دردها و امیدهای مارال فرجاد در جدال با سرطان
مارال فرجاد در دلنوشته اینستاگرامی از دردها و گریه هایش نوشت؛ از روزهای سخت مبارزه با سرطان و البته از امید و مقاومت.
دوات آنلاین -مارال فرجاد بازیگر توانا و محبوبی است که مدتی است به سرطان مبتلا شده اما با اراده ای قوی و روحیه ای بالا به جنگ با این بیماری رفته و مراحل درمان را پشت سر می گذارد.
دکتر مهدی سودآوری، روان شناس و مدرس در یادداشتی در خراسان نوشت: ابتلا به بیماری های صعبالعلاج، بیمار و اطرافیانش را برای مدتی شوکه و سپس امید برای بهبودی را کمرنگ و کمرنگتر خواهد کرد. مارال فرجاد بازیگر سینما و تلویزیون بهتازگی با انتشار پستی در صفحه شخصیاش از تجربه ابتلا به سرطان و دستوپنجه نرمکردن با شیمیدرمانی نوشته است که نکات قابلتاملی دارد. در ادامه بخشهایی از این دلنوشته تلخ اما دارای نکات امیدبخش را خواهیم خواند و از منظر روانشناسی، آن نوع نگاه به بیماریهای صعبالعلاج را واکاوی خواهیم کرد.
دلنوشته مارال فرجاد
مارال فرجاد نوشته: «... هیچوقت دچار بیماری سختی نشده بودم و شیمیدرمانی برایم تنها اسمی در فیلم نامههایی بود که میخواندم. بله، فکر میکردم زنی رویینتن هستم، و بعد، یکباره و ناگاه همهچیز فروریخت. گفتند هر ۲۱ روز باید همسفر داروها شوم، سفری بینهایت دردناک. نخست موهایم را کوتاه کردم، موهایی که تنها یکبار در کودکی کوتاه شده بودند. موهایم رفت و این نه پایان ماجرا که تازه شروع رنجی مدام و طولانی بود. عذاب قویماندن، سختترین بخش بیماری طولانی است. میتوانم جزئیاتی برای شما تعریف کنم که در گریه با من شریک باشید، اما بگذارید برایتان بگویم چطور این دوران جنونزده را طاقت آوردم و میآورم: با فکر کردن به آنها که دوستشان دارم. من از بیماری ام یاد گرفتم به قطرههای داروی شیمیدرمانی، به سان ذرههای مهربان نور نگاه کنم. یاد گرفتم دردم را دوست بدارم و وقتی گریه میکنم، وقتی میخندم، وقتی حرف میزنم، همیشه و در همه حال از یاد نبرم زندگی با همه تلخیها، موهبتی است که باید قدرش را بیشتر و بیشتر بدانم. ... بعدتر شاید برایتان گفتم چگونه مثل کوهنوردی خسته با هر قدمی که برداشتم مردم و زنده شدم، اما کم نیاوردم و ادامه دادم تا به قله برسم. من ادامه دادم. ادامه میدهم. چرا که من، با رنج و درد و اندوه ولی با قلبی روشن و گرم، مسافر کوچک شهر امیدم. با لبخندی ساده و قلبی مطمئن که حالا مرا واقعا رویینتن کرده. خسته و کلافه و رنجورم اما رقصان و سبکبال و پذیرا و تا قله، تا بهبود، تا لبخند خواهمرفت. همین.»
مراحل دوره سوگواری بعد از ابتلا به بیماری
دچار شدن به بیماریهای خاص و صعبالعلاج شوک بزرگی به انسان وارد میکند، در حدی که فرد و اطرافیان وارد یک دوره سوگواری میشوند. این دوره سوگواری برای هضم خبر بیماری شامل مراحل انکار، خشم(از سرنوشت و ...)،چانهزنی(که فلان چیز را بگیر و سلامتی را پس بده)، افسردگی و در نهایت پذیرش میشود. فرد هر چقدر سریعتر مراحل مطرح شده را طی کند و به پذیرش برسد، هم شانس درمان بیشتر می شود و هم خود فرد بهتر با شرایط کنار میآید. پذیرش یعنی این که بیماری آخر دنیا نیست، هم با توجه به پیشرفتهای علم پزشکی امکان درمان وجود دارد، و هم این که زمان باقی مانده ارزشمندتر از آن است که هدر رود.
ضرورت داشتن امید به بهبودی
امید یکی از مهمترین مولفههای پذیرش است زیرا میپذیریم که تمام اتفاقات در اختیار ما نیست و کارهایی را که امکان دارد انجام میدهیم. تحقیقات نشانداده که حتی امید باعث تاثیر بیشتر درمان میشود چون به مغز فرمان مبارزه میدهد، نه این که به گوشهای برویم و برای خود عزاداری کنیم آن هم قبل از مرگ. از سوی دیگر، استرس و ترس باعث کاهش مقاومت سیستم ایمنی بدن میشود. همین امر به کاهش شدید اثر داروها و قوای جسمانی خود فرد منجر خواهد شد. همچنین امید باعث افزایش خلق مثبت در فرد می شود و این نگرش و خلق مثبت باعث بیشتر شدن ظرفیتهای شناختی و روان شناختی در انسان میشود که باعث بهتر کنار آمدن با چالشها و مشکلات خواهد شد. در واقع افراد امیدوار تابآوری بالاتری برای مبارزه و حل مشکلات دارند.
راهکارهای افزایش امید
برای افزایش امید چند راهکار وجود دارد. اولین آنها تغییر نگرش به زندگی در جوانی است. اگر فرد در مجموع آدم امیدوارتری باشد، بیماری را هم راحتتر خواهد پذیرفت. باور به معنویت و معنای زندگی هم کمک بزرگی برای امیدوار ماندن در سختیها دارد. این که بپذیریم زندگی امری معنادار است و بیهوده سپری نشده است. توکل به خدا در این شرایط بسیار کمککننده است. گرچه باید ذکر کرد که امیدوار ماندن در شرایط سخت و مبهم بسیار سخت است. در نتیجه حمایت اجتماعی و عاطفی بسیار ضروری خواهد بود.
درست است که بدن فرد بیمار باید به تنهایی با بیماری مبارزه کند اما روان او قرار نیست تنها باشد. حمایت اجتماعی و دیدن محبت دیگران، بدون ترحم، خود انگیزهای برای بهبود فراهم میکند چون دوباره یادآوری میشود که حضور ما برای اطرافیان چقدر مهم است و این حس دوست داشته شدن باعث تلاش و امید بیشتر به زندگی خواهد شد. در آخر باید خاطر نشان کرد که برخی خانوادهها بیماری یا شدت آن را از خود فرد پنهان میکنند، در حالی که باید به او فرصت پردازش موضوع و کنار آمدن با شرایط را داد تا بهترین تصمیم را برای خود بگیرند. بیشتر افرادی که دچار بیماریهای سخت شده و به مرحله پذیرش رسیدهاند، تغییر نگرش به زندگی و لذت بیشتر از زندگی را گزارش کردهاند چون دانستن و باور به محدود بودن وقت در این دنیا، باعث میشود زندگی را کاملا متفاوت ببینیم.
12jav.net