طلاق به خاطر ماه عسل تلخ
زن جوان که از سفر ماه عسل ناراضی بود راهی دادگاه خانواده شد تا از شوهرش جدا شود.
دوات آنلاین -نازنین وقتی دید در ماه عسل شان، مجبور شد به جای هتل در چادر بماند، به شدت عصبانی شد. جنجال و دعوای این زوج جوان در نهایت به دادگاه خانواده کشیده شد و قاضی دادگاه به پرونده این تازهعروس و داماد رسیدگی کرد. این زوج که در ماهعسلشان به شدت با هم درگیر شدهبودند، اصرار به طلاق داشتند.
تپش جام جم نوشت: زن جوان وقتی مقابل قاضی دادگاه قرار گرفت، درباره ماجرای زندگیاش گفت: یکسال و نیم پیش با ایمان آشنا شدم و با هم ازدواج کردیم. ما به عقد یکدیگر درآمدیم و در این مدت هم نامزد بودیم و داشتیم کارهای عروسیمان را انجام میدادیم. من و ایمان عاشق هم بودیم و تصور میکردم مشکلی با هم نداشتهباشیم. اما یک رفتار ایمان همیشه اذیتم میکرد، با این حال تصور نمیکردم همین رفتارش باعث شود بخواهم از او جدا شوم. ایمان همیشه بدون برنامهریزی زندگی میکرد. هیچ برنامهای برای کارهایش نداشت. بدون هیچ قرار و برنامهای با من تماس میگرفت و میگفت بیا برویم فلان جا.
چادر زدن در ماه عسل
همیشه سر این رفتارش غر میزدم و میگفتم حداقل کمی برنامهریزی کن. مثلا در خانه نشسته بودیم که ناگهان لباسش را میپوشید و میگفت برویم بیرون. با این حال خیلی برایم مشکلساز نبود. تا اینکه بعد از عروسیمان به سفر کیش رفتیم. از مدتها قبل قرار بود به این سفر برویم. کلی برای خودم برنامهریزی کرده بودم. تصور نمیکردم این سفر را هم مثل بقیه کارهایش بدون برنامهریزی برویم. با خودم گفتم برای ماه عسلمان کلی برنامهریزی میکند. حتی با خودم تصور میکردم کلی سورپرایز هم دارد. ولی وقتی به کیش رسیدیم،
در کمال ناباوری متوجه شدم هیچ هتل یا جایی را رزرو نکرده و تازه میخواهد دنبال اتاق بگردد. با چمدان دنبال هتل بودیم اما همه اتاقها رزرو بود. خیلی تعجب کردم. شوکه شدهبودم. وقتی دیدم ایمان حتی سفر ماه عسل مان هم برایش تا این حد بیاهمیت است، خیلی ناراحت و عصبانی بودم. تا جایی که مجبور شدیم چادر بزنیم و در چادر بخوابیم. همان شب وقتی صبح شد گفتم میخواهم برگردم. ولی ایمان به جای عذرخواهی، داد و بیداد راه انداخت و کلی به من توهین کرد. تا جایی که با گریه از سفر ماهعسلم برگشتم و الان هم دیگر دلم نمیخواهد در کنار این مرد زندگی کنم.
همسر ایرادگیر
در ادامه، شوهر این زن نیز به قاضی گفت: آقای قاضی همسرم فقط ایرادهای مرا میبیند. او متوجه نیست خودش چقدر اخلاقهای بدی دارد. او مرتب غر میزند. از وقتی با او آشنا شدهام، با هیچ شرایطی سازگار نیست. من اهل تفریح و خوشگذرانی هستم. ولی هر بار که میخواستم برنامهای بچینم، فقط غر زده و انرژی منفی به من دادهاست. برای همین هر بار هم برنامههایمان با مشکل مواجه شدهاست. تا اینکه برای ماهعسل به کیش رفتیم.
فصلی که ما به کیش میرفتیم مسافر زیاد نبود. برای همین تصور میکردم میتوانیم خودمان یک هتل خوب پیدا کنیم. ولی وقتی به آنجا رفتیم هتل خوبی که نزدیکمان بود، اتاقهایش پر بود. آنها به ما گفتند فقط یک شب را تحمل کنیم و صبح فردا میتوانیم یک اتاق تحویل بگیریم. من هم از نازنین خواستم یک شب را در چادر بمانیم. اما او آنقدر غر زد و دعوا راه انداخت که مجبور شدیم برگردیم.
در پایان قاضی سعی کرد این زوج را از جدایی منصرف کند، ولی وقتی اصرار آنها را دید رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد.
12jav.net