درخواست طلاق نوعروس به خاطر شرط عجیب شوهر

دوات آنلاین -ملیحه فقط 6 ماه با جاوید زندگی ‌کرد و در نهایت تصمیم به جدایی گرفت. او که در ابتدا شرط عجیب شوهرش را قبول کرده بود، پس از آغاز زندگی مشترکش پشیمان شد و نتوانست با این مساله کنار بیاید. جاوید دوست داشت آخر هفته‌ها برای خودش باشد، با دوستانش بیرون برود و مجردی زندگی کند. ملیحه هم این موضوع را نپذیرفت و در نهایت کار این زوج به جدایی کشید.

نوعروس در دادگاه خانواده

تپش جام جم نوشت: زن جوان وقتی مقابل قاضی دادگاه خانواده تهران قرار گرفت، درباره ماجرای زندگی‌اش گفت: شش ماه است که با جاوید ازدواج کرده‌ام. از همان روزهای اول جاوید برای من شرط عجیبی گذاشت. او گفت که باید آخر هفته‌ها را برای خودش باشد و با دوستانش بیرون برود. اول تعجب کردم، ولی بعد فکر کردم شاید بد نباشد من هم با دوستانم بیرون بروم. البته فکر نمی‌کردم خیلی جدی باشد. با خودم گفتم بعضی آخر هفته‌ها با دوستانش بیرون می‌رود و من هم با دوستانم وقت می‌گذرانم. ولی وقتی زندگی مشترک‌مان شروع شد، فهمیدم قضیه جدی‌تر از اینهاست.

جاوید پنجشنبه‌ها به باغ و خانه دوستانش می‌رفت و تا جمعه آنجا بود. اوایل حرفی نمی‌زدم. ولی دیدم تحملش برایم سخت است. برای همین اعتراض کردم. وقتی اعتراض کردم جاوید دعوا راه انداخت و گفت از همان ابتدا با من شرط کرده و من دیگر نمی‌توانم زیر قولم بزنم. ولی مگر می‌شود آخر هفته‌ها شوهرم را نبینم. اکثر مهمانی‌ها و برنامه‌های ما هم آخر هفته‌هاست. ولی من و جاوید کنار هم نیستیم. چند بار تنها به خانه بستگان و خانواده‌ام رفتم. ولی دیگر خسته شدم. خجالت می‌کشیدم به کسی بگویم که جاوید برای دوستانش وقت می‌گذارد ولی برای من وقتی ندارد. خیلی برایم سخت گذشت. تا این‌که وقتی دیدم جاوید به خواسته من اهمیت نمی‌دهد و حاضر نیست از مهمانی‌های آخر هفته و مجردی‌اش بگذرد تصمیم به طلاق گرفتم. من با خوشگذرانی او با دوستانش مشکلی ندارم. ولی این موضوع زیاد از حد شده و دیگر نمی‌شود آن را ادامه داد. جاوید هم با من همکاری نکرد.

شرط داماد

در ادامه شوهر این زن نیز به قاضی گفت: آقای قاضی من از همان ابتدا با ملیحه شرط کردم که آخر هفته‌ها با دوستانم باشم. او هم قبول کرد. می‌توانست قبول نکند. ولی من دوستانی دارم که مثل برادرم هستند. نمی‌توانم درست بعد از ازدواج آنها را رها کنم. اکثر آنها هم مجرد هستند و من نمی‌توانم همسرم را به میان‌شان ببرم. چون هم همسرم معذب می‌شود و هم آنها. ولی ملیحه مرتب بهانه‌گیری می‌کند. حتی خیلی از آخر هفته‌ها را فقط یک روز با دوستانم گذراندم و بقیه را به ملیحه اختصاص دادم. ولی باز هم راضی نشد. اغلب آخر هفته‌ها را با دوستانم به کوهنوردی می‌رویم. ملیحه از من می‌خواهد تمام برنامه‌هایم را کنسل کنم. در صورتی که چنین چیزی ممکن نیست. او اگر مخالفتی داشت باید از همان ابتدا می‌گفت. برای همین من هم دیگر نمی‌خواهم کنار او زندگی کنم. 

در پایان نیز قاضی سعی کرد این زوج را از جدایی منصرف کند، ولی وقتی اصرار آنها را دید رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد.