درخواست طلاق بعد از خواندن دفتر خاطرات عروس جوان
مرد جوان وقتی دفتر خاطرات همسرش را خواند شوکه شد و تصمیم به جدایی گرفت.
دوات آنلاین -مرد جوان وقتی دفترچه خاطرات همسرش را پیدا کرد، پس از ۱۹ماه زندگی مشترک، تصمیم گرفت برای همیشه از همسرش جدا شود. او که خاطرات دوران مجردی همسرش را خوانده بود، نتوانست بعضی از پنهانکاریهای او را تحمل کند. برای همین راهی دادگاه خانواده تهران شد و درخواست طلاق داد.
پیدا شدن دفتر خاطرات
تپش جام جم نوشت، این مرد درباره ماجرای زندگیاش به قاضی گفت: «۱۹ماه پیش با پریا ازدواج کردم. مدت آشنایی ما تا ازدواج ششماه بود. از طریق یکی از آشناهایم بهم معرفی شدیم و بعد از ششماه نیز مراسم ازدواجمان برگزار شد. پریا دختر ساکت، آرام و مهربانی بود. او زن خوبی بود و من تصور میکردم در کنارش خوشبخت خواهم شد. وقتی هم زندگی مشترکمان آغاز شد، مشکل و اختلاف خاصی با هم نداشتیم. پریا زن بیحاشیهای بود و تصور میکردم صداقت زیادی دارد. خیلی به او اعتماد داشتم. تا جایی که حتی با خودم میگفتم شاید من لایق چنین زن مهربان و روراستی نباشم. برای همین سعی میکردم برایش بهترین باشم. همیشه تمام تلاشم این بود که هیچوقت به او دروغ نگویم. حتی اگر مسألهای باعث ناراحتی و عصبانیتش میشد را هم از او پنهان نمیکردم. با خودم میگفتم باید در زندگیام با او صادق باشم. همیشه تلاشم این بود که او را خوشبخت کنم. اما یک شب ناگهان همه چیز بر باد رفت و تمام اعتمادم به پریا را از دست دادم.
یک شب که برای تغییر دکور، اتاق را بهم ریخته بودیم، وقتی داشتم در وسیلهها به دنبال چیزی میگشتم، دفترچهای پیدا کردم. کنجکاو شدم و آن را باز کردم. دستخط پریا بود. وقتی آن را خواندم بهشدت شوکه شدم. او خاطرات دوران مجردیاش را نوشته بود. اینکه یک بار نامزد کرده و یک بار هم با یکی از خواستگارانش تا پای ازدواج رفته بود. حتی چند راز خانوادگی هم داشت که از من پنهان کرده بود. من به پریا خیلی اعتماد داشتم ولی وقتی این دفترچه را خواندم بهشدت تعجب کردم.
فهمیدم خیلی از مسائل را پریا از من پنهان کرده است و من در جریانش نیستم. از وقتی آنها را فهمیدهام دیگر نمیتوانم به پریا اعتماد کنم. او به من گفت این مسائل به گذشتهاش مربوط بوده ولی به هر حال من هم باید در جریان این اتفاقات قرار میگرفتم. همین مسأله باعث شده دیگر نتوانم زندگی خوبی کنار این زن داشته باشم.»
گذشته پنهان
در ادامه همسر این مرد نیز به قاضی گفت: «آقای قاضی هرکس در گذشتهاش مسائل پنهانی دارد که دوست ندارد کسی در جریان آن اتفاقات قرار بگیرد. من نامزد نداشتم. فقط در گذشتهام با کسی وارد رابطه شدم و خانوادههایمان در جریان بودند اما با هم تفاهم نداشتیم و از هم جدا شدیم. این مسائل به شوهرم ارتباطی نداشت. او نباید فضولی میکرد و دفتر خاطرات مرا میخواند. کار او اشتباه بود. من در زندگی با او همیشه صادق بودم. ولی دوست ندارم راجع به گذشتهام با کسی حرف بزنم. مهم حال آدم است نه گذشته او. من هیچوقت در گذشته همسرم کنجکاوی نکردم و او هم نباید این کار را میکرد. همه آن اتفاقات برای قبل از آشنایی من با همسرم بود و ضرورتی نداشت گذشتهام را روی دایره بریزم.»
در پایان نیز قاضی سعی کرد این زوج را از طلاق منصرف کند ولی وقتی اصرار آنها را دید، رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد و از این زوج خواست در فرصت بهدست آمده با یک مشاور خانواده مشورت کنند تا شاید مشکلشان حل شود.
12jav.net