به صالح، عشق رعنا به وحید و الی آخر که هیچکدام از این عشق ها نیز به مقصود نمی رسند و به شکلی بی نتیجه رها می شوند. بجز عشق وحید به رعنا در پایان فیلم که اعتقاد دارم بسیار کلیشه ای و کاملا ناهمخوان با کلیت محتوا و ساختار است و به نظر می رسد صرفا برای گیشه و خوشامد تماشاگر عام در پایان بندی گنجانده شده است.
بازی های فیلم هم دلچسب نیست و البته به جز بازی متفاوت سحر دولتشاهی و بازی بسیار درخشان و کوتاه صابر ابر در نقش دلال محبت و کار چاق کن، نکته اثر بخشی در بازی بازیگران اصلی فیلم از جمله وحید رهبانی، پژمان جمشیدی و الناز شاکر دوست به چشم نمی خورد که این نکته نیز از ضعفهای فیلم و بعنوان یک عامل بازدارنده تلقی می شود. البته در این بین نباید از نورپردازی خوب، فیلمبرداری مناسب و طراحی صحنه چشم نواز فیلم به راحتی عبور کرد که توجه بیشتر به این موارد از سوی سازندگان اثر در کنار استفاده بیشتر از لوکیشن های متنوع و کم نظیر می توانست سبب جذابیت بیشتر یادگار جنوب شود که به هر شکل در مجموع چنین اتفاقی رخ نداده است.
یادگار جنوب در مجموع یکی از فیلم های صفر و صدی است. این فیلم یا می تواند در اکران عمومی موفق به جذب حداکثری تماشاچی شود یا اینکه شکست سنگینی را تجربه خواهد کرد و این مساله ریسک بسیار بالایی است که سازندگان اثر به احتمال زیاد به آن واقف بوده اند و حتما برای انجام چنین ریسکی حتما دلایل قابل قبولی را دارند.
12jav.net